شرایط روزهای اخیر در جنگ بین ایران و اسرائیل، بطور محسوسی به نفع ایران ادامه یافته است ولی ایران باید برای حفظ برتری، از همین ابتدا به فکر دو اصل زیر باشد:
1)تقویت زنجیره تامین
از آنجا که ممکن است هر جنگی، طولانی و فرسایشی شود، باید از قبل تدابیری برای تامین و جایگزینی به موقع تسلیحات و پشتیبانی (از هر نوعی) اندیشیده شود که بدان «زنجیره تامین» گویند. برای مثال اگر کشور در یک جنگ، روزی 100 فروند موشک استفاده میکند، باید ظرفیت سازی صنعتی برای تولید موشک به اندازه بیش از 100 فروند موشک در روز فراهم کرده باشد وگرنه به مرور زمان، با ته کشیدن ذخایر و انبارها، شرایط بحرانی میشود. در واقع، دهها برابر فعالیتی که در صحنه نبرد برای پرتاب موشکها انجام میشود، باید در پشت صحنه برای تامین قطعات و ساخت موشکهای جایگزین انجام شود چراکه هر موشک از صدها قطعه تشکیل شده است که ممکن است از سوی دهها مرکز صنعتی در نقاط مختلف ایران تامین شوند.
اگر این زنجیره تامین به درستی شکل نگیرد مطمئنا «بقاء پذیری» میسر نخواهد شد. همین مثال برای هر نوع نیاز نظامی و حتی غیرنظامی باید اندیشیده شود. برای نمونه، حماس در نبرد غزه در روزهای ابتدایی بسیار خوش درخشید و هر روز صدها فروند پرتابه به سمت اسرائیل شلیک میکرد ولی به مرور، این ذخایر، مصرف شد ولی جایگزین نشد. همین اتفاق در جنگ برق آسای ابرقدرتی مانند روسیه علیه اوکراین افتاد. علیرغم برتری روزهای ابتدایی، به مرور، «زنجیره تامین» روسها دچار اشکال شد تا جایی که مجبور به استفاده از تسلیحات بسیار قدیمی و ناکارآمد و استقراض تسلیحات از سایر کشورها شدند و در نهایت، آن برتری محسوس تبدیل به شرایط امروز شد.
2) آمادگی برای «گزینه آخر»
اهمیت اصل دوم که شاید خیلی مهمتر از اصل اول باشد، آمادگی برای «شگفتانه ها»ی دشمن در روزهای پایانی و دشوار جنگ است. مطمئنا با ادامه دار شدن جنگ و جری تر شدن طرفین، دشمن از هر ابزار و وسیله ای برای نابودی طرف مقابل استفاده میکند. بخصوص اگر دشمن، از پشتیبانی قدرتهای دیگر برخوردار باشد، شرایط ممکن است حادتر شود چراکه آنها برای بقای «نماینده خود»، از هیچ تلاشی دریغ نمی کنند. باید برای همه احتمالات آماده بود.
ژاپن در جنگ جهانی دوم کاملا دست برتر را در اقیانوس آرام داشت و پس از حمله مستقیم و موفقیت آمیز ژاپن به بندر «پرل» آمریکا (که به نبرد «پرل هاربر» مشهور شد) خود را کاملا مسلط بر جنگ می دیدند ولی به هیچ وجه برای «گزینه آخر» و «شگفتانه روزهای آخر» دشمن خود آماده نبود. لذا با دو بمب اتمی از پا درآمد و تسلیم شد. حالا باید بدون تعارفات و احساسات، به درستی اندیشید که اگر برتریهای موشکی فعلی ایران ادامه داشته باشد، «گزینه آخر» اسرائیل و آمریکا چه خواهد بود؟ مطمئنا با توجه به برخورداری اسرائیل و همه حامیان اصلی وی از تسلیحات هسته ای، آنها برای روزهای سخت، این گزینه را بطور جدی در نظر خواهند داشت. حال، ایران از الان باید تدبیری برای «بازدارندگی در برابر گزینه آخر دشمن» داشته باشد.
قاعدتا این تدبیر و بازدارندگی، چیزی جز برخورداری از تسلیحات هسته ای نمیتواند باشد. فراموش نکنیم که در جنگ هفته های گذشته هند و پاکستان، آنچه سریعا باعث فروکش کردن منازعات و پایان آن شد، برخورداری طرفین از تسلیحات هسته ای بود. شاید یکی از اشکالات مهم تئوریسین های نظامی ایران برای تعریف بازدارندگی، لحاظ کردن تعارفات و ملاحظاتی است که عملا در «روزهای سخت» و در برابر «گزینه آخر» دشمن، هیچ جایگاهی ندارد. همین که امروزه با تهاجم وسیع و همه جانبه دشمن مواجه شده ایم بدین معناست که تعریف گذشته ما از «بازدارندگی»، قطعا مخدوش و دچار اشکال بوده است وگرنه نباید یک کشوری که مساحتش 75 برابر کوچکتر از ایران و جمعیتش کمتر از یک دهم ایران است به خود اجازه چنین تهاجمی میداد.
و اما نکته آخر....
برتری محسوس روزهای اخیر ایران نسبت به اسرائیل نباید ایران را مغرور و سرمست نماید و همانند «جنگ احد» (خدای نکرده) باعث شود که یک پیروزی را با شکست تعویض کند. باید بدون تعارفات و خودفریبی ناخواسته، همه ملاحظات محتمل را از همین ابتدا بطور جدی در نظر گرفت و نباید «از یک سوراخ دو بار گزیده شد!». دکترین دفاعی قبلی را باید هرچه زودتر مورد بازبینی و اصلاح قرار داد. تصور اینکه این جنگ ممکن است فرسایشی شود و ماهها (و شاید سالها) بطول بیانجامد قطعا اشتباه است.
اسرائیل یک کشور بسیار کوچک با شهرهای معدود و محدود و با ذخایر استراتژیک ناچیز است. قطعا چنین کشوری میداند که در صورت ادامه دار شدن جنگ، همه شهرهای انگشت شمار وی و حتی پایتخت آن تبدیل به مخروبه خواهند شد. لذا قطعا از هر ابزار نظامی برای مختومه شدن هرچه سریعتر جنگ استفاده خواهد کرد و لذا ممکن است «گزینه آخر» را خیلی زودتر از آنچه بتوان تصور کرد استفاده کند. رژیمی که قتل عام50 هزار انسان بیگناه و زن و کودک را در غزه در کارنامه دارد، هیچ ابایی از جنایات بعدی ندارد.
از طرفی، مقایسه شرایط فعلی جنگ ایران و اسرائیل با جنگ فرسایشی اوکراین و روسیه هم کاملا مغالطه آمیز و گمراه کننده است چراکه روسیه پهناورترین کشور دنیا با ذخایر فراوان انرژی و معدنی است و لذا ترسی از فرسایشی شدن جنگ ندارد و آن را به نفع خود می بیند لذا نیازی به استفاده فوری از بمب هسته ای نمی بیند. به غیر از احتمال استفاده از تسلیحات هسته ای، احتمال دخالت نظامی آمریکا و سایر کشورهای غربی (در صورت بروز شرایط حاد برای اسرائیل) وجود دارد. همان شرایطی که در انتهای جنگ ایران و عراق منجر به مداخله نظامی مستقیم آمریکا شد.
نگارنده این تحلیل بر این باور است که تنها راه جلوگیری از مداخله مستقیم ابرقدرتها و جلوگیری از بکارگیری تسلیحات هسته ای دشمنان علیه ایران در این جنگ، تجهیز فوری و بلادرنگ ایران به تسلیحات هسته ای است. ایران امروز باید بیندیشد که نتیجه سالها همراهی با سازمانهای بین المللی در امور هسته ای چه نتیجه ای داشته است؟ آیا به غیر از تحریم و تهدید و در نهایت، حمله مستقیم نظامی، ماحصل دیگری داشته است؟ آیا بالاتر از سیاهی رنگی هست؟ کشتار امروز هموطنان ما و درگیری مستقیم در یک جنگ ویرانگر، نتیجه برخی انگاره های غلط در امر «بازدارندگی» بوده است. امری که اگر هرچه زودتر اصلاح نشود، تاوان آن را باید با خون هزاران ایرانی و نابودی همه زیرساختهای حیاتی و عمرانی پرداخت نمود.