گرچه از شاهکارهای تمدن ایرانی در امر ایجاد شبکههای عظیم و گونهگون و پیچیده آبرسانی و آبیاری مانند پل، بند، آبراهه، سد، انواع نهرها و غیره نیز میتوان با تحسین فراوان سخن به میان آورد؛ اما اینگونه استنباط میشود که انجام گرفتن آنچنان طرحهای قابل تمجیدی بیشتر چهره حکومتها و سازمان اداری و قدرت دیوانی دولتهای ایران قدیم را مینمایاند که البته نمیتوان آن جنبهها را نیز جدا و به دور از شایستگی و توان فنی و علمی و فرهنگی جامعه و مردمان کوشنده نیرومند و کارآمد ایرانی دانست و ارزیابی کرد.
درحالیکه پدیده قنات بیشتر سرشت و ویژگی مردمی و اجتماعی دارد و از طریق مطالعه و تبیین آن بهتر و ژرفتر میتوان به قابلیت آفرینشگری و روحیه مبارزهجویی تودههای سخت کوش ایرانی در برابر فشارها و نارساییها و تنگناهای محیطی و اوضاع نامساعد طبیعی و اقلیمی پیرامون به خوبی واقف شد که در سختترین شرایط جغرافیایی و با کمترین امکانها و ابزارها، مناسبترین و کارگشاترین سازه ابداعی خود را به جامعه ایرانی و جهانی شناساندهاند.
به بیان رساتر اطلاع از کم و کیف بنای قنات بهعنوان اختراعی بسیار ارزشمند، میتواند تا حد زیادی یکی از خصوصیات فرهنگی ایرانیان قدیم را در پیوند سازگار آنان با طبیعت ناسازگار پیرامون و دیگرگون ساختن آن به روشنترین و مناسبترین صورت ممکن بدون کمترین آسیبرسانی به محیط زیست نشان دهد.
این در حالی است که با ورود فناوری (تکنولوژی) غربی در عرصه دستیابی به آب مورد نیاز شهر و روستا، در خلال دهههای اخیر، صدمات جبرانناپذیری بر طبیعت ایران وارد شده است؛ تا جایی که بیم آن میرود در آینده نزدیک زندگانی هستی و سامان آفریننده و سازنده ایرانیان هم بر اثر لطمههای مذکور در این آب و خاک به خطر افتد؛ زیرا اینگونه سفرههای محدود و معین آبهای زیرزمینی به یکباره ذخیره خود را از دست خواهند داد؛ بهصورتیکه جبران آن با توجه به اقلیم خشک و کم باران کشور امکانپذیر نخواهد بود. درباره قنات همچون یک ابتکار پر اهمیت و ویژه ایرانی و تاثیر فوقالعاده آن در ماندگاری مردم ایران در گذشته و دقایق این سازه بیهمتا یکی از برآمدگان فرزانه محیط کویر و حاشیه متاثر از آن گفته است: «ایران سرزمین قنات است [بود] تقریبا هیچ شهر بزرگی نیست [نبود] که اولا از چندین قنات سیراب نشده باشد. حتـى تبریز - که خودش رودخانه دارد و بارندگی سالانه آن نسبتا زیاد است و حتی اصفهان که خود زاینده رود دارد و مادیهای بسیار کار قنات را میکند. ثانیا اینکه هیچ شهر بزرگی نیست [نبود] که در محاصره دهات بسیاری نباشد کــه با قنات خود آذوقه آن شهر را تامین میکنند.»
قنات یک تکنولوژی بینظیر و یک تکنیک منحصر به فرد است که قرنها و هزارهها پیش توسط مردم ایران برای رسیدن به آب زیرزمینی تعبیه شده و آن قدر دقیق محاسبه شده است که باید علمای ریاضی و هندسه با آن سر و کار پیدا کنند. اما افسوس که قنات پدیده بزرگ تمدنی ما به تاریخ میپیوندد. چنانکه بررسیهای جغرافیای تاریخی مینمایاند درجه مساعدت اقلیم و آب و هوای ایران مخصوصا نجد مرکزی در حدی نبوده که مردمان ساکن در آن بخش توانسته باشند برای تامین نیازمندیهای خود در این زمینه به آبهای جریان یابنده در روی زمین بسنده کنند.
یک دلیل بارز و موثق برای طرح این نظر پیشینه دیرینه ابداع و بهرهبرداری از سازه قنات یا کاریز در نواحی مذکور است که سابقهاش به چند هزار سال پیش از ورود آریاها به نجد ایران (فلاتی وسیع که با کوههای سلیمان در خاور، کوههای زاگرس در باختر، و کوههای البرز در شمال محدود شده است) میرسد دلیل دیگر آن را میتوان اهمیت و ارزش فوقالعادهای دانست که در اساطیر و ادیان اقوام قدیم ساکن نجد نخست برای خدا بانو و سپس ایزد بانوی باروری و آب و باران در قالبها و پوششهای نسبتا متنوع و متعدد آن چه آسیانی (آزیانی) ها و چه آریاهای ایرانی قائل بودهاند.
در توثیق بیشتر این ادعا میتوان به نوشتههای کارشناسانه گیرشمن، از باستان شناسان بزرگ استناد جست که میگوید: «در هر حال دشتهای خارجی (منظور او یکی دشت یا جلگه ساحلی شمال ایران در حاشیه جنوبی دریای مازندران و دیگری دشت یا جلگه خوزستان در کناره خارجی و جنوب غربی کوههای زاگرس است) در توسعه تمدن ایران در درجه دوم اهمیت قرار دارند.
به این وجه از قدیمترین ازمنه تمدن در واحههای متفرق [واقع] در [سمت داخلی] سلسله جبالی که گرداگرد نجد ایران را احاطه کرده و ابرهای بارانزا را میگیرد، متمرکز شده است. مرکز این محوطه تماما بیآب و علف به استثنای موضعی که خاک رسوبی آن - که عموما بسیار حاصلخیز است – به وسیله آبیاری مصنوعی قابل زراعت است. در همه ازمنه در نجد ایران مساله آب امری حیاتی به شمار میرفته است از زمانهای ما قبل تاریخ این مملکت با وسایل مصنوعی آبیاری میشد و در عهد هخامنشی شبکه وسیعی از راهروهای زیرزمینی (قنـات یـا کاریز) موجود بود.
با وجود این همه پایتختهای ایران از زمان نشأت نخستین پادشاهی ماد رو به بیابان در طول دو جاده اصلی که در کنارههای داخلی دو سلسله جبال بزرگ کشیده شده، قرار گرفتهاند؛ از مغرب به مشرق در جاده نظامی و تجارتی و فرهنگی که به موازات البرز ممتد است شهرهای هگمتانه (همدان) قزوین تهران، وری، صد دروازه (دامغان) و هرات واقع است؛ در جاده جنوبی نیز اصفهان پاسارگاد، اصطخر استخر تخت جمشید پرسپولیس یا پارسه و شیراز قرار دارد.»
بدین سان، عیان میشود که تمدن اصلی و اصیل ایران که ریشه در ادوار پیش از آریایی داشته برخاسته از بخش درونی نجد ایران بوده که عمدتا بر پایه آبهای فراهم آمده از سرچشمههای زیرزمینی و از طریق بنای منحصرا ایرانی قنات بنیانگذاری شده بود و به همین دلیل عنوان تمدن کاریزی شایسته آن است. پژوهشها نشان داده که شیوه تفکر کاریزی در پیوند نزدیک و هماهنگ با سیر تمدن این سرزمین بوده و پویایی و پیشرفت آن را موجب شده است و ایرانیان از همان آغاز یکجانشینی خود از راهکار حفر قنات و بهرهمندی از آبهای تحتالارضی برای ساماندهی به مدنیتهای پراکنده در نجد مرکزی، سود جستهاند.
موضوع شایان ذکر دیگر این است که قنات از گونهای مهندسی پدید آمده در طی قرنهای طولانی برخوردار است که بر پایه مشارکت جمعی و استفاده از دانش و فن و مشارکت بومی هر منطقه قطرهقطره آبهای پراکنده در دل خاک را از ژرفای زمین استخراج میکند و با پیوستن آن قطرهها به یکدیگر رودخانهای در زیرزمین را در محل مورد نیاز به روی زمین میآورد.
دکتر غلامرضا برهمند