کارلو آنچلوتی در نخستین تجربه ملی خود، هدایت برزیلی را بهدست گرفت که زخمی و بیانگیزه بود. اما حالا، با دفاعی مستحکم، گل وینیسیوس و برد مقابل پاراگوئه، سیلسائو نهتنها به جام جهانی رسید، بلکه بار دیگر باور را بازیافت. داستان آغاز کار آنچلوتی در برزیل، داستان بازسازی یک تیم ملی است.
کارلو، نجاتدهنده؛ برزیل میبرد و راهی جام جهانی میشود
پیروزی برابر پاراگوئه با گل وینیسیوس؛ دفاع همچنان نفوذناپذیر؛ دو هفته جادویی برای آنچلوتی
“تودا خویا، تودا بلهزا”—یکی از معروفترین شعارهای شاد و بیدغدغه برزیلیها، حالا بهترین توصیف برای آغاز کار کارلو آنچلوتی در تیم ملی برزیل است. از لحظه ورودش، تا تطبیق سریع با محیط، نتایج درخشان، روابط دوستانه با رسانهها، هواداران و بازیکنان—همهچیز فراتر از انتظار پیش رفته. و این موفقیت، اصلاً هم بدیهی نبود.
آنچلوتی رهبری تیمی را بهعهده گرفت که افسرده و از شکست ۴-۱ برابر آرژانتین در ۲۶ مارس شوکه بود؛ تیمی دور از مردم، بیاعتمادبهنفس و پر از تردید نسبت به تواناییهایش.
۲۵ مه وارد ریو شد و روز بعد در کنفرانسی طولانی معرفی شد—آغاز موجی از امید. نخستین لیست دعوتشدگانش را اعلام کرد، سپس گشتوگذاری در خانه جدیدش آغاز کرد: دفتر فدراسیون در بارا دا تیجوکا (محل زندگی اغلب بازیکنان)، کمپ تمرینی گرانجا کوماری نزدیک ترسوپولیس، و تماشای چند بازی. ۲ ژوئن در مجموعه کورینتیانس در سائو پائولو، بازیکنانش را پذیرفت و تمرین آغاز شد.
سپس به اکوادور و رطوبت خفهکننده گوایاکیل رفت. ۵ ژوئن، نخستین بازیاش برابر تیم دوم جدول مقدماتی، با تساوی بدون گل و نمایش ضعیف اما حیاتی به پایان رسید. کارلو با ترکیب دفاعی شامل برونو گیمارائش، کاسمیرو و ژرسون وارد میدان شد؛ هدف: نبازیم.
در بازگشت به سائو پائولو، پسرش داویده نیز به او پیوست و آماده بازی دوم شدند. پیشفروش بلیتها ضعیف بود، اما استادیوم «نئو کیمیکا آرنا» در شب تولد ۶۶ سالگی کارلو پر شد و تماشاگران با حرکات نمایشی به استقبال «کومانده» (سرمربی) محبوب رفتند.
در دیدار مقابل پاراگوئه، وینیسیوس—ستاره محبوب کارلو در رئال مادرید—تنها گل بازی را به ثمر رساند. هرچند هنوز با پیراهن شماره ۱۰ تیم ملی بهدور از جادویی است که در اروپا دارد. این سومین گل او در ۱۸ بازی مقدماتی و مجموعاً هفتمین گلش در ۴۱ بازی ملی است. سوالی که همچنان بیپاسخ مانده: چرا وینی در برزیل مانند مادرید نمیدرخشد؟
آنچلوتی این بار با ترکیبی تهاجمیتر به میدان رفت—ژرسون را بیرون کشید، رافینیا (که در اکوادور محروم بود) را وارد کرد. نتیجه؟ پیروزی، صعود به جام جهانی، و موجی از شادی.
او نهتنها تیمی بدون اعتماد را بازسازی کرد، بلکه همه نگاهها را از بازیکنان برداشت و به سمت خود کشید. رسانهها، فدراسیون، مردم، بازیکنان—همگی او را دوست دارند. «کارلینیوس آنسلوتی» حالا در آستانه تبدیلشدن به قهرمان دو قاره است.
دیروز او به مادرید بازگشت؛ باید وسایلش را جمع کند و کمی استراحت کند. بازی بعدی برابر شیلی، سوم سپتامبر. مسیر برزیل به سوی «هگزا» —ششمین جام جهانی—به بهترین شکل آغاز شده است. ایتالیا، با تمام دردهای اخیرش، حالا باید همزمان افتخار و حسرت را تجربه کند: سرمربی آیندهدار جام ۲۰۲۶، یک ایتالیایی است