روزنامه خراسان در یادداشتی خطاب به دریادار شمخانی، از تداوم بنبست در مذاکرات هستهای انتقاد میکند. نویسنده این یادداشت معتقد است تحلیلهای پیشین درباره انعطافپذیری آمریکا بر پایه ملاحظات فنی، اشتباه بودهاند. به گفته او، تغییر مواضع آمریکا نه به دلیل نرمش ایران بلکه ناشی از نیاز واشنگتن به کنترل بازار نفت در دوران بحران اقتصادی داخلی بوده است. با رفع آن بحران، آمریکا صراحتاً خواستار حذف کامل غنیسازی شده و راهکارهای خلاقانه فنی را رد کرده است.
وی پیشنهاد میدهد ایران به جای ادامه مسیر فنی و دفاعی، از ابزارهای سیاسی و اقتصادسیاسی برای افزایش ریسک در دستگاه محاسبه کاخ سفید استفاده کند؛ از جمله ایجاد تنش کنترلشده، بهرهگیری از شکاف میان قدرتهای بزرگ، و آغاز مذاکرات راهبردی واقعی با چین و روسیه. این اقدامات میتواند مانع از آن شود که آمریکا ایران را بدون هزینه از چرخه غنیسازی خارج کند و در نهایت زمینه یک توافق پایدارتر را فراهم آورد. بهزعم او، وقت آن است که تیم دیپلماسی ایران بهجای امید بستن به «ابتکارهای فنی»، یک طرح ایجابی قدرتمند طراحی کند و با استفاده از ظرفیتهای منطقهای و جهانی، بازی را تغییر دهد.
«خراسان» نوشته: «پافشاری به مذاکرات با آمریکا، دست ایران را پایینتر و پایینتر آورده است. همان گونه که رخدادهای متعددی از توافقات منطقهای و جهانی بدون حضور ایران در حال پیش رفتن است و عملا ایران و جبهه مقاومت را از نظم آینده منطقه دور میکند. جرئت نه گفتن به آمریکا در این لحظه و ایجاد یک طرح ایجابی برای مدیریت کشور و قراردادهای بینالمللیاش بدون توافق، یک اهرم بزرگ برای افزایش احتمال توافق در آینده نزدیک است. درحالی که تداوم مذاکرات، ایران را ضعیف نشان داده و امکانات و ظرفیتهای موجود را یک به یک میسوزاند.»
این روزنامه نزدیک به قالیباف افزوده است: «عدم استفاده از کارت تنش کنترل شده برای اثرگذاری در محیط داخلی کاخ سفید و گروههای متضاد آن کشور، اشتباهی است که باید سریعا جبران شود.»
روزنامه خراسان در ادامه نوشته: «باید تلاش کرد تا ترامپ به این نتیجه برسد که حمله به ایران ولو توسط رژیم، به معنای جنگ منطقهای گسترده، افزایش شدید قیمت نفت و سرانجام حرکت ایران به سمت بمب یا تشدید همکاری با چین و روسیه است. این عناصر و متغیرها، منجر به کاهش احتمال جنگ خواهد شد و وقتی جنگ در کار نباشد، ترامپ مجبور خواهد بود خط قرمز عدم غنیسازی در ایران را از روی میز بردارد. اینها یعنی شکستن بنبست کنونی نه از مسیر مذاکره بیشتر فنی، بلکه از مسیر پاسخ سیاسی و ایجاد ریسک اقتصادسیاسی میگذرد.»
«خراسان» در پایان نوشته: «اینها نیاز به یک مذاکره جدی و واقعا راهبردی با چین و روسیه دارد. چیزی که در تمامی این سالها مورد خواست برخی دلسوزان نظام بوده، اما هیچ وقت رخ نداده. مذاکرات با این دو کشور معمولا بخشی یا منوط به آینده دور است و هیچ زمان واقعا راهبردی و روی زمین نبوده است. مذاکره راهبردی یعنی یک مذاکره یکپارچه که امر توسعه، اقتصاد، فناوری، امنیت، نظامی، سیاست و... را به هم میدوزد و یک تصویر کلان و واقعی از همکاری استراتژیک ایجاد میکند.
نقش مهم و اثرگذار آقای شمخانی در این لحظه، میتواند تولید این طرح ایجابی و اجرایی ساختن آن با مذاکره واقعی با دولتهای مذکور باشد. این کار اساسی و حیاتی، زمینه را برای هرگونه توافق مطلوب با آمریکا نیز مهیا خواهد ساخت. ظرفیت سفر تیرماه آقای رئیس جمهور، در این مسیر حیاتی است و زمان در حال گذر است. آقای شمخانی دارد دیر میشود.»