براساس آخرین دادهها، بین ۱۲ تا ۱۵ درصد سالمندان ایرانی بهتنهایی زندگی میکنند، بهویژه زنان بیوه. سطح تنهایی و انزوای اجتماعی در شهرهای بزرگ از ۳۰ تا ۴۷ درصد برآورد شده که نگرانکننده است.
به گفته کارشناسان، حدود ۱۲ تا ۱۵ درصد سالمندان ایرانی به تنهایی زندگی میکنند. این آمار ضمن این که روایت هایی از کاستی های حمایتی و ضعف نظام پایش رفاه اجتماعی را روایت می کند اما پیش از آن، ریشه در تحولات فرهنگی، اجتماعی و فردی دارد. درکنار موضوع کم کاری ها، آنچه بیشتر به انزوای سالمندان از جامعه و خانواده دامنه زده است؛ تحول فرهنگ ایرانی از «هویت جمعی به هویت فردی» است.
به گزارش سرویس اجتماعی تابناک، در کنار همه مسائلی که درباره طرح جوانی جمعیت و چالش های پیش روی آن مطرح می شود و تابناک نیز در سلسله گزارش هایی به ابعاد آن پرداخته است، زندگی در تنهایی سالمندان نیز از همان مواردی است که به نوعی بی انگیزگی در افزودن بر جمعیت را دامن زده است. پدر و مادرانی که در سالهای دور، کلی و دختر و پسر داشتند، امروز در تنهایی مطلق یا خانه سالمندان و یا در فاصله های دور و نزدیک با آنها زندگی می گذرانند. دیدن چنین شرایطی، طبیعتا نسل جدید را نسبت به حرکت تحولی در این عرصه بی انگیزه می کند.
در گذشته، سالمندی در ایران جایگاهی ویژه و ارجمند داشت، اما تغییرات سبک زندگی و جایگزین هویت جمعی به هویت فردی ، برخی چالشها را در این زمینه ایجاد کرده است. به عبارت دقیقتر، گذار از خانوادههای گسترده به خانوادههای هستهای و گرایش به زندگی مدرن و فردمحور، موجب کمرنگ شدن جایگاه سنتی سالمندان در خانواده و جامعه شده است. این «روند تغییر» به افزایش تنهایی و انزوای اجتماعی این قشر آسیبپذیر انجامیده است.
متأسفانه در سالهای اخیر شاهد از دست رفتن جایگاه ارزشمند سالمندان در برخی خانواده و جامعه هستیم و این مسئلهای است که باید در کنار هشدارهای مربوط به پیری جامعه ایران مطرح شود.

احمد دلبری، رئیس انجمن علمی سالمندان ایران و مشاور عالی سازمان بهزیستی، در پاسخ به این پرسش که
آیا جایگاه اجتماعی و فرهنگی سالمندان ایران تغییر کرده است، توضیح میدهد:"بله؛ جایگاه اجتماعی و فرهنگی سالمندان در ایران طی سالهای اخیر به دلایل مختلفی دچار تغییر شده است که این تغییرات تحت تأثیر تحولات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و تکنولوژیکی در جامعه ایران بودهاند. در گذشته، سالمندان بهعنوان ستونهای اصلی خانواده و تصمیمگیرندگان مهم مورد احترام بودند و جایگاه ویژهای در خانوادههای گسترده داشتند، اما در جامعه امروزی، با تغییر الگوی خانواده از گسترده به هستهای، سالمندان کمتر در کانون تصمیمگیریها قرار دارند. "
این تحولات باعث شده سالمندان یا به اجبار تنها زندگی کنند یا به حاشیه رانده شوند. بسیاری از فرزندان با توجیه مشغولیتهای شخصی یا مشکلات اقتصادی، مسئولیت حمایت از والدین سالخورده را نادیده میگیرند. در واقع، «نظام سرمایهداری» با ترویج فردگرایی، به تدریج هویتهای جمعی و سنتی را تحلیل برده و جای آن را با ارزشهای فردی پر کرده است.
در فرهنگ ایرانی-اسلامی، احترام به سالمندان همواره یک ارزش نهادینه شده بود، اما نفوذ فرهنگ غربی و گسترش زندگی مدرن، این سنت دیرینه را تحت الشعاع قرار داده است. پیامد این روند تنها افزایش احساس تنهایی و طردشدگی سالمندان نیست بلکه از دست رفتن دانش بومی و تجربههای ارزشمند این نسل نیز تهدیدی جدی برای آینده فرهنگی جامعه محسوب میشود.
نگاه اشتباه به سالمندی
این روزها بسیار از بحران سالمندی و بحران جمعیت پیز میزشنویم. اما کارشناسان بر این باورند سالمندی بحران نیست. بحران در مدیریت هایی است که جامعه را برای چنین مرحله ای آماده نکرده اند و شرایط مناسب را تدارک ندیده اند.
در همین باره معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور نیز با انتقاد از اینکه نگاه به سالمندان غالباً از زاویه «هزینهبر بودن» و «بار جمعیتی» بوده و نه بهعنوان فرصت و سرمایهای انسانی، گفت: بسیاری از سیاستها فقط بر سلامت جسم و درمان تمرکز دارند و از ابعاد اجتماعی، روانی و معنوی سالمندان غفلت شده است. این درحالیست که کشورهایی مانند ژاپن، سوئد، آلمان، کانادا و آمریکا ساختارهای منسجمی برای باشگاههای سالمندان، مراکز بیننسلی و فضاهای تعامل اجتماعی دارند.
سیدحسن موسوی چلک در این باره اظهار کرد: اصولا در معادلات کلان جمعیتی و سیاستگذاریهای عمومی کشور، نگاه به سالمندان غالباً از زاویه «هزینهبر بودن» و «بار جمعیتی» بوده و نه بهعنوان فرصت و سرمایهای انسانی. سالمندان دارای تجارب عمیق، شبکههای اجتماعی پایدار، ارزشهای فرهنگی، مهارتهای بیننسلی و ظرفیتهای معنوی غنی هستند که میتوانند نقش کلیدی در ارتقاء انسجام اجتماعی، انتقال دانش، مربیگری غیررسمی، فعالیتهای داوطلبانه و حتی کارآفرینی ایفا کنند، اما این ظرفیتها در اغلب سیاستهای جمعیتی، رفاهی و رسانهای نادیده گرفته شدهاند.
موسوی چلک با اشاره به «بحران سالمندی»، تصریح کرد: در اصل، سالمندی بحران نیست؛ یک واقعیت اجتنابناپذیر و محصول موفقیتهای نظام سلامت است. اما وقتی جامعهای بدون آمادگی فرهنگی، اجتماعی و رفاهی به استقبال سالمندی میرود، آنگاه با بحران مواجه میشود و ایران دقیقاً در آستانه چنین مرحلهای قرار دارد.
در هر حال تغییر در فرهنگ ایرانی که پیشتر بر زندگی خانوادگی گسترده و حمایت اجتماعی سالمندان تأکید داشت، به طور قابل توجهی باعث افزایش تنهایی و انزوای سالمندان شده است. در این میان اگر بر ضرورت جوانی جمعیت تاکید می شود، باید ابتدا شرایط زندگی برای جمعیت فعلی از میزانی از رضایت برخوردار باشد تا انگیزه هایی برای تحول در این حوزه ایجاد شود.
منبع خبر "
تابناک" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد.
(ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.