اگر من با ترامپ دیدار میکردم !!
حسن روحانی، رئیسجمهور اسبق کشورمان در تازهترین ویدئویی که از طریق حساب کاربریاش در توئیتر منتشر کرده است، مدعی شده که یک دیدار او با ترامپ میتوانست مشکلات تحریمی کشور را حل کند. کاربران صحبتهای او را سادهانگارانه دانستند و به نمونههای مشابهی از دیدارهای ترامپ با کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی و زلنسکی، نخستوزیر اوکراین اشاره کردند. در ادامه بخشهایی از واکنشهای کاربران را مرور کردهایم.
* عبدالله گنجی، فعال رسانهای اصولگرا:
داستان غمانگیزی است فهم روحانی! حال به هم زن است تطهیر ترامپ! با یک دیدار تحریم حل بود؟ چی میدادی؟ چی داشتی برای معامله؟ (غنی سازی۶٠درصد هم نبود آن روز) ترامپ دو بار با رهبر کرهشمالی دیدار کرد و عکس گرفت، چی حل شد؟ این سادهسازی برای اثبات «من برتر» و داخلی کردن اختلافات است. یک بار غرب یا خود را مقصر نمیداند. ٩ روایت تاکنون از بر هم خوردن برجام یا عدم توافق مجدد ارائه کرده که در هیچ یک امریکا و خودش مقصر نیستند.
* سیدنظامالدین موسوی، نماینده سابق مجلس:
آقای روحانی اخیراً ادعا کرده که میتوانستم موضوع هستهای و تحریمها را با امریکا حل کنم، ولی نگذاشتند. بزرگوار! اگر حافظه تاریخی ملت را هم آنقدر ضعیف فرض کنی که هشت سال ریاست جمهوری شما و برجام را فراموش کرده باشد، میراث شوم مکانیسم ماشه را چکار میکنی که خطرش همین الان بیخ گوش ماست؟!
* ابراهیم رضایی، سخنگوی کمیسیون امنیتملی مجلس:
در مواجهه با یاوهگویی ترامپ، رقتبارترین و حالبهمزنترین موضعگیریها را شیخ حسن روحانی دارد. اگر توهم دارید که ترامپ با یک دیدار مشکلات را حل میکرد وضع امروز پرونده اوکراین، غزه، کره شمالی و... را ببینید. برای پاسخ به ناکارآمدیتان در دهه سیاه ۹۰، پادوی بزک امریکاییها نشوید.
* امیرعلی ابوالفتح، کارشناس و تحلیلگر مسائل بینالملل:
شاید شرط ترامپ دیدار وی با رئیسجمهوری ایران بود، اما تجربه دیدار ترامپ با رهبر کره شمالی نشان داد که میل و اراده رئیسجمهوری امریکا برای رفع اختلافات به تنهایی کفایت نمیکند و ساختار سیاسی هم باید همراهی کند که در مورد ایران، تاکنون همراهی نکرده است. موضوع پیچیدهتر از اینهاست.
******
رنانی و ماجرای عجیب «کورتکس مغزی»/ او چگونه واقعیتهای اروپا را نمیبیند؟!
روزنامه فرهیختگان نوشت:
روایت طنزی است که میگوید: «استادی سر کلاسی مدعی شد انسان از نسل میمون است و شاگردی در واکنش برافروخته شد و داد زد استاد مسائل شخصی شما به ما ربطی ندارد.» برای یافتن منبع این روایت نیازی نیست در کتابها جستوجو کنید، کافی است به متن سخنرانی یک استاد اقتصاد که دایره اظهارات غیراقتصادی و بدون آمارش بیشتر از اظهارات اقتصادی و مستند است، در نشست رونمایی از یک کتاب که روز شنبه برگزار شده مراجعه کنید. محسن رنانی، عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان، در سالهای اخیر به دلیل اظهارات جنجالیاش در حوزههای غیرتخصصی، ازجمله جامعهشناسی، زیستشناسی و زبانشناسی، مورد توجه و انتقاد قرار گرفته است.
یکی از جدیدترین ادعاهای او در نشستی رونمایی از یک کتاب به تفاوتهای فیزیولوژیک کورتکس مغزی بین اروپاییها و آسیاییها و تأثیر آن بر توسعه اشاره دارد. رنانی مدعی است کورتکس مغزی اروپاییها ضخیمتر از آسیاییهاست و این امر به دلیل تفاوتهایی در فرهنگ ازدواج، مانند پایان چند همسری و کاهش ازدواج فامیلی در اروپا، به توسعه سریعتر این قاره منجر شده است. این ادعاها که آمیزهای از توهینهای نژادی بدون پشتوانه علمی است، هیچ استناد آماری یا پژوهشی ندارد.
رنانی توضیح نمیدهد که چگونه به تفاوت در اندازه کورتکس مغزی رسیده و هیچ مطالعه علمی برای پشتیبانی از ادعایش ارائه نکرده است. اثبات ارتباط بین عوامل فرهنگی مانند چند همسری یا ازدواج فامیلی با تغییرات کورتکس مغزی نیز نیازمند شواهد معتبر از علوم اعصاب و ژنتیک است که در این تعریف مسئله و ریشهیابی آن هیچ شواهدی ارائه نکرده است.
محسن رنانی که چنین اظهاراتی را بدون هیچ استدلالی مطرح میکند بد نیست صرفاً اخبار اخیر پاریس را قبل مرور کند. در پی قهرمانی تیم «پاریس سن ژرمن» در لیگ قهرمانان، هواداران این تیم با وجود قهرمانی تیمشان در خیابانهای پاریس به جان هم افتاده و درنتیجه 2 نفر جان باختند. البته این مورد در میان انبوهی از اقدامات اروپاییها که هر عقل، منطق و وجدانی را آزار میدهد چیزی نیست.
رقم زدن دو جنگ جهانی، حمایت از نسلکشی غزه، حمایت از سیاستهای جنایتکارانه آمریکا در غرب آسیا در چنددهه گذشته و تحریمهای دارویی علیه ایران تنها بخش کوچکی از سابقه ضدبشری «کورتکس مغزی است» که رنانی مدعی بزرگی آن در اروپا میشود.
******
کوه مذاکره موش زایید!
روزنامه کیهان نوشت:
وقتی آمریکا و متحدان اروپاییاش، همزمان با گزارش سیاسی و مغرضانه آژانس تلاش کردند پروژه قدیمی اجماعسازی علیه ایران را با بزک دیپلماتیک از نو احیا کنند، اینبار دیپلماسی، نه دستبسته بود و نه سادهاندیش. برخلاف تصور طراحان این سیرک تکراری، ایران با هوشمندی هم طرح آمریکاییها برای تحمیل تعلیق و کنسرسیوم را خنثی میکند و هم با پایبندی به مسیر مذاکره غیرمستقیم، چهرهای عقلانی و مسئولانه از خود ارائه داد. با انتشار گزارش تند، سیاسی و تحریکآمیز اخیر مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، یکبار دیگر پرده از همصدایی نهادهای بینالمللی با سیاستهای ضدایرانی آمریکا و اروپا کنار رفت. رافائل گروسی، مدیرکل پرحاشیه و جاهطلب این نهاد، در حالی با ادبیاتی فراتر از عرف فنی و دیپلماتیک، ایران را به عدم همکاری و افزایش ذخایر اورانیوم متهم کرده که هیچ اشارهای به ریشههای بحران موجود یعنی نابودی برجام توسط ایالات متحده نکرده است.
اینکه چرا گزارش محرمانه آژانس پیش از همه در رسانههای آمریکایی منتشر میشود، پرسشی نیست که به راحتی بتوان از کنار آن گذشت. هماهنگی میان فضاسازی رسانهای، مانور سیاسی اروپاییها و ارائه پیشنهاد نهایی آمریکا از مسیر عمان، سناریویی آشنا و البته نخنما را در ذهن تداعی میکند: همان سیرک سیاسی که در نهایت قرار است هم وجهه ایران را در افکار عمومی جهانی مخدوش کند و هم بهانهای برای فعالسازی مکانیسمهای فشار جدید علیه تهران فراهم آورد. واشنگتن از طریق عمان، پیشنهاد مکتوب خود را برای پایانبخشی به بنبست مذاکرات به تهران ارائه داده است. یکی از محورهای اصلی این پیشنهاد، تشکیل یک «کنسرسیوم منطقهای برای غنیسازی اورانیوم» است که قرار است تحت نظارت آژانس و آمریکا فعالیت کند. یعنی آمریکا به شکلی عوامفریبانه، به ظاهر حق ایران برای غنیسازی را به رسمیت بشناسد، اما در عمل خواستار تعلیق کامل فعالیتهای غنیسازی در داخل خاک ایران شود!
پیشنهاد اخیر آمریکا نه نشانهای از حسننیت، بلکه تلهای آشکار برای تضعیف و عقیمسازی ایران در عرصه برنامه صلحآمیز هستهای است. اگر ایران بپذیرد که بهجای ادامه غنیسازی در خاک خود، به عضویت در یک کنسرسیوم نمایشی تن دهد، عملاً گامی به عقب گذاشته که نهتنها بهانهجوییهای غرب را متوقف نمیکند، بلکه آنان را در فشار بیشتر مصممتر خواهد کرد. تجربه «بروکسل»، «سعدآباد» و «برجام» به خوبی نشان داد که هر عقبنشینی بدون تضمین، مقدمه فشاری تازه است. پیشنهاد واشنگتن مبنی بر تعلیق غنیسازی در ازای بهرسمیت شناختن آن، یک دور باطل دیگر از همان بازیهای همیشگی غرب است. نه حقوق ایران را تضمین میکند، نه تحریمی را لغو میکند و نه امنیتی برای کشور به ارمغان میآورد.
اکنون نوبت آن است که دولت با طراحیهای هوشمندانه و برنامهریزیهای بلندمدت، مسیر آینده را برای مردم ترسیم کرده و همانگونه که رهبر انقلاب همواره تأکید داشتهاند، به جای معطل نگهداشتن اقتصاد و سیاست کشور بر سر میز مذاکره، با تکیه بر توان داخلی و ظرفیتهای بیبدیل منطقهای، پرچم عزت و استقلال را برافراشته نگاه دارد. سیرک تکراری آمریکا، اروپا و آژانس اینبار نیز به پایان رسید، اما حاصل آن برای غرب چیزی نبود جز افشای نیت واقعیشان و برای ایران، اثبات دوباره صدق تحلیلهای گذشته. کوه مذاکرات دوباره موش زایید، اما اینبار موش نه از دام ما، بلکه از چاله آژانس و گودال غرب سر برآورد. آینده ایران نه در کنسرسیومهای ساختگی و نه در تعلیقهای پرهزینه، بلکه در اتکای به توان ملی و بیاعتمادی همیشگی به دشمنی ریشه دارد که هر بار با نقابی تازه، اما نیتی ثابت ظاهر میشود.
******
فضای قبل از روی کار آمدن پزشکیان، تلخ بود!
عبدالواحد موسوی لاری، وزیر کشور دولت اصلاحات در گفتوگو با ایسنا، با اشاره به ارزیابی عملکرد دولت چهاردهم در ۱۰ ماه گذشته، اظهار کرد: «داوری درباره دولتی که در شرایطی خاص روی کار آمده، هنوز زود است و هر داوری در مقطع کنونی در این زمینه، ناقص است. در مجموع میتوان گفت بخشی از فضای تلخی که قبل از این دولت بود، تاحدودی جبران و نوعی امیدواری در مردم ایجاد شده است».
وی تصریح کرد: «البته آقای پزشکیان باید دقت بیشتری در پیشبرد امور اتخاذ کند و هم در اظهارنظرها و هم درباره وعدههایی که به مردم داده است، دقیقتر باشد. بهویژه یکی از وعدههای اصلی او که در تمام جلسات دوران انتخابات بر آن تاکید میکرد، همان پیشگرفتن نگاه کارشناسی است. در این زمینه عملکرد دولت مقداری نقص دارد؛ یعنی بر رعایت نگاه کارشناسی تاکید میشود، اما در عمل این اتفاق کمتر رخ میدهد».
وزیر کشور دولت اصلاحات با ارائه ارزیابی خود از اقدامات دولت در پیشبرد مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا، گفت: «دولت در زمینه پیشبرد مذاکرات تاکنون بسیار خوب پیش رفته است و مذاکرات مسیر خوبی را دنبال میکند. امیدوارم و فکر میکنم این امر به نقطه مشخصی منتهی میشود و به جایی خواهد رسید. البته اینکه همه خواستههای ما تأمین شود، قاعدتاً چنین نخواهد شد و نباید چنین انتظاری داشته باشیم، ولی در مجموع مسیری که برای پیشبرد مذاکرات اتخاذ شده، مسیر عاقلانه و خوبی است».
موسوی لاری با بیان اصلیترین توصیه خود به دولت چهاردهم، اظهار کرد: «معتقدم آقای پزشکیان یک نقطه قوت کاملاً روشن دارد که همه بر آن تاکید میکردند که همان صداقت اوست؛ اینکه آقای پزشکیان هرآنچه بگوید را عمل میکند. او در تأمین نگاه کارشناسی و توجه به نیروها، باحساسیت بیشتری عمل کند تا این نقص هم برطرف شود».
******
تیر خلاص به مذاکرات هستهای با قانون جدید سنا/ ائتلاف کمسابقهی دموکراتها و جمهوریخواهان برای دائمیسازی تحریمها
سایت رجانیوز نوشت:
تصویب طرح تحریمهای دائمی هستهای علیه ایران در مجلس سنای آمریکا با اجماع کمسابقهی دو حزب دموکرات و جمهوریخواه، نشاندهنده تداوم راهبرد فشار حداکثری واشنگتن علیه تهران است. این اقدام که با حمایت گسترده لابی صهیونیستی (آیپک) همراه شد، نمایانگر همسو بودن مقامات آمریکا و اسرائیل در موضوع هستهای ایران است. این لایحه، ابتدا در مجلس نمایندگان آمریکا به تصویب رسید. پس از موافقت نمایندگان، این ایده، به مجلس سنا رسید و مقبولیت کمسابقهای را از هر دو حزب آمریکایی کسب کرد. در این راستا، احتمال اینکه ترامپ این لایحه را امضا نکند و با نمایندگان مخالفت کند، نزدیک به صفر است. چرا که مخالفت رئیسجمهور، با لوایحی که هم به اجماع دو حزب در آمریکا رسیده باشد و هم مورد تایید لابیهای صهیونیستی (آیپک) باشد، اتفاقی نادر در سیاست آمریکا محسوب میشود. همچنین بعید است که ترامپ از ایدهای که خودش از حامیان سفت و سخت آن محسوب میشود، بخاطر توافقی موقت با ایران، حمایت نکند.
حتی با فرض اینکه ترامپ این طرح را وِتو کند، لایحه دوباره به کنگره باز میگردد و رایگیری میشود. اگر رایگیری مجدد نمایندگان بالای دو سوم آراء باشد، امضا یا عدم امضای رئیس جمهور، ارزشی ندارد و لایحه به شکل خودکار، تبدیل به قانون میشود. شواهد و قراین حاکی از آن است که اجماع دوحزبی برای این لایحه، حداکثری بوده و در مرحلهی اول، اتفاق نظر کمسابقهای حول این طرح ضدایرانی شکل گرفته است که یقینا بیشتر از دو سوم آراء را شامل میشود.
نکته قابل تأمل، حذف بند «غروب آفتاب» از این لایحه است که پیشتر در سال ۱۹۹۶ تصویب شده بود. تاریخ انقضا و اتمام این تحریمها در این بند ذکر شده بود. این تغییر، تحریمها را از حالت موقت به دائم تبدیل میکند. چنین عملی، بیانگر آن است که تغییر دولت یا حتی توافقات موقت، در اراده آمریکا برای حفظ چرخه تحریمها خللی ایجاد نخواهد کرد. طرح تحکیم تحریمهای ایران، آنقدر عجیب و بیمنطق است که صدای جریان غربگرا را هم در آورد. روزنامهی شرق که ید طولایی در لاپوشانی و سفیدنمایی تهدیدات مقامات غربی دارد نیز، این تصمیم سنای آمریکا را به خنجری در دل مذاکرات تلقی کرد.
چنین مسئلهی مشابهی، در برجام هم شکل گرفت. دولت وقت آمریکا برای اینکه خروج از برجام را ذیل ساختار حقوقی داخلی ایالات متحده توجیه و اجرا کند، از یک سازوکار حقوقی داخلی استفاده کرد. او برجام را «توافق اجرایی» (Executive Agreement) تلقی کرد، نه یک معاهده بینالمللی رسمی که نیاز به ضمانت اجرا و تصویب سنا داشته باشد. حالا که ترامپ موافقت سنا برای تحریم دائمی هستهای را هم دارد، ادامهی مذاکرات با آمریکا بر سر مسائل هستهای، معنایی ندارد.
تصویب کردن چنین قانونی در زمان مذاکرات، حاکی از آن است که مذاکرات مسقط، تاثیر چندانی بر تغییر رویه سیاستهای همیشگی آمریکا نداشته و نخواهد داشت. حفظ فشار تحریمها، همیشه اولویت آمریکا بوده و خواهد بود. هدف آمریکا از هرگونه مذاکرهای، برآورده کردن منافع ملی خودش است؛ نه برآوردهکردن فانتزی سیاسی اقلیتی در ایران.
******
از پیشنهاد آمریکا مبهوت شدیم
شبکه تلویزیونی راشاتودی روسیه به نقل از یک منبع آگاه ایرانی مدعی شد که پیشنهاد واشنگتن برای توافق هستهای جدید با تهران، «غیر قابل قبول» است.
راشاتودی به نقل از این منبع نوشت: «از نظر ایران، اجزا و عناصر پیشنهاد مکتوب آمریکا، با آنچه میتواند مبنای عادلانه و واقعگرایانه یک توافق احتمالی باشد، به شدت فاصله دارد».
این منبع افزود: «ایرانیها از دیدن چنین پیام خیالی و یکطرفهای که تا این اندازه از واقعیت دور است، دلسرد شدند».
کاخ سفید دیروز اعلام کرد که استیو ویتکاف، فرستاده ویژه دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا در غرب آسیا، پیشنهادی دقیق و قابل قبول برای تهران ارسال کرده است.
کارولین لیویت، سخنگوی کاخ سفید بدون اشاره به برنامه هستهای صلحآمیز ایران با تکرار موضع واشنگتن، مدعی شد که تهران هرگز نمیتواند به بمب هستهای دست یابد.
عباس عراقچی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران در واکنش به پیشنهاد آمریکا، اعلام کرد که تهران بر اساس اصول، منافع ملی و حقوق مردم ایران به آن پاسخ مقتضی خواهد داد.
ترامپ پیشتر خواستار «برچیده شدن کامل» برنامه هستهای ایران و مدعی شده بود که تهران نباید حتی برای مقاصد غیرنظامی، اجازه غنیسازی اورانیوم را داشته باشد. عراقچی با رد این شروط، تاکید کرد که واشنگتن باید تمام تحریمها علیه تهران را لغو کرده و «حق هستهای ایران از جمله غنیسازی را به رسمیت بشناسد.»
پیشتر، رهبر انقلاب با تذکر به طرف آمریکاییِ مذاکرات غیرمستقیم، درباره پرهیز از یاوهگویی تاکید کردند: «این حرف آمریکاییها که به ایران اجازه غنیسازی نمیدهیم، غلط زیادی است و در کشور کسی منتظر اجازه این و آن نیست و جمهوری اسلامی همان سیاست و روش خود را پیگیری خواهد شد».
******
دولت منتظر یک پیام سیاسی باشد
روزنامه صبحنو به موضوع معرفی علی مدنیزاده به مجلس بهعنوان وزیر پیشنهادی اقتصاد پرداخت و نوشت:
فردی با پیشینه دانشگاهی پُررنگ، اما سابقه اجرایی محدود در سطح کلان که حالا در موقعیتی خطیر، برای تصدی یکی از حساسترین کرسیهای کابینه قرار گرفته است. پرسش کلیدی اینجاست که آیا سوابق دانشگاهی در معتبرترین نهادهای آکادمیک دنیا برای مدیریت دستگاه عریض و طویل وزارت اقتصاد در شرایطی با تورم بالا، کسری بودجه مزمن و بحرانهای چندلایه اقتصادی کفایت دارد؟ پاسخ این سوال محل بحث جدی میان اقتصاددانان و سیاستمداران است.
مدنیزاده هیچگاه مسئولیت مستقیم اداره یک سازمان اقتصادی یا تجربه اجرایی در مواجهه با واقعیتهای پیچیده بازارهای مالی، تجارت خارجی یا مالیاتستانی نداشته است و کارنامه نظری وی نشان میدهد که احتمالا نگاه او به اقتصاد، نئوکلاسیک و مبتنی بر آزادسازی و کنترل نقدینگی از کانال انضباط مالی است. این نگاه ممکن است در شرایط فعلی ایران که با فقر گسترده و رکود تولیدی روبهرو است، تبعات اجتماعی و سیاسی جدی داشته باشد.
مدنیزاده در هفتههای اخیر تلاشهای گستردهای برای جلب حمایت مجلس داشته و بر اساس گزارشها، جلسات متعددی با کمیسیونهای مختلف برگزار کرده است. بااینحال برخی نمایندگان نسبت به جوان بودن او، فقدان تجربه میدانی و احتمال تسلط نداشتن بر بدنه گسترده و بعضا ناکارآمد وزارت اقتصاد ابراز تردید کردهاند.
افزون بر آن، جناحهایی در مجلس که به دولت نزدیک نیستند، ممکن است معرفی دیرهنگام، فقدان شفافیت برنامهها و ساختار حمایتی او را نقطهضعف تلقی کرده و با رأی مخالف، پیامی سیاسی به دولت مخابره کنند.
******
یک ادعای عجیب در خصوص ارتباط استیضاح وزیر راه با قانون حجاب
انتقادات به عملکرد فرزانه صادق مالواجرد، وزیر راه و شهرسازی به دلیل عملکرد ضعیف بالا گرفته و ماجرای اخیر سفر لاکچری او و اعضای خانوادهاش به کیش با هزینه بیتالمال موجی از واکنشها را در مجلس به دنبال داشته و حتی باعث جمعآوری امضا برای استیضاح وی شده است اما یک رسانه اصلاحطلب بدون درنظر گرفتن این مسائل، ماجرای استیضاح وزیر راه و شهرسازی را به قانون حجاب مرتبط کرده است!
سایت دیدهبان ایران در این خصوص نوشت:
۵۰ درصد از استیضاحکنندگان فرزانه وزیر راه و شهرسازی به جبهه پایداری تعلق دارند. ۱۷ درصد از نزدیکان بذرپاش وزیر سابق راه و ۹ درصد از فراکسیون انقلاب نیز در این فهرست حضور دارند. بدین ترتیب، عملاً ۷۶ درصد استیضاحکنندگان به جریاناتی تعلق دارند که در ماههای اخیر در زمینه سیاست خارجی و مسائل اجتماعی، مانند لایحه حجاب و عفاف، تقابل مستقیمی با دولت داشتهاند و این بار به سراغ تنها زن عضو کابینه رفتهاند. این ترکیب، به وضوح نشاندهنده غلبه یک جریان سیاسی خاص در پیشبرد این استیضاح است؛ جریانی که در ماههای اخیر و پس از روی کار آمدن دولت پزشکیان، رویکردی منتقدانه و بعضاً تقابلی را در پیش گرفته است. این غلبه میتواند شائبه سیاسی بودن استیضاح را تقویت کند، گویی هدف اصلی نه اصلاح امور در وزارتخانه، بلکه ایجاد چالش برای دولت و شخص رئیسجمهور است.
نباید از نظر دور داشت که وزیر راه و شهرسازی، نه تنها، تنها عضو زن کابینه است بلکه در سمتی به وزارت رسیده که بهطور کلیشهای مردانه تلقی میشود. در جامعهای که حضور زنان در سطوح عالی مدیریتی همچنان با چالشها و مقاومتهایی روبروست، هدف قرار دادن یک وزیر زن، آن هم با چنین شدتی و با محوریت جریانی خاص، میتواند حامل پیامی ناامیدکننده برای زنان توانمند و حامیان دولت باشد.
آیا تندروها با تلاش برای برکنار کردن تنها وزیر زن کابینه، به دنبال دلسرد کردن بدنه اجتماعی زنانی هستند که به دولت پزشکیان امید بستهاند؟ بهویژه آنکه کمیسیون فرهنگی مجلس فعلی، که بیشترین تعداد امضاکنندگان را در این طرح استیضاح دارد، با پیگیری لایحه حجاب و عفاف در دولت قبل (لایحهای که اجرای آن در دولت پزشکیان با تمهیدات رئیسجمهور و شورای عالی امنیت ملی با چالشهایی مواجه یا متوقف شد)، عملاً در زمینه حقوق زنان رو در روی دولت قرار گرفته است.
******
در قالب توافق «کم مقابل کم» پرونده را برای ۴ سال میبندیم
سایت نامهنیوز نوشت:
مذاکرات تهران و واشنگتن در موضوع غنیسازی متوقف مانده است، حالا رسانههای آمریکا از بسته پیشنهادی ویتکاف به ایران برای عبور از این سد بزرگ خبر داده اند. آمریکایی ها امیدوارند یا ایران در ازای به رسمیت شناخته شدن حقش برای غنی سازی، خود داوطلبانه غنی سازی را تعلیق کند یا آنکه بپذیرد یک کنسرسیوم منطقهای برای تولید انرژی هستهای ایجاد شود اما آیا این دو پیشنهاد می تواند مذاکرات ایران و آمریکا را وارد مرحله بعدی کند یا خیر؟
فوآد ایزدی در گفتوگو با نامه نیوز درباره پیشنهادات ویتکاف برای حل موضوع غنی سازی در ایران گفت: «اگر ترامپ این قدرت را داشت که به ایران امتیاز قابل توجه و مدت دار دهد، درباره هر نوع توافقی می شد فکر کرد؛ ما مذاکره میکنیم که تحریم ها لغو شود کنگره تحریم ها را علیه ایران مصوب کرده و دست رئیس جمهور آمریکا برای لغو این تحریم ها بسته است. حتی ترامپ برای تعلیق تحریم ها باید از کنگره مجوز بگیرد».
وی افزود: «طبق قانون کنگره بعد از هر توافق با ایران، دولت آمریکا 5 روز فرصت دارد تا این توافق را به کنگره تقدیم کند و نمایندگان کنگره نیز 30 روز فرصت دارند که این توافق را به رأی بگذارند بنابراین آنها قادرند توافق بین دولت ترامپ با ایران را رد کنند. 52 سناتور جمهوری خواه به ترامپ نامه نوشتند و خواستار برچیدن کل برنامه هسته ای ایران شدند. از این رو حتی اگر دولت ترامپ در جریان مذاکرات تعلیق تحریم ها را بپذیرد، کنگره قبول نمی کند در قالب این توافق امتیاز جدی به ایران داده شود».
این استاد دانشگاه پذیرش تعلیق غنی سازی را مصداق اعطای امتیاز بزرگ به طرف مقابل خواند و یادآور شد: «وقتی ما نمیتوانیم امتیاز جدی از آمریکا بگیریم، نباید امتیاز جدی هم به آمریکا بدهیم. ایران سالهاست در موضوع حفظ غنی سازی مقاومت کرده، همچنان باید مقاومت کند و امتیاز تعلیق غنی سازی را به آمریکایی ها ندهد چون واقعیت ها می گوید در مقابل اعطای این امتیاز بزرگ، نمی توان حتی امتیاز متوسط از طرف مقابل گرفت».
وی با بیان اینکه مشکل تحریم با این مذاکرات حل نخواهد شد، افزود: «بهترین حالت آن است که ایران امتیاز متوسط بدهد و از طرف مقابل نیز امتیاز متوسط بگیرد چون آنچه امکان گرفتن امتیاز لغو تحریم از دولت ترامپ وجود ندارد. توافق متوسط در مقابل متوسط یعنی آنکه غنی سازی 3.67 درصد را حفظ کنیم چون ترامپ می گوید ایران سلاح هستهای نباید داشته باشد. هیچ کارشناسی در دنیا ادعا ندارد که با این سطح از غنی سازی میتوان بمب اتم ساخت».
ایزدی بیان کرد: «ایران غنی سازی را محدود کند و در مقابل آمریکا نیز تحریم ها را تعلیق کند. در مجموع یک امتیاز کمی می دهیم و او هم یک امتیاز کمی میدهد که پرونده 4 سال بسته شود تا دولت بعدی آمریکا روی کار بیاید».