به گزارش تسنیم، سکان ایالات متحده پس از 4سال بار دیگر در دست فردی قرار دارد که با آنکه یک دوره ریاست جمهوری را پشت سر گذاشته و اشتباهات بینظیری هم داشته، اما همان روش را ادامه میدهد!
وی که اکنون 4 ماه است برای دومین بار در 3 دوره اخیر، به ریاست جمهوری رسیده، از تبار تجار و دلالان آمریکا برخاسته و به بالاترین مقام دست یافته. این فقط قضاوت مذاکرهکنندگان ایرانی نیست که از رنگ عوض کردنها و تغییرات پیاپی خواستههای آمریکاییها متحیر شدهاند بلکه قضاوت مشترک اغلب کشورهایی است که در همین 4 ماه، در اقتصاد و سیاست با ترامپ سر و کار داشتهاند.
مستأجر کاخ سفید قبل از آنکه با اظهارات خود علیه ایران، منطقه غرب آسیا را نگران کند، با تصمیمات عجیب دیگرش نظیر افزایش سرسامآور تعرفههای واردات، تهدید به الحاق کانادا، گرینلند و کانال پاناما به خاک آمریکا، تغییر نام خلیج مکزیک به خلیج آمریکا، تلاش برای تغییر نام خلیج ابدی فارس - که با مقابله شدید ایرانیان از آن عقب نشست - و دخالت مستقیم در انتخابات پارلمانی آلمان، روابط واشنگتن با بسیاری از کشورها را بحرانی کرد.
نمونه مشابه دیگر در روابط ترامپ با جهان عرب بروز کرد. اصرار به خالی شدن غزه از سکنه فلسطینی و انتقال آنها به مصر، اردن و عربستان، خشم اعراب را برانگیخت.
آنچه در رفتار رئیسجمهور آمریکا از زمان استقرار مجدد در کاخ سفید نمایان شده - بر خلاف نظر تعدادی از ناظران که میگفتند ترامپ عاقل شده است - نه تغییر و اصلاح که تداوم تندروی و نوسان است.
روشن است میان اصلاح و تشویشی که در ذهن بیمار ترامپ مبتلا به شیزوفرنی میگذرد، چه میزان فاصله است. او بالاترین حد نوسان را به بدنه سیاست خارجی کشوری تزریق کرده که خود را قدرت اول دنیا و تنها ابرقدرت 35 سال اخیر برمیشمارد.
خود مردم آمریکا از روحیات عجیب و دیوانهوار رئیسجمهورشان به «ماجراجویی» تعبیر میکنند و معتقدند اشتهای سیریناپذیر وی به شهرت، دیده شدن، مورد توجه قرار گرفتن و برتری در اقلیم سیاست، او را به این همه اعمال عجیب و در عین حال بیثبات در سیاست خارجی واداشته است.
اکنون کمتر تحلیلگری در این تردید دارد که ترامپ نه یک سیاستمدار یا رئیسجمهور بلکه یک بازیگر سطح پایین تلویزیونی و یک بازرگان ورشکسته است که با رؤیاهایش زندگی میکند، نه واقعیات.
طبیعی است چنین جهانبینیای، وی را نه تنها برابر ایران که دشمن وی محسوب میشود بلکه مقابل همه قدرتهای دنیا از چین تا اتحادیه اروپایی قرار میدهد.
او در بدو ورود مجدد، اوکراین را پای توافق احتمالی با روسیه قربانی و چین آرام را با تعرفههای سنگین خشمگین کرد، کانادا، مکزیک، دانمارک و پاناما را رنجاند و به 80 سال دوستی متقابل اروپا و آمریکا پایان داد.
اینک آثار و عوارض تکروی فردی که سودای آن داشت پدیده قرن شود، یکی پس از دیگری دامنگیر آمریکا شده است.
در داخل ایالات متحده نیز در حالی که هنوز زمان چندانی از ریاست جمهوری دوباره ترامپ نمیگذرد، کارمندان فدرال که برای به اصطلاح صرفهجویی دولت، یکییکی اخراج میشوند، وی را با موج مهیب اعتراضات خود روبهرو کردهاند.
از آن سو ایلان ماسک وزیر بهرهوریای که برای صرفهجویی آمده بود هم، بیش از 120 روز دوام نیاورد و در حالی که متحد اصلی ترامپ محسوب میشد با وی دچار اختلاف شد و بسیار زودتر از حد تصور دولت را ترک کرد. ترامپی که حتی نتوانست ماسک را نگه دارد، با کشورهای دنیا چه میکند؟