مشکینی ای شده که از انبان ترسید

بیتوته دوشنبه 26 خرداد 1404 - 06:07

مشکینی ای شده که از انبان ترسید



هر وقت کسی از یک چیز ساده و بی‌اهمیت بترسد این مثل را می‌آورند و می‌گویند : «فلانی آن مشکینی را می‌ماند که از انبان ترسید».

یک روز یک نفر از اهالی «مشکین» برای ناهارش مقداری ماست توی انبان می‌ریزد و زیر چادر توی صحرا می‌گذارد. ظهر که برای خوردن ناهار به چادر می‌آید و می‌خواهد سر انبان را باز کند صدای جوک‌ جوکی از انبان می‌شنود نگو که ماست ترش کرده و صدا می‌کند.

 

مردک که تا به حال همچین چیزی ندیده بود دوستانش را خبر می‌کند که : «آهای ! بیایید اینجا مار هست !» هرکدام از دوست‌هاش هم یک چوبدستی برمی‌دارند و می‌افتند به جان انبان و آنقدر می‌زنند و می‌زنند که انبان پاره می‌شود و ماست ترشیده بیرون می‌ریزد و آن وقت تازه متوجه می‌شوند که این ماست بوده نه مار.
منبع:delgarm.com

منبع خبر "بیتوته" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.