به گزارش خبرورزشی، در آستانهی جام جهانی، هواداران تیم ملی انگلستان انتظار دارند از تماشای تیمشان هیجانزده شوند. اما حقیقت این است که تیم تحت هدایت توماس توخل، نهتنها ناامیدکننده، بلکه بیرمق و فاقد هرگونه جذابیت بوده است.
بازگشت از بارسلونا با پرسشی همراه بود که ذهن بسیاری را درگیر کرد: آخرین باری که تیم ملی انگلستان بهطور پیوسته نمایشی تماشایی و با برنامه ارائه داد، کی بود؟ برای تیمی که در جایگاه چهارم ردهبندی جهانی قرار دارد و در دو دوره اخیر رقابتهای یورو به فینال راه یافته، چنین پرسشی شاید غریب بهنظر برسد. اما این پرسش نهتنها موجه است، بلکه نشانهی بحرانی پنهان نیز هست. سه پیروزی پیاپی مقابل لاتویا، آلبانی و آندورا شاید روی کاغذ قابل قبول باشد، اما در عمل، هیچ نشانی از سبک بازی مشخص، الگوهای روشن یا باور به یک طرح تاکتیکی دیده نمیشود.
توخل، بیشک، به زمان و اعتماد نیاز دارد. اما مسئلهی نگرانکنندهتر، مسیریست که انگلستان در آن گام میزند؛ مسیری که بیش از آنکه رو به پیشرفت باشد، نشانههایی از ایستایی و حتی پسرفت دارد. عملکرد انگلستان در یورو تابستان گذشته نمونهای روشن است: از نظر کیفیت بازی، آنها باید زودتر حذف میشدند، اما با اندکی بخت، تا فینال پیش رفتند.
دوران کوتاهمدت لی کارزلی هم گرچه در ابتدا امیدبخش بود، اما دوام نیاورد. نمایش ابتدایی برابر ایرلند جسورانه بود، اما نتیجهی نهایی دوران او، باخت خانگی به یونان و عملکردی متوسط در لیگ ملتها بود. حتی آخرین پیروزی ۵-۰ مقابل ایرلند، تنها پس از اخراج بازیکن حریف و دریافت یک پنالتی حاصل شد.
شاید آخرین بار که انگلستان با انگیزه و نیت روشن بازی کرد، به سال ۲۰۲۳ و پیروزیهای رفت و برگشت برابر ایتالیا بازگردد. پیش از آن نیز جام جهانی قطر با عملکردی محترمانه همراه بود؛ جایی که میتوانستند فرانسه را حذف کنند. اما از آن زمان، نشانههای مثبتی دیده نشده است.
تیم ملی اکنون در معرض خطر رکود است. ترکیبی از بازیکنان مستعد که توان تحمیل برتری بر رقبا را از دست دادهاند. شکست برابر آندورا – تیمی که در ردهی ۱۷۳ جهان جای دارد – در ورزشگاه خلوت RCDE، نشانهی وخامت اوضاع بود. حتی توخل نیز از نمایش تیم ناامید شد. او، که صراحتش در انتقاد به شاخصهی دورانش بدل شده، پاسخ داد: «انتظار دارید چه بگویم؟»
توخل تصوری روشن از نقشهی تاکتیکی خود دارد و حتی به ترکیب ۴-۴-۲ میاندیشد. او به ضربات ایستگاهی و حتی پرتاب اوتها اهمیت میدهد. اما هرچه جلوتر میرود، بیشتر گرفتار واقعگرایی شده است؛ همان وضعیتی که پیشتر گریبان ساوتگیت را گرفت.
مشکلات کم نیستند: نبود هافبک تدافعی کلاسیک، تردید دربارهی توانایی دفاعی ترنت الکساندر-آرنولد، کمبود یک مدافع چپ باتجربه، و نبود جانشینی جدی برای هری کین، که روندی نزولی دارد. زوج دفاع مرکزی تیم نیز از هم پاشیده و امید توخل به بازگشت جان استونز است؛ حتی او را گزینهای برای خط میانی میبیند. اما امیدی به هری مگوایر ندارد.
سقوط به سطح دوم لیگ ملتها آسیب بیشتری از آنچه تصور میشد وارد کرده است. زمانی که تیم ساوتگیت برابر ایتالیا، مجارستان و آلمان شکست خورد، کمتر کسی فکر میکرد این نتایج تا این حد بر آینده تأثیر بگذارد. درحالیکه غولهای اروپا به مصاف هم میرفتند، انگلستان با حریفان دستچندم روبهرو بود. نتیجه؟ تیمی بدون تجربهی جدی رقابت، تنها یک سال مانده به جام جهانی آمریکا.
با احترام به رقبای مرحله مقدماتی، از جمله صربستان، واقعیت این است که از زمان شکست مقابل اسپانیا در فینال یورو، انگلستان دیگر با تیمی قدرتمند روبهرو نشده است. ۲۳ ماه بدون یک آزمون واقعی.
این چالشیست که توخل باید حل کند. سرمربی ۵۱ سالهای که باید تیمی سرد و بیجان را ظرف یک سال به اوج برساند. آنهم پس از یک فصل فرسایشی، در حالیکه رقبا تنها به فکر بستن فضا هستند.
دیدار فردای انگلستان مقابل سنگال در سیتیگراند، شاید هیجانانگیزتر باشد. ورزشگاهی که از یورو ۹۶ تاکنون میزبان مسابقهی ملی نبوده، قرار است مملو از هوادارانی باشد که انتظار دارند شور و شوق خود را در بازی بازتاب ببینند.
انتقاد توخل از ذهنیت بازیکنان، بهاندازهی سبک بازیشان نگرانکننده بود. تیمی پرستاره که هنوز هیچ چیز مهمی به دست نیاورده و باید بسیاری چیزها را اثبات کند. ترکیب فردای تیم نیز معنادار خواهد بود. احتمال حضور ایوان تونی در خط حمله، منطقی به نظر میرسید؛ اما سه بار طفرهرفتن توخل از صحبت دربارهی او، درحالیکه تنها از کین تمجید کرد، شاید بیمعنا نباشد.
توخل به رکگویی شهرت دارد و نشانههای نارضایتیاش هماکنون پیداست. او باید زودتر کارش را آغاز میکرد و خودش نیز از زمان از دسترفته گله کرده است.
اکنون زمان آن است که کسی در رختکن انگلستان شعلهای روشن کند—پیش از آنکه خیلی دیر شود.
همچنانکه همیشه در فوتبال بوده، این جرقه باید از درون آغاز شود.