به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «روحالله» اثری متفاوت در حوزه تاریخنگاری معاصر است که با رویکردی نوین، به زندگی و مبارزات امام خمینی (ره) میپردازد. علیرضا سمیعی، نویسنده و پژوهشگر ادبی، در گفتگو با خبرگزاری مهر، به مهمترین وجوه این اثر در فرم و محتوا میپردازد.
فرم و ساختار نوآورانه «روحالله»
سمیعی در ابتدای سخنان خود به فرم منحصربهفرد کتاب اشاره کرد و گفت: این کتاب دارای فرم خاصی است که به جز فصل پنجم، در بقیه فصلها به کار گرفته شده است. فصل پنجم مانند یک داستان کوتاه، کل فصل را در بر میگیرد و ماجرای ۱۵ خرداد را روایت میکند؛ روزی که مردم به دلیل دستگیری امام به خیابانها میریزند. در این میان، زنی که دنبال کار میگردد، وارد شلوغی میشود و مشاهدات خود را مینویسد. اما بقیه فصلها اینگونه نیستند. آقای حکیمیان، مانند یک نویسنده، هر فصل را با انتخاب یک برش تاریخی کوتاه آغاز کرده است، مثلاً وقایع سال ۴۲ یا ملاقات اسدالله علم با شاه و گفتوگویی که با شاه درباره افزایش اعتراضات علیه معترضین داشتهاند. او این قطعه کوتاه از تاریخ ما را با زبانی داستانی و توصیفی روایت میکند. سپس به تدریج وارد بخش گزارشی میشود تا به ما بفهماند این بخش داستانی در چه زمان و بازه زمانی رخ داده و معنای آن چیست. در بخش گزارشی، او به اسناد و خاطرات شخصیتها مراجعه میکند. این فرم به نظر من تازگی داشت و از ساخت آن بسیار لذت بردم.
نثر و زبان گیرا: آمیزهای از داستان و گزارش
این پژوهشگر ادبی در ادامه به نثر و زبان کتاب پرداخت و خاطرنشان کرد: نثر کتاب در ابتدا همان نثر قدیمی و داستانی هادی حکیمیان است، چون به هر حال ایشان داستاننویس است. اما وقتی به پایان داستان میرسد، به تدریج زبان گزارشگر را به خود میگیرد؛ انگار که یک روزنامهنگار در حال گزارش مسائل روز و وقایع مرتبط با آن قطعه تاریخی است.
سمیعی با ذکر مثالی از یکی از فصلها که حرکت مردم از تهران به قم برای تشییع پیکر آیتالله بروجردی را توصیف میکند، گفت: تصویری آخرالزمانی و داستانی را در ادامه ارائه میدهد. سپس این زبان به تدریج تبدیل به زبان یک گزارشنویس میشود. در واقع، میتوان گفت که اینجا از دو نوع نثر استفاده شده است. نثری که همیشه از هادی حکیمیان سراغ داشتیم و نثر گزارشگر که با آن آشنا نیستیم. اما این انتقال نرم و ملایم بین نثر داستانی و گزارشنویسی آزاردهنده نیست. ما آن را درک میکنیم، حس میکنیم و میفهمیم که چرا این کار را کرده و از آن لذت میبریم. دو نوع نثر به کار گرفته شده است: یکی برای تصویرگری و دیگری برای ارائه اطلاعات. او این دو را با هم ترکیب کرده و از آن یک فرم جدید ساخته است.
پژوهشی عمیق و مستندات پربار
سمیعی مستندات تاریخی کتاب را بسیار پربار خواند و گفت: شنیدم که نگارش این کتاب هفت سال طول کشیده است. نویسندگانی را سراغ دارم که چنین کتابهایی را در عرض یک سال مینویسند. نمیخواهم بگویم آقای حکیمیان تمام وقت این هفت سال را مشغول پژوهش و نوشتن بوده است؛ احتمالاً این کار را به صورت مداوم انجام میداده و کارهای نوشتنی دیگری هم داشته است. اما هفت سال زحمت کشیدن و تمرکز بر کار باعث شده که ما یک کتاب یکپارچه داشته باشیم. از لحاظ مستندات، تنوع بسیار زیاد است و مشخص است که پژوهش مفصلی انجام شده است. اطلاعات از یک جا نیست؛ شما خاطرات یک سفیر را میخوانید، نامه شاه را میخوانید، نامه امام را میخوانید و خاطرات یکی از شخصیتهای فرعی را. از لحاظ گستردگی دامنه اطلاعاتی که ارائه میدهد، این کتاب یک منبع محسوب میشود.
الهامبخش برای تولیدات رسانهای و دستیابی به خودآگاهی تاریخی
این پژوهشگر ادبی تاکید کرد که «روحالله» به دو دلیل برای تولیدکنندگان محتوای رسانهای الهامبخش و کارآمد است: اگر هدف از مطالعه این کتاب، نوشتن یک مقاله درباره تاریخ ایران بر اساس آن باشد، ممکن نیست، چون یک منبع دست دوم محسوب میشود.
وی ادامه داد: اما اگر کسی بخواهد یک اثر رسانهای خلق کند، این کتاب به دو علت به کارش میآید، اول اینکه اسناد مربوط به آن ماجرا را به خوبی جمعآوری کرده است. پس شما دیگر برای کار رسانهای نیازی به پژوهش مفصل که سالها طول میکشد ندارید، بلکه میتوانید از محصول پژوهشی یک نفر استفاده کنید. مسئله دوم این است که کتاب به ما میگوید این اسناد یا این واقعیتهایی که به ما میدهند، به چه کار میآیند و چگونه معنا پیدا میکنند. لذا کار کسی که میخواهد یک کار رسانهای بسازد را بسیار آسان میکند.
سمیعی افزود: این اثر میتواند ما را به یک خودآگاهی تاریخی برساند.
بزرگترین نقطه قوت: خلق فرم نوین و ارائه گزارشهای روشنگرانه
سمیعی مهمترین نقطه قوت کتاب را خلق فرم نوین تلفیق داستان و گزارش دانست و آن را کاری تازه و بیسابقه خواند: نویسنده خودش یک فرمی ساخته است از داستان و گزارش که به نظرم کار نوینی است و من سابقهاش را ندیدهام.
او سپس به اهمیت «گزارشنویسی» در تفکر و قضاوت صحیح تاریخی اشاره کرد و از «روحالله» به عنوان اثری یاد کرد که میتواند در این زمینه الهامبخش باشد: یکی از دلایلی که ما متفکران خوبی نداریم یا متفکرانمان به نظر میرسد که قضاوتهایشان اشکالاتی دارد، شاید این باشد که ما گزارشنویسهای خوبی نداریم. گزارشنویس، از بین بیشمار وقایع، آنها که اصلی و معنادارند را انتخاب میکند، کنار هم میگذارد و به ما نشان میدهد که چگونه یک واقعه رخ داده است. اینجاست که یک متفکر و فیلسوف میتواند به خط سیر واقعنگاری یک گزارشگر نگاه کند و بگوید این اتفاقاتی که پشت سر هم افتادهاند چه معنایی برای یک فیلسوف دارند. لذا به او کمک میکند.
وی همچنین با اشاره به خلأ گزارشگری قوی پس از جلال آلاحمد، ابراز امیدواری کرد کارهایی مانند «روحالله» بتواند به پرورش گزارشگران برجسته در کشور کمک کند: من نمیخواهم ادعا کنم آقای حکیمیان جای جلال آلاحمد را گرفته است، چون ما هنوز به او نیاز داریم و قدرت جلال آلاحمد هنوز به ما بازنگشته است. اما چه بسا اگر ما پس از جلال، فیلسوفانی مانند داریوش شایگان و دیگرانی که حرفهای مهمی درباره معنای رفتارهای ما زدند، داشتیم، به این خاطر بود که گزارشگران خوبی پشت سرشان داشتند. اگر امروز از سرگردانی نظری رنج میبریم، یکی از دلایل مهمش این است که گزارشگرهای خوبی نداریم. من امیدوارم کاری که آقای حکیمیان کرده است هم الهامبخش باشد و هم ما گزارشگرهای خوبی داشته باشیم. گزارشگران وقایع مهم و معنادار، وقایع اصلی را که ممکن است زیر خروارها خبر پنهان شوند و ما نشنویم، بالا بیاورند و با دادن گزارش به ما نشان دهند که آنها چقدر مهم و اساسی هستند. به این ترتیب، امید داریم که بتوانیم در مورد خودمان آگاهانه فکر کنیم و پس از خواندن این گزارشها به یک نوع خودآگاهی تاریخی برسیم.
بازنمایی شخصیت «امام»: هماهنگی میان رهبر و امت
سمیعی در پاسخ به سوالی درباره بازنمایی شخصیت امام خمینی (ره) در کتاب تاکید کرد: امام یک شخصیت استثنایی است. در این گفتوگو فرصتی نیست که درباره شخصیت امام حرف بزنیم. اما در نظر داشته باشید که شخصی مثل امام نمیتوانست در کانادا» به دنیا بیاید. ایشان یک شخصیت استثنایی است، اما اگر مثلاً در لهستان به دنیا میآمد، شاید تأثیری نداشت. مردمان خاصی در این جغرافیا بودند که امام میتوانست با وجود آنها تأثیرگذار باشد. از طرف دیگر، ما ایرانیها، خود به خود، بدون اینکه یک رهبری خوب در ما شروع به درخشیدن بکند، به راحتی نمیتوانستیم از یک مرحله تاریخی عبور کنیم؛ انگار یک نوع هماهنگی وجود دارد بین شخص امام خمینی (ره)، زندگی شخصیاش و شخصیت ملی مردم ما. این هماهنگی، این جستوجوگری امت با امام و از طرف دیگر هماهنگی امام با امت باعث شده که ما بتوانیم از یک مرحله تاریخی عبور کنیم. من فکر میکنم در شخصیتپردازی امام، این دقت را کردهاند که به ما نشان دهند هم شخصیت امام یک شخصیت خارقالعاده، قدرتمند و مصمم و اثرگذار بوده است و هم نشان دهند که چه هماهنگی با مردم ما در آن دوره تاریخی داشتهاند. مردم ما هم از بلوغی برخوردار بودند که میتوانستند صدای امام را بشنوند، میتوانستند دور امام جمع شوند و به ندای امام پاسخ دهند و قیام کنند. شما میدانید که داستانپردازان، نویسندگان و رماننویسان یک هماهنگی ایجاد میکنند بین شخصیتپردازی و پیرنگ داستانی. اینجا یک جامعه دارید، یک بستر اجتماعی دارید که در آن امام میتواند قیام کند و یک امام هم دارید که میتواند در یک دفتر تاریخی کار خود را پیش ببرد و قیام خود را آغاز کند. بله، مهم است که نویسنده توانسته است در هم تنیدگی شخصیت امام را با مردم به شکلی تاریخی توصیف کند.