به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، دوجلد مجموعه مصور «وودواکرها» نوشته کاتیا براندیز بهتازگی با ترجمه فریبا فقیهی توسط واحد کودک و نوجوان انتشارات فاطمی (کتابهای طوطی) منتشر و راهی بازار نشر شدهاند.
کاتیا براندیز نویسنده آلمانی اینمجموعه، متولد ۱۹۷۰ است و برای نوجوانان مینویسد. دوجلدی هم که از اینمجموعه مصور منتشر شدهاند، بهترتیب «دگردیسی کاراگ» و «دوستی خطرناک» نام دارند. اینمجموعه برگزیده سال ۲۰۱۷ نمایشگاه کتاب لایپزیک شده است.
در جلد اول، مخاطب با «پسر مرموز» آشنا میشود؛ اسمی که روزنامهها و شبکههای تلویزیونی روی شخصیت اصلی مجموعه گذاشتهاند. او پسری اسرارآمیز است که رسانهها میگویند سروکلهاش از جنگل پیدا شده و هیچکس نمیداند کیست. خودش هم نمیداند چون حافظهاش را از دست داده است. اما خودش میگوید حافظهاش خیلی هم سر جایش است و همهچیز یادش است. او آنروز کم و بیش سخت را که برای اولینبار بین آدمها ظاهر شد به یاد میآورد ...
پسر مرموز، کاراگ نام دارد که در نگاه اول شبیه یکنوجوان معمولی است اما در پس چشمان براقش یکراز نهفته است؛ اینکه او دوجلدی است؛ نیمی انسان و نیمی شیر کوهی. همچنین در کوههای راکی بزرگ شده و چندوقتی است بین آدمیزادها زندگی میکند. اینزندگیِ بینآدمها همانقدر که برایش بیگانه است، افسونکننده هم هست. کاراگ به دبیرستان شبانهروزی کلیرواتر میرود. اینمدرسه برای وودواکرهایی مثل خودش است و حالتی سری دارد. تازه در مدرسه است که کاراگ احساس میکند پا به وطنش گذاشته و خیلی زود با یکسنجاب بیادب بهاسم هالی، یکبوفالوی خجالتی بهنام برندن دوست میشود. دوستیشان هم برای کاراگ غنیمت است چون دنیای وودواکرها پر از رمز و راز است.
عناوین فصلهای مختلف جلد اول اینمجموعه یعنی «دگردیسی کاراگ» بهترتیب عبارتاند از:
افسون آدمیزاد، آزار، بسیار خطرناک، پیشنهاد عجیب و غریب، باز هم پیشنهاد، دندانها، دبیرستان کلیرواتر، وحشی و از همهرنگ، جدال در گرند کنین، با زور بوفالو، کینه گوزن، مبارز، آژیر آدمیزاد، دوئل نیمهشب، قهرمان، بسته، شاهزاده تاجدار، قلب توی بشقاب، جاسوس، احترام، آنروی زندگی، خرد و خاکشیر، چشمان جغد، شگرد آخر، دندان برابر دندان، تصمیم، گله تازه، بر سر مرگ و زندگی، یکدشمن و یکجشن.
در جلد دوم که «دوستی خطرناک» نام دارد، چندماهی است کاراگ در دبیرستان کلیرواتر حضور دارد و بهمرور یاد میگیرد بهعنوان یکوودواکر با خود و آدمیزادها کنار بیاید. چندروز دیگر هم سال نو را در مدرسه جشن میگیرند. ایناتفاق بناست در شبی بیافتد که کاراگ، اسمش را «شب ستارههای رنگی» گذاشته است. او وقتی پوما (شیر کوهی) بوده، نمیدانسته آدمها چهطور و چرا با ستارههای درخشان چنینکارهایی میکردند. او پیشتر در همانزمان پوما بودنش، تصمیم داشته با خواهرش ته و توی اینمساله را در بیاورد اما از بداقبالی نشده است.
در اینکتاب شرایطی پیش میآید که کاراگ احساس میکند تحت نظر است و قدم به قدم او را میبینند. در حالی که اوضاع مدام بدتر میشود و شک و تردید وجود یکجاسوس در شبانهروزی دوجلدیها وجود دارد، کمکی از جانب تیکانی مادهگرگ قطبی میرسد اما کاراگ بهعنوان یکپوما بهسختی میتواند به یکگرگ قطبی اعتماد کند ...
عناوین فصلهای جلد دوم «وودواکرها» هم از اینقرارند:
ستارههای رنگی، آبشار هفترنگ، کاوش در ناشناختهها، دو لوله کلت، با کره فندق و تف، زیرپایی، سگ سوسیسیاب نروژی، روزی روزگاری در زبالهدانی، میش و پلاکارد، آن که خطر نکند...، پسر ناشناس، دوئل در استخر، گندِ خشم، راست یا دروغ، در جستوجوی حقیقت، جانوران پارتیرو، آب استخر، گمشده، شامه تیز، جستوجو آغاز میشود، خانه عجیب و غریب، سیاهروی سفید، خشم خرسانه، برف سوزان، بی هیچترحمی، تیز چنگال، خواهرکوچیکه، خواهربزرگه، پنکیک بیکن، یکقورباغه و یکمهمانی.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
غروب جمعه دبیرستان کلیرواتر مثل همیشه خلوتتر از روزهای دگیر بود، حدود یکسوم شاگردها برای آخر هفته رفته بودند خانهشان. خوشبختانه جفری و کلیف هم، وگرنه من ازشان بعید نمیدانستم که نقشهمان را به هم بریزند.
بعد موقعش رسید که راه بیفتیم و برویم مهمانی. وقتی من توی اتاق برندن و خودم جلد انداختم، پوست پوماییام از اضطراب وولوول میزد.
برندن با کمی حسادت گفت: «خوش بگذره.» صد البته دفعه بعد باید او را با خودم میبردم، وگرنه خیلی زود رفاقتش را با من تمام میکرد!
گفتم اگر سراغم رو گرفتن، رفتم جنگل هواخوری. که یکجورهایی درست هم بود.
برندن راه افتاد تا نمایش حواسپرتی را به اجرا دربیاورد. در همین حین من با احتیاط بقچه لباسها و هدیه تولد را به پوزهام گرفتم. شلوار جینی که دندان نیشم سوراخش کرده باشد، دیگر آنقدرها شیک نبود و تازه دبی حق داشت به کادوی آغشته به آب دهان پوما نگاه هم نیندازد. روی پنجههای نرمم از پنجره بیرون زدم.
هر دو کتاب مورد اشاره با ۲۶۴ صفحه مصور، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۳۴۰ هزار تومان منتشر شدهاند.