به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، دریاچه ارومیه، این نگین آبی شمالغرب ایران، اکنون در آستانهی مرگی خاموش ایستاده است. آخرین گزارشها در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴ تصویری وحشتناک از وضع موجود ترسیم میکنند: سطح آب دریاچه ۴۵ سانتیمتر پایینتر از سال گذشته و ۱.۸ میلیارد مترمکعب آب کمتر. معاون محیط زیست دریایی هشدار میدهد: «با ادامه این روند و نبود بارندگی تا آبانماه، دریاچه در معرض تهدیدی جدیتر قرار دارد.» اما چیزی که در کنار ناکارآمدی احیای دریاچه تاثر برانگیز است رفتار ما مردم با این زیستبوم در حال احتضار است.
ارومیه نه فقط قربانی سدسازی و کشاورزی بیرویه شده، بلکه امروز اسیر دستهای بیملاحظهای است که از جایجای کشور برای تماشای آن میآیند و همراه خود پلاستیک، بطری، زبالههای غذایی، و بیمسئولیتی میآورند. مردمی که به دیدن دریاچه میروند، اما فراموش میکنند که در برابر نفسهای آخر آن مسئولاند.
کافی است قدمی در حاشیه دریاچه بزنید، چشماندازی از بطریهای نوشابه، کیسههای پلاستیکی، تهمانده غذا، فیلتر سیگار و ظروف یکبار مصرف.
نمیتوان همیشه مسئولیت را تنها به دوش دولت و مسئولان گذاشت. درست است که کاهش حقابه، سدهای غیراصولی و کشاورزی ناپایدار نقش پررنگی در خشک شدن ارومیه داشتهاند، اما آنچه کمتر گفته میشود این است که مردم هم در این مرگ سهم دارند؛ با سکوتشان، با بیعملیشان و با زبالههایشان.
رفتار مردم با دریاچه ارومیه نشان میدهد که هنوز محیط زیست در فرهنگ ما نهادینه نشده است. مردم به دیدن چیزی میروند که در حال نابود کردنش هستند. نه نشانی از آموزش محیطزیستی دیده میشود، نه احترام به یک موجود زنده. برای بسیاری، ارومیه تنها پسزمینهای برای عکسهای تفریحی است؛ نه نماد یک اکوسیستم در حال فروپاشی.
این بیتوجهی عمومی، خطرناکتر از هر خشکسالی است. اگر ما تغییر نکنیم، اگر فرهنگ زیستمحیطی در ما نهادینه نشود، حتی اگر روزی آب به دریاچه بازگردد، این روح مردهی بیتفاوتی ماست که هر بار آن را دوباره به کام نابودی خواهد کشید.
ما مسئولیم. در برابر زمین، در برابر نسلهای بعد، و در برابر دریاچهای که زیر انبوه زبالههای ما، هر روز بیشتر از دیروز میمیرد.