به گزارش اقتصادنیوز، ispionline با انتشار عربستان سعودی تاکنون برخلاف بحرین و امارات متحده عربی که از طریق «توافقنامههای ابراهیم» روابط خود را با اسرائیل رسمی کردند، از روند عادیسازی روابط با اسرائیل خارج مانده است. عمان و قطر نیز هرچند روابطی غیررسمی با اسرائیل دارند، اما این روابط بیشتر بر مبنای ملاحظات عملگرایانه شکل گرفتهاند. با این حال، در سالهای اخیر و بهویژه از زمانی که محمد بن سلمان ولیعهد عربستان قدرت واقعی را در دست گرفته، ریاض بهتدریج به سمت ایجاد روابط دیپلماتیک با اسرائیل گام برداشته است. این روند که آهسته و تدریجی پیش رفته، از آن با عنوان «عادیسازی خزنده» یاد میشود. برخلاف گذشته، مقامات بلندپایه سعودی اکنون بهصراحت و بهکرات درباره احتمال برقراری روابط دیپلماتیک با اسرائیل سخن میگویند—البته مشروط به تحقق برخی شرایط.این وبگاه در ادامه مدعی شد، موضع عربستان نسبت به عادیسازی در طول سالها، در واکنش به تحولات سیاسی و امنیتی منطقهای، دچار تحول شده است. با این حال، برای پیشبرد علنی روابط با اسرائیل، رهبران سعودی همچنان بر ضرورت تحقق پیشرفت در راستای تشکیل دولت فلسطینی تأکید دارند. حتی در زمان نگارش این گزارش، موضع ریاض در قبال عادیسازی روابط با اسرائیل در حال بازتعریف است—و اینبار، عمدتا تحت تاثیر پیامدهای جنگی که از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد، قرار دارد.
پیش از جنگ، شرایط منطقهای به عربستان انعطافپذیری دیپلماتیک بیشتری داده بود—این امر ناشی از موفقیت توافقنامههای ابراهیم، آرامش نسبی در سرزمینهای فلسطینی، و ابتکارات ایالات متحده برای ایجاد چارچوب امنیتی و سیاسی منطقهای بود که مزایای قابلتوجهی برای ریاض به همراه داشت. این انعطاف در اظهارات مثبت مقامات سعودی، بهویژه محمد بن سلمان، درباره روابط آینده با اسرائیل منعکس میشد. او در مصاحبهای با نشریه «آتلانتیک» در سال ۲۰۲۲ با رویکردی عملگرایانه ادعا کرد: «ما اسرائیل را دشمن نمیدانیم؛ بلکه آن را شریکی بالقوه میبینیم».در کنار چنین مواضع ادعایی، عربستان اقداماتی محتاطانه برای بهبود تصویر جهانی خود، حمایت غیرمستقیم از توافقنامههای ابراهیم، و آزمون واکنش داخلی نسبت به تعامل احتمالی با اسرائیل انجام داد. این حمایتهای غیرمستقیم شامل بازنگری در محتوای کتابهای درسی، اجازه پرواز به شرکتهای هوایی اسرائیلی در حریم هوایی سعودی، و پوشش رسانهای نسبتا مثبت درباره اسرائیل در رسانههای رسمی عربستان بود.ریاض سعی داشت تصویری از پیشرفت در روابط با اسرائیل ارائه دهد، اما در هنگام تشدید تنشها بر سر مسئله فلسطین، عقبنشینی میکرد. این استراتژی به عربستان اجازه میداد تا هم اعتبار خود را نزد فلسطینیها حفظ کند و هم شرایط را برای عادیسازی احتمالی ارزیابی نماید. در نتیجه، تناقضهای ظاهری در مواضع مقامات سعودی الزاماً بهمعنای تغییر سیاست نیست، بلکه تلاشی برای حفظ ابهام درباره شروط واقعی ریاض برای برقراری روابط رسمی است.همچنین، این تفاوتهای گفتمانی احتمالا بازتابدهنده شکاف نسلی در رهبری سعودی است. ملک سلمان، پادشاه کنونی، موضع سختگیرانهتری نسبت به اسرائیل دارد، در حالی که ولیعهد جوان او رویکردی انعطافپذیرتر اتخاذ کرده است. پیش از جنگ، چنین شکافی به این معنا بود که احتمال پیشرفت قابلتوجه در روند عادیسازی تا پایان دوره پادشاهی ملک سلمان بعید بود. اما پس از آغاز جنگ، بهنظر میرسد اختلافنظرها کاهش یافته و موضعی فلسطینیمحورتر از سوی رهبران سعودی اتخاذ شده است.
عربستان سعودی همچنان بر ایجاد دولت مستقل فلسطینی بهعنوان پیششرط بهرسمیت شناختن اسرائیل پافشاری میکند، هرچند لحن و جزئیات این موضع در طول زمان تغییراتی داشته است. پیش از جنگ ۷ اکتبر ۲۰۲۳، گزارشها حاکی از آن بود که ریاض به توافقی با ایالات متحده بر سر چارچوب عادیسازی با اسرائیل نزدیک شده است—توافقی که شرایط آن با آنچه امروز مطرح است، تفاوت داشت. اما حدود یک هفته پس از آغاز جنگ، وزارت خارجه عربستان از توقف مذاکرات با آمریکا در این زمینه خبر داد.کشتار و ویرانی در غزه، و خشم گسترده در دنیای عرب، روند مذاکرات را متوقف کرد و ریاض را به عقبنشینی از تحولات جاری واداشت. با تداوم جنگ، رهبران سعودی بهتدریج از ابهام دیپلماتیک پیشین فاصله گرفته و موضعی شفافتر و حامی فلسطینیها اتخاذ کردند. این تغییر موضع عمدتا تحت تأثیر افکار عمومی در داخل عربستان و جهان عرب بود—نه لزوما در قالب اعتراضات خیابانی، که در این کشور ممنوع است، بلکه از طریق فضای مجازی و شبکههای اجتماعی.شکاف میان موضع عملگرایانه دولت سعودی و افکار عمومی، پدیدهای تازه نیست، اما جنگ باعث تعمیق این شکاف شد و خاندان سلطنتی را به اتخاذ مواضعی سوق داد که مشروعیت آنها را حفظ کند. در سراسر جهان عرب، مسئله فلسطین همچنان اصلیترین دلیل برای مخالفت با عادیسازی روابط با اسرائیل است. اگرچه پیش از جنگ نظرسنجیها نشان میداد که نگرانیها از تهدید ایران در اولویت قرار گرفته، جنگ بار دیگر مسئله فلسطین را به صدر افکار عمومی بازگرداند—تا حدی که نادیده گرفتن آن برای حکومت عربستان ممکن نیست.در پاسخ، مقامات بلندپایه سعودی از جمله ولیعهد و وزیر خارجه، موضعی «بهروزرسانیشده» اتخاذ کردند که ضمن حمایت از عادیسازی، بر نقش پررنگتر عربستان در پرونده فلسطین تأکید دارد. محمد بن سلمان در سخنرانی خود در شورای مشورتی عربستان در سپتامبر ۲۰۲۴ اعلام کرد: «پادشاهی همچنان با تمام توان در راستای تشکیل دولت فلسطینی به پایتختی قدس شرقی تلاش خواهد کرد و تا تحقق این شرط، روابط دیپلماتیک با اسرائیل برقرار نخواهد شد».
به ادعای این وبگاه، تحولات عربستان در سالهای اخیر بخشی از روندی از بالا به پایین است که هم با هدف آمادهسازی برای انتقال قدرت به محمد بن سلمان و هم برای انطباق با فضای کاهش تنشهای منطقهایانجام شده است. در کنار مسئله فلسطین، ایران همچنان عنصری تعیینکننده در تصمیمگیریهای عربستان درباره عادیسازی با اسرائیل باقی مانده است.اگرچه عربستان تلاش کرده در رویارویی مستقیم میان ایران و اسرائیل بیطرف بماند، اما این سیاست سکون، مخاطرات خاص خود را دارد—بهویژه در پی تهدیدات ایران مبنی بر حمایت ریاض از اسرائیل. عربستان از توانمندیهای نظامی خود و همچنین تعهد ایالات متحده به دفاع از آن، در مقایسه با حمایت قاطع از اسرائیل، تردید دارد.درنتیجه، ریاض فاصلهگیری از درگیری مستقیم و نزدیکی محتاطانه به ایران را گزینهای ایمنتر میداند. از زمان حمله حوثی ها به تأسیسات نفتی عربستان در سال ۲۰۱۹، این کشور مسیر دیپلماتیکی را در پیش گرفته که به توافق با تهران در سال ۲۰۲۳ منتهی شد. این توافق، چرخشی مهم در رویکرد قبلی ریاض بود و بازتابی از درک واقعگرایانه نسبت به نفوذ منطقهای ایران و تلاشی برای مدیریت ریسک محسوب میشود.درعینحال، عربستان همچنان بهدنبال بهبود روابط با اسرائیل است—نه از سر علاقه، بلکه برای دریافت امتیازات راهبردی از آمریکا. امتیازاتی که از طریق کانالهای دیگر قابلدستیابی نیست، از جمله تضمینهای امنیتی، معاهده دفاعی، و اجازه غنیسازی اورانیوم در خاک عربستان.بن سلمان میداند که برای ارتقاء توان نظامی و اقتصادی کشور و تضمین ثبات بلندمدت، نیازمند توافقی امنیتی با آمریکاست. شاهزاده در مصاحبهای با شبکه فاکس نیوز، اندکی پیش از جنگ، روند مذاکرات را مثبت توصیف کرده و ابراز امیدواری کرد که این توافق «به فلسطینیها کمک کرده و اسرائیل را به بازیگری منطقهای تبدیل کند.» او در پاسخ به سوالی درباره شروط فلسطینی، از ارائه جزئیات طفره رفت و گفت این موضوع «در دست مذاکره است».بااینحال، آغاز جنگ، فضای ژئوپلیتیکی را بهکلی دگرگون کرد. اشتیاق عربستان به عادیسازی کاهش یافت و خواست آن برای گنجاندن مؤلفه فلسطینی پررنگتر شد. این تغییر رویکرد در سخنان دونالد ترامپ در سفرش به عربستان در دوره دوم ریاستجمهوریاش نیز بازتاب یافت؛ سفری که طی آن بزرگترین قرارداد تسلیحاتی تاریخ میان دو کشور (به ارزش ۱۴۲ میلیارد دلار) امضا شد. ترامپ در ۱۳ مه اعلام کرد که عربستان «در زمان خودش» به توافقنامههای ابراهیم خواهد پیوست، اما «هنوز شرایط آن فراهم نیست».فراتر از امتیازاتی که عربستان در ازای عادیسازی روابط با اسرائیل از آمریکا انتظار دارد، این کشور همچنین تلاش دارد خود را بهعنوان بازیگری کلیدی در پیشبرد پرونده دولت فلسطینی معرفی کند. این امر نهتنها مشروعیت منطقهای عربستان را تقویت میکند، بلکه برای ولیعهد نیز دستاوردی سیاسی در آستانه پادشاهی بهشمار میآید.بهعبارتی دیگر، عربستان درصدد آن است نشان دهد که تمایلش به عادیسازی، خیانت به آرمان فلسطین نیست؛ بلکه ابزاری برای تحقق آن است. بنابراین، «برچسب قیمتی» در حال تحول برای عادیسازی با اسرائیل، بازتابی از تعهد عربستان به راهحل دیپلماتیک است—با وجود تغییر شرایط، بهویژه در سایه جنگ طولانی و ویرانگر پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳.رویکرد عربستان به عادیسازی، همزمان بر منافع راهبردی در رابطه با ایالات متحده و نقش رهبری در حمایت از مسئله فلسطین تأکید دارد—دو مسیری که به ولیعهد جوان کمک میکنند تا هم اعتبار داخلی کسب کند و هم موقعیت خود را در جهان اسلام تثبیت کند.