دکتر اورعی، رئیس محترم اتحادیه انجمنهای انرژی ایران، در یادداشتی با نگاهی انتقادی به وضعیت کنونی صنعت برق کشور و جایگاه انرژیهای تجدیدپذیر، به چالشهایی همچون نبود برنامهریزی علمی و اتکا به انرژی خورشیدی بهعنوان راهکار اصلی ناترازی برق اشاره کردهاند.
گرچه بخشی از این دغدغهها قابلدرک است، اما تحلیل ارائهشده بدون توجه به بسترهای تاریخی، موانع اقتصادی، شرایط بینالمللی و اقدامات انجامشده، دقیق به نظر نمیرسد. در این نوشتار تلاش میشود با نگاهی دقیق و مستند، ضمن احترام به نقدهای سازنده، روند تاریخی و واقعیتهای موجود نیز مورد توجه قرار گیرد.
ایران از نظر منابع انرژیهای تجدیدپذیر، در موقعیتی ممتاز قرار دارد. تابش آفتاب در اغلب نقاط کشور، مناطق بادخیز در شمالغرب، شرق و جنوب، پتانسیل زمینگرمایی و ظرفیتهای زیستمحیطی گسترده، زمینهساز توسعه پایدار انرژیهای نو است. بر این اساس، جایگاه این منابع در برنامهریزی کلان انرژی کشور نه یک انتخاب صرف، بلکه ضرورتی راهبردی و اجتنابناپذیر است.
تصویری که در یادداشت مذکور ارائه شده، گویی حرکت در مسیر انرژیهای تجدیدپذیر امری نوظهور و صرفا محصول بحرانهای اخیر است. این در حالی است که از دوره بازسازی پس از جنگ تحمیلی، سیاستگذاران بهتدریج توسعه انرژیهای نو را در دستور کار قرار دادند. در دهههای ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ پروژههایی مانند نیروگاههای بادی در مناطق مستعد اجرا شد، همچنین مطالعات و اجرای اولیه نیروگاه زمینگرمایی آغاز شد و به لحاظ ساختاری نهادهای تخصصی برای مدیریت، توسعه و نظارت بر انرژیهای نو تاسیس شدند. با ورود به سالهای اخیر این روند با ایجاد نهادهایی مانند ساتبا، تعریف تعرفههای خرید تضمینی برق و بسترسازی برای مشارکت بخش خصوصی، شتاب بیشتری گرفت.
در تحلیل دکتر اورعی، عوامل برونزا و موانع ساختاری نادیده گرفته شدهاند. توسعه انرژیهای تجدیدپذیر در ایران در شرایطی دنبال شده که قیمت پایین برق و یارانهای بودن آن، انگیزه سرمایهگذاری را کاهش داده است، تا چند سال پیش، هزینه فناوری تولید برق از منابع نو بسیار بالا بود، تحریمهای بینالمللی، انتقال فناوری و تامین مالی را بهشدت محدود کردهاند، بنابراین نادیده گرفتن این شرایط، تحلیل روند توسعه را ناقص و گاه غیرمنطقی میکند.
در یادداشت مورد اشاره، نسبت به بارگذاری بیشازحد بر دوش انرژی خورشیدی انتقاد شده است. این نقد تا حدی درست است، اما نباید به معنای نفی نقش این منبع در آینده انرژی کشور باشد. در سالهای اخیر ظرفیت تولید برق تجدیدپذیر کشور از مرز ۱۰۰۰ مگاوات عبور کرده است و پروژههای متعددی در مناطق مختلف کشور با مشارکت بخش خصوصی در حال اجرا هستند و نکته مهم اینکه با واقعی شدن تدریجی قیمت برق، توجیه اقتصادی برای سرمایهگذاری در این حوزه تقویت شده است، در نتیجه انرژی خورشیدی بخشی مهم از راهحل است.
نقد سیاستهای گذشته در حوزه انرژی باید با لحاظ واقعیات اجرایی، شرایط اقتصادی و فشارهای بینالمللی همراه باشد. آنچه در یادداشت ارائه شده، هرچند حاوی نگرانیهایی بهجا است، اما در تحلیل کلان خود دقیق نیست.
اکنون بیش از هر زمان دیگر، نیازمند نگاهی علمی، یکپارچه و آیندهنگر به توسعه انرژیهای تجدیدپذیر هستیم. نه نگاه آرمانگرایانه و نه بدبینی مطلق، هیچیک پاسخگوی نیازهای پیچیده صنعت انرژی کشور نخواهد بود. باید از تجربههای گذشته بهره گرفت و با عقلانیت، عزم اجرایی و اجماع نهادی، مسیر توسعه پایدار انرژی را هموار ساخت.