سرنوشت تیم ملی در دستان یک بازیکن است؛ بازیکنی که پیش از جام جهانی ۲۰۲۲ قطر هم به همراه علیرضا جهانبخش مجریان کودتا علیه دراگان اسکوچیچ لقب گرفتند و دستاورد کارشان آبروریزی ملی در جام جهانی و شکست تحقیرآمیز مقابل انگلستان شد.
به گزارش سرویس ورزشی تابناک، نقشآفرینی مهدی طارمی در تیم ملی فوتبال ایران دیگر صرفاً به گلزنی و دریبلزنی محدود نیست. اظهارنظرهای تازه این مهاجم بوشهری، بار دیگر بحثها درباره حدود اختیارات و نفوذ او در اردوگاه تیم ملی را داغ کرده است. مهاجمی که پیش از جام جهانی ۲۰۲۲ قطر هم به همراه علیرضا جهانبخش خبرساز شد و نقش آنها به عنوان مجریان کودتا علیه دراگان اسکوچیچ و بازگرداندن کارلوس کیروش بسیار پررنگ دیده شد.
افشاگری گذرای خداداد به نفوذ طارمی
طارمی که از جام جهانی قطر تاکنون بارها در کانون حاشیهها بوده و پس از جام جهانی هم اختلاف او با احسان حاجصفی بر سر بازوبند کاپیتانی در بازی با ازبکستان، جنجالآفرین شد. خداداد عزیزی به عنوان مشاور وقت امیر قلعهنویی هم اشارهای گذرا به این ماجرا داشت؛ موضوعی که منجر به کنار رفتن بی صدای احسان حاجصفی از تیم ملی شد و همه اینها نشان از داشتن قدرت فراتر از یک بازیکن است.
خروج از سایه؛ فقط من میتوانم نوراللهی را برگردانم
پس از پایان دیدار ایران و کره شمالی اما، مهدی طارمی با یک جمله خود را از سایه خارج کرد و دیگر همه چیز را به زبان آورد. وقتی صحبت از بازگشت احمد نوراللهی به تیم ملی بود و اینکه او با کادرفنی تیم ملی مشکل دارد و شاید اگر کادرفنی تیم ملی تغییر کند، شرایط برای بازگشت او فراهم شود. با این حال طارمی که معتقد بود نوراللهی حتی اگر کادرفنی تیم ملی تغییر کند تصمیم گرفته جای خود را به جوانها بدهد یک جمله کلیدی گفت: «اگر کسی بتواند احمد نوراللهی را به تیم ملی برگرداند، آن یک نفر من هستم.»
قدرتی فراتر از یک بازیکن کلیدی
این جمله نه تنها نشانهای از قدرت پشت پرده طارمی در سالهای اخیر است که حالا آن را علنی کرده، بلکه پرسشهایی جدی درباره جایگاه واقعی او در ساختار تیم ملی ایجاد کرده؛ اینکه آیا طارمی صرفاً یک بازیکن کلیدی است یا یکی از عناصر تأثیرگذار بر تصمیمات کادرفنی و حتی مدیران بالادستی تیم ملی؟
کودتا پیش از جام جهانی ۲۰۲۲ قطر
طبیعتاً این نخستین بار نیست که طارمی با اظهاراتی از این دست در مرکز توجه قرار میگیرد. همچون داستانی که در آستانه جام جهانی ۲۰۲۲ قطر و ماجرای برکناری ناگهانی دراگان اسکوچیچ و بازگشت کارلوس کیروش، همه را شگفتزده کرد؛ موضوعی که هرگز بهطور رسمی تأیید نشد، اما از این ماجرا بهعنوان «کودتای بازیکنان» یاد میشود. طارمی در شرایط حال حاضر و سکانداری امیر قلعهنویی هم بهصورت علنی عملکرد کادرفنی را زیر سؤال برد و پس از دیدار با امارات در آستانه قطعی شدن صعود به جام جهانی گفته بود: «صعود ما به جام جهانی تقریباً قطعی شده، اما به نظر من باید از لحاظ ساختار تیمی برخی شرایط را بهبود ببخشیم. در حال حاضر، گروهی که در تیم ملی حضور دارند، تجربه شرکت در جام جهانی را نداشتهاند. من تاکنون روی نیمکت تیم ملی نبودهام، اما برخی نکاتی که در آنجا مشاهده کردم، به نظرم در سطح جام جهانی کارآمد نخواهند بود.»
شمشیرکشی علیه امیر
طبیعتاً شاید بسیاری با رویکرد طارمی و انتقاد او به کادرفنی تیم ملی موافق باشند. به ویژه با عملکرد فنی ضعیفی که تیم تحت هدایت امیر قلعهنویی در بازیهای انتخابی جام جهانی داشت و با وجود صعود زودتر از موعد، اما انتقادهای فنی زیادی به این تیم وارد بود و بسیاری معتقدند نمیتوان با قلعهنویی در جام جهانی نتایج خوبی کسب کرد. طارمی حتی در خصوص عملکرد فنی تیم هم ایراد را به کادرفنی گرفت و در شرایطی که قلعهنویی بارها به اشتباهات فردی بازیکنانش اشاره کرده بود، اما طارمی شمشیر را بیرون کشید و به ضعف تاکتیکی اشاره کرد: «ما در این بازی روی دو اشتباه فردی نه، بلکه تیمی و تاکتیکی گل خوردیم که نباید گل میخوردیم، ولی این اتفاقات افتاد.» با این شرایط اما صحبتهای گاه و بیگاه او علیه کادرفنی تیم ملی و عدم توانایی قلعهنویی برای پاسخگویی یا برخورد انضباطی با ستارهاش، نشان از این دارد که او توانایی مقابله با طارمی را ندارد. اتفاقی که در یک بی انضباطی دراگان اسکوچیچ رقم زد و طارمی را به اردو دعوت نکرد که مدتی بعد، منجر به کودتا و برکناری خودش شد و شاید قلعهنویی نیز از چنین اتفاقی میترسد.
مصداق بازیکنسالاری در تیم ملی
نکته قابل تأمل آنجاست که طارمی بهعنوان یکی از معدود لژیونرهای موفق فوتبال ایران در سطح اول اروپا، جایگاهی تثبیتشده دارد. پرسش اما اینجاست که آیا این جایگاه فنی و محبوبیت مردمی، به او مجوز دخالت در تصمیمات فنی، انتخاب بازیکن یا ترکیب تیم ملی میدهد؟ آیا این شرایط مصداقی از «بازیکنسالاری» در فوتبال ملی نیست؟ مدلی که سالهاست در تیم ملی به شکلهای مختلف تجربه شده و هر بار، تبعات آن گریبانگیر فوتبال ایران شده است.
تصمیم گیرنده واقعی تیم ملی کیست؟
اظهارات اخیر طارمی درباره احمد نوراللهی، در کنار سابقه اظهارات صریح او درباره تاکتیک تیم ملی و نقش او در ماجرای برکناری اسکوچیچ، تصویری نگرانکننده از تداخل نقشها در تیم ملی ارائه میدهد. اگر بازیکنی بتواند بازیکنی دیگر را به تیم ملی بازگرداند، اگر نقدهای تاکتیکیاش از مصاحبههای سرمربی صریحتر باشد و اگر کنار گذاشتن یک کاپیتان با اختلاف شخصی او همراه شود، آنگاه باید پرسید؛ در تیم ملی ایران، تصمیمگیر واقعی کیست؟