آن ماه مهر پیکر (خواجوی کرمانی)

بیتوته دوشنبه 26 خرداد 1404 - 00:45

آن ماه مهر پیکر (خواجوی کرمانی)



اشعار خواجوی کرمانی

 

 

آن ماه مهر پیکر نامهربان ما

گفت ای بنطق طوطی شکرستان ما

وقت سحر شدی بتماشای گل بباغ

شرمت نیامد از رخ چون گلستان ما

در باغ سرو را ز حیا پای در گلست

از اعتدال قد چو سرو روان ما

برگ بنفشه کز چمن آید نسیم او

تابیست از دو سنبل عنبر فشان ما

آب حیات کز ظلماتش نشان دهند

آبیست پیش کوثر آتش نشان ما

مائیم فتنه‌ئی که در آخر زمان بود

ور نی کدام فتنه بود در زمان ما

بنمود چشم مست و بر مزم عتاب کرد

کاخر چنین بود غمت از ناتوان ما

در باغ وصل اگر نبود چون تو بلبلی

کم گیر پشه‌ئی ز همای آشیان ما

میکرد در کرشمه به ابرو اشارتی

یعنی گمان مبر که کشد کس کمان ما

کس با میان ما نکند دست در کمر

الا کمر که حلقه شود برمیان ما

خواجو اگر چه در سر سودای ما رود

تا باشدش سری سر او و آستان ما

 

گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته 

منبع خبر "بیتوته" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.