همشهری
تیم ملی ایران در آخرین بازی خود در مرحله انتخابی جامجهانی با 3گل کرهشمالی را شکست داد تا چاشنی لازم برای برگزاری دوباره جشن صعود به دور نهایی این بازیها فراهم شود؛ پایکوبی و آتشبازی. این در حالی است که مسابقه با قعرنشین گروه تا میانههای نیمه دوم مسابقه گره خورده بود و اخراج بازیکن حریف چارهساز شد. درصورت تساوی در چنین دیداری، احتمالا برنامههای جشن و شادی هم لغو یا کمرنگ میشد، اما خاصیت گلهای دیرهنگام تیم ملی این بود که وسایل آتشبازی را هدر نداد! امیر قلعهنویی و شاگردانش بعد از این برد با لبخندهای وسیع و خیال آسوده ورزشگاه آزادی را ترک کردند، اما خاطر خیلی از هواداران و منتقدان فوتبال ایران تا این اندازه نمیتواند جمع باشد. در حقیقت همچنان ابهاماتی وجود دارد که روی این موفقیت سایه میاندازد.
با امیر در آمریکا؟
بدون تعارف و تکلف، بزرگترین ابهام در مورد تیم ملی این است که آیا باید با همین کادرفنی راهی جامجهانی آمریکا، کانادا و مکزیک شود یا نه؟ اسفندماه 1401، دقیقا 824روز پیش امیر قلعهنویی سرمربی تیم ملی شد. اگرچه تیم او در این مدت از نظر آماری نتایج بدی نگرفته، اما کیفیت عملکرد ملیپوشان همیشه در هالهای از ابهام بوده است. صراحتا باید گفت تنها برد مهم و ارزشمند تیم ملی در این دوران، پیروزی برابر ژاپن در یکچهارم نهایی جام ملتهای آسیا بوده است که خیلی هم سزاوارانه بهدست آمد، اما در عوض نقاط ابهام زیادی در مورد این تیم وجود داشته است. قبل از همان مسابقه با ژاپن، تیم ملی برابر سوریه هیچ فاصلهای تا قبول شکست و حذف از مسابقات نداشت و پس از مصاف با ساموراییها هم این اتفاق در عمل بهدست قطر رخ داد. بارها گفته و نوشته شده که با توجه به افزایش تعداد تیمها و تغییر فرمت مسابقات انتخابی جامجهانی 2026، صعود تیم ملی به دور نهایی این بازیها هم ارزش فنی خارقالعادهای ندارد. واقعا کدامیک از بردهای ایران در گروه اول بازیها، از نظر فنی واجد اهمیت چشمگیر بوده است؟ تیمی مثل امارات، رقیبی همیشه بازنده در برابر تیم ایران بوده است. قرقیزستان و کرهشمالی که اصلا محل بحث نیستند. قطر را یکبار بردیم و یکبار هم به این تیم باختیم. ازبکستان را هم که در هیچیک از 2 بازی رفت و برگشت نتوانستیم شکست بدهیم. این مجموعه عملکرد ما در مرحله انتخابی بوده. از نظر کیفی نیز بسیاری از نمایشهای ملیپوشان جای بحث داشته، مثل 70دقیقه آغازین همین دیدار با کرهشمالی. در چنین شرایطی، آیا واقعا کسی میتواند آسوده خاطر باشد که تیم ملی با امیر قلعهنویی از حیثیت فوتبال ایران در جامجهانی دفاع میکند؟ این، واقعا تردید بزرگی است.
رئیس کیست؟
در مورد شائبه بازیکنسالاری در تیم ملی فعلی هم همیشه بحث و حرف و حدیث وجود داشته است. بالاترین سند هم اظهارات اخیر دراگان اسکوچیچ، سرمربی پیشین تیم ملی بود که به وضوح از مهدی طارمی و علیرضا جهانبخش نام برد و مدعی شد آنها بهدنبال اختیاراتی فراتر از یک بازیکن معمولی بودند. حالا مصاحبه مهدی طارمی، بعد از بازی با کرهشمالی هم به این ابهامات دامن میزند؛ جایی که او میگوید: «فقط من میتوانم احمد نوراللهی را به تیم ملی برگردانم، اما او قصد دارد جای خودش را به جوانها بدهد.» این حرفها درحالیکه نوراللهی 32ساله است و در شمار مسنترین بازیکنان تیم ملی هم بهحساب نمیآید، جای تامل جدی دارد. در یک تیم نرمال، طبیعتا یک بازیکن نباید در مورد آمدن یا نیامدن یک بازیکن دیگر به تیم ملی حرف بزند، اما میبینیم که موضوع برای مهدی طارمی کاملا عادی است و با شناختی هم که از این بازیکن داریم، او از روحیه «رئیس» و نفر اصلی بودن لذت میبرد. در نگاهی بدبینانهتر، شاید اصلا به همین دلیل هم بود که در بازی تشریفاتی با کرهشمالی و زمانی که ترکیب اصلی بیشترین تغییرات را پیدا کرده بود، باز هم امیر قلعهنویی نتوانست از نام مهدی طارمی عبور کند و 90دقیقه کامل به او بازی داد. در این بین از پرونده مهدی ترابی هم نباید گذشت؛ بازیکنی که پس از دعوت شدن به اردوی تیم ملی برای بازی با قطر وکرهشمالی، از حضور در تیم ملی انصراف داد و در مصاحبهای صحبتهایی جنجالی علیه جو تیم ملی مطرح کرد.