انتشار رمان "چشمه" در سالروز تولد عدنان غُریفی

عصر ایران پنج شنبه 15 خرداد 1404 - 10:38
از آثار عدنان غُریفی می‌توان به  مادرِ نخل، چهار آپارتمان در تهرانپارس، شنل‌پوش در مه، مرغ عشق، سکه‌ها، این سوی عطر قبیله، نخل مشتعل اشاره کرد. 

 به مناسبت هشتادویکمین سالروز تولد عدنان غُریفی (نویسنده)، انتشارات افراز برای نخستین بار رمانِ "چشمه" را از وی چاپ و منتشر کرد.

"اعظم کیان افراز" مدیرانتشارات افراز ناشر اختصاصی آثار عدنان غُریفی گفت: همانندِ بسیاری از آثارِ سال های اخیرِ عدنان غُریفی، رمانِ چشمه برآمده از زندگی نویسنده است : یک رمانِ اتوبیوگرافی. مگر هنر، در انتها چیزی جز حدیثِ نفس است؟

راویِ رمانِ چشمه روشنفکرِ چپِ زندان‌رفته‌ای است که از میانِ کارِ اقتصادی (آن هم در بنگاه‌های بین‌المللی) و فعالیتِ فرهنگی و ادبی، دومی را برمی‌گزیند، و پس از آزادی از زندان به دعوتِ رضا سیدحسینی، کار در رادیو را انتخاب می‌کند تا در جهتِ آگاهی‌بخشیِ افکارِ عمومی کوشش کند.

انتشار رمان چشمه

کیان‌افراز در خصوص رمان چشمه افزود: راوی از تجربه مهاجرت جنوبی‌اش به تهران می‌گوید، و دوران پس از آزادی‌اش از زندان و فعالیتِ رادیویی‌اش را تنیده در یک بسترِ به ظاهر ساده و بی حادثه روایت می‌کند. او در جایی از رمان صراحتا  می‌نویسد : کارِ من به‌عنوان یک نویسنده خلق حادثه نیست؛ تأمل در حادثه است؛ من کاری به امور ندارم؛ این‌ها تعیین‌کننده نیستند؛ آن‌چه که آن زیر است، زیرِ حوادث است، آن مهم‌ترین است، حتی اگر آن زیر "هیچ" نباشد. "هیچ" قدرت غریبی دارد، می‌دانید؟ 

عدنان غُریفی در رمانِ چشمه از تکنیک روایی مدرن بهره می‌برد و مدام تغییر نگاه و روایت می‌دهد، و به‌نوعی داستان در داستان می‌آفریند. به این معنا که مخاطب دارد توأمان داستان / اتوبیوگرافی می‌خواند، و بیش از آن‌که خود را درگیر حوادث کند و در پی دریافت رمزوراز اثر باشد، متوجه می شود این ها فرازهای درعین پیوستگی، ناپیوسته‌ای از زندگانی پرفرازونشیب نویسنده است. 

همه ماجرای رمان چشمه در یک دورهمی خانوادگی در یک باغ / ویلا در شمالِ تهران می‌گذرد و در این فاصله است که راوی خودش را و بستر خانوادگی و قومی و قبیله‌ای عربی‌‌اش و نیز فضاهای روشنفکری آزموده‌شده‌اش را می‌نویسد، و اوج این روایت، آن‌جاست که بی آن که فکرش را بکنیم، خواننده  را با پایان غیرمترقبه شگفت‌زده می‌کند. 

انتشار رمان

 انتشاراتِ افراز از دو دهه پیش تاکنون  تنها ناشر اختصاصی آثار غُریفی است و چندین اثر از او را چاپ و منتشر کرده است. 

مدیرانتشارات افراز در این خصوص گفت: همواره آثارِ متعدد چاپ نشده از عدنان غُریفی وجود دارد که انتشارات‌ افراز کوشش می‌کند، به‌تدریج آن آثار را که به‌مثابه‌ی سندیت و تاریخ شفاهی یک ملت است چاپ و منتشر کند. 

 عدنان غُریفی یکی از از پیشگامان ادبیات مدرنیستی جنوب در دهه چهل بود که گُستره‌ی تکاپوهای ادبی و روشنفکری‌اش تنها منحصر به داستان‌نویسی نبوده و شامل شعر، ترجمه، نقد، گویندگی در رادیو و فعایتِ صریحِ اجتماعی در روشنگری توده مردم بوده است، و این بارزترین مشخصه آن نسل از نویسندگان و روشنفکرانِ این ملک بوده که همواره آنان را متمایز جلوه می‌دهد. 

مرغ عشق ادبیات جنوب از قفس پرید / عدنان غریفی درگذشت

از آثار عدنان غُریفی می‌توان به  مادرِ نخل، چهار آپارتمان در تهرانپارس، شنل‌پوش در مه، مرغ عشق، سکه‌ها، این سوی عطر قبیله، نخل مشتعل اشاره کرد.

او در ١٢ خرداد ١٣٢٣ در خرمشهر به‌دنیا آمد، و 15 اردبیهشت سال 1402 در هلند درگذشت و همان جا به خاک سپرده شد.

غریفی پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و متوسطه در زادگاهش، به آبادان رفت و از دانشکدهٔ نفت آن شهر فارغ‌التحصیل شد. 
در اواسط دههٔ ۱۳۴۰ با همکاری جمعی چون منصور و نسیم خاکسار، ناصر مؤذن، ناصر تقوایی و… دفترهای ادبی هنر و ادبیات جنوب را منتشر کرد که پس از انتشار شمارهٔ نهم در سال ۱۳۴۶ بیشترشان دستگیر شدند. 

پس از آزادی ابتدا در آبادان به عنوان معلم انگلیسی و مربی تنظیم متن برای رادیو و تلویزیون مشغول به کار شد. مدتی بعد به تهران منتقل و در همین اداره مشغول به کار شد. 

مرغ عشق ادبیات جنوب از قفس پرید / عدنان غریفی درگذشت

سپس به رادیو رفت و سردبیر برنامهٔ فرهنگی برنامهٔ دوم بود و ترجمه و اجرای برنامهٔ روزانه «برای شما خوانده‌ایم» را به عهده داشت و هم‌زمان با مجلهٔ خوشه (به سردبیری احمد شاملو) همکاری می‌کرد. 

او در سال ۱۳۶۳ ابتدا به ایتالیا و بعد از سه سال به هلند مهاجرت کرد و بیشتر به نوشتن و ترجمه پرداخت. 
او از نویسندگان نوگرای دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ است و به همراه نویسندگان دیگری از جمله ناصر تقوایی، احمد محمود، احمد آقایی، منصور خاکسار، پرویز مسجدی، حسین رحمت، علی گلزاده، مسعود میناوی، ناصر مؤذن، محمد ایوبی، پرویز زاهدی، نسیم خاکسار و بهرام حیدری از شکل‌دهندگان داستان‌نویسی جنوب است. 

غریفی علاوه بر فارسی به زبان‌های عربی، انگلیسی، هلندی و ایتالیایی تسلط داشت. او از نخستین آغازگران ادبیات مدرن جنوب و همچنین از نخستین مترجمان «ایتالو کالوینو» و «سالینجر» است. برای نخستین بار «بوهمیل هرابال» (نویسندهٔ چک) را در دههٔ ۱۳۵۰ در مجلهٔ تماشا معرفی کرد. 

اولین داستانش در سال ۱۳۳۹ در مجلهٔ جوانان (زیر نظر احمد شاملو) و بعد از آن داستان‌ها، ترجمه‌ها و شعرهایش طی دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ در نشریات متعددی، از جمله خوشه، چاپ شدند. 

از فعالیت‌های دیگر او به سردبیری، نویسندگی، ترجمه، ویرایش و گویندگی برنامه‌های رادیویی چون «طنز و طنزآوران جهان» و «داستان کوتاه جهان» و همچنین همکاری با نشریات کتاب هفته (به سردبیری احمد شاملو) و تماشا (به عنوان سردبیر بخش فرهنگی و مترجم) و انتشار گاهنامهٔ فاخته (در هلند) می‌توان اشاره کرد. 

اولین داستان‌هایش را به سبک سوررئالیستی دربارهٔ سقوط خانوادهٔ ریشه‌دار خوزستانی و غم غربتِ از بین رفتن مظاهر سنتی و طبیعی در هجوم صنعت پدیدآورد. اما به تدریج از شگردهای رئالیستی ساده‌تری بهره برد. 

غریفی در داستان‌های آخرش که در هلند منتشر کرده بر جنبه‌های خودزندگینامه‌ای آثارش افزوده و به سمت نوعی واقع گرایی استنادی تمایل یافته‌است. 
 غریفی در سال‌های اخیر میان ایران و هلند روزگار می‌گذارند.   

«وجدان من جهانی است اما
خوش دارم
 
آوازهای وحدت انسان را
از یک بلم بخوانم
از روح یک نخل»
 
 
برای شط شط شط
برای آب آب آب
برای باد باد باد
و برای تو
عشق رفیع من: نخل
امضا جمع می‌کنم...
 
برشی از شعر ‎#عدنان_غریفی

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.