به گزارش همشهری آنلاین؛ تجاوز رژیم صهیونیستی به ایران، فرصتی برای تحلیل چرایی این اقدام در میان کارشناسان ایجاد کرده است. برخی نیروهای عمدتاً غربگرا سعی دارند با مبراجلوهدادن ترامپ، میان تلآویو و واشنگتن شکاف ایجاد کنند و اینگونه جا بیاندازند که آمریکا با ماجراجوییهای نتانیاهو درباره ایران همراهی ندارد.
مواضع ترامپ و نتانیاهو طی روزهای اخیر، خوشبینانهبودن تحلیل مذکور را به اثبات میرساند و نشان میدهد تجاوز به ایران، پروژه مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی جهت تحمیل خواستههای غرب در موضوع هستهای بوده است.
پروژه مشترک ترامپ-نتانیاهو برای تسلیم هستهای ایران
ترامپ، دیروز در مصاحبه با شبکه خبری «ایبیسی نیوز»، تجاوز رژیم علیه خاک ایران را به طور مستقیم به موضوع هستهای گره زد و مدعی تاثیر مثبت این تجاوز روی توافق ادعایی شد. رئیسجمهور آمریکا تاکید کرد: «چنین حملهای علیه ایران باید رخ میداد تا شاید آنها بتوانند سریعتر به توافق برسند. آنها (ایرانیها) در حال صحبت هستند و مایلند توافقی انجام دهند».
رئیسجمهور آمریکا پیشتر و تنها ساعاتی پس از آغاز تجاوز رژیم صهیونیستی، با انتشار مطلبی در شبکه «تروث سوشال» ایران را تهدید کرد که در صورت تسلیمنشدن به توافق مورد انتظار غرب، متحمل ضربات بیشتر از سوی رژیم خواهد شد.
ترامپ مدعی شد: «مرگ و ویرانی بزرگی رخ داده است، اما هنوز زمان برای پایان دادن به این قتل عام وجود دارد و حملات بعدی که از قبل برنامهریزی شدهاند، حتی بیرحمانهتر خواهند بود. ایران باید قبل از اینکه همه چیز از بین برود، توافق کند».
مذاکرات، پوششی برای فتنه صهیونیستها
موضع روز گذشته نتانیاهو درباره نقش ترامپ پیرامون زمینهسازی تجاوز رژیم، پرده دیگری از همکاریهای ویژه واشنگتن و تلآویو برداشت. نخستوزیر رژیم تروریستی اسرائیل گفت: «ترامپ با درخواست علنی از ما برای عدم حمله، با علم به اینکه ما حمله خواهیم کرد، به تحقق عنصر غافلگیری علیه ایران کمک کرد».
استفاده از عنصر غافلگیری که نتانیاهو به آن اشاره کرده، پیشتر درباره ترور بزدلانه دبیرکل حزبالله لبنان به کار گرفته شده بود. پس از ترور اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۳ به دست رژیم صهیونیستی، کارزاری گسترده برای خونخواهی این شهید به وجود آمد لیکن تحولات منطقه و عوامل دخیل دیگر، این خونخواهی را به تاخیر انداختند.
کمتر از دو ماه بعد از جنایت در تهران، رهبر پُر آوازه و دلاور حزبالله لبنان، سیدحسن نصراالله در تاریخ ششم مهرماه به دست رژیم به شهادت رسید و نشان داد تلآویو در ماجراجویی، حد یقفی برای خود قائل نیست.
برای علتیابی شهادت «سید مقاومت»، عوامل زیادی طرح شد. یکی از این علتها، فتنهانگیزی صهیونیستها در لفافه مذاکرهخواهی آمریکاییها به بهانه آتشبس در منطقه بود. در واقع دولت آمریکا با گرفتن زمان برای صهیونیستها با ابزار ادعایی دیپلماسی، فرصت لازم برای جنایت در ضاحیه و شهادت نصرالله را فراهم آورد.
در همینباره مسعود پزشکیان، رئیسجمهور کشورمان در جلسه هیات دولت به تاریخ ۸ مهر ۱۴۰۳ با اشاره به شهادت نصرالله، به همپوشانی دو ابزار «مذاکره» و «ترور» از سوی آمریکاییها و صهیونیستها پرداخت و گفت: «ادعاهای سران آمریکا و کشورهای اروپایی نیز که در ازای عدم پاسخ ایران به ترور شهید هنیه وعده آتشبس میدادند، تماماً دروغ بود و فرصتدادن به چنین جنایتکارانی صرفاً آنها را در ارتکاب به جنایات بیشتر جریتر خواهد کرد».
باید هوشیار بود
اکنون و در میانه آتشافروزی صهیونیستها باید کاملاً هوشیار بود که علت اقدامات نتانیاهو، چیزی جز تسلیمکردن ایران به خواست غرب در زمینه هستهای و حتی فراتر از هستهای، نیست. در این مسیر برخی نهادهای بینالمللی نظیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز با صدور قطعنامه، پیشتر مشروعیت ادعایی تجاوز اسرائیل را فراهم آوردند.
اکنون وظیفه مسئولین حاکمیتی و در امتداد آنها، مسئولیت آحاد جامعه، چیزی جز «مقاومت هوشمندانه» نباید باشد. در این شکل از مقاومت، شدت عمل در برخورد نظامی و مشروطکردن دیپلماسی به بازدارندگی نظامی، مهمترین وجه و شرط خواهد بود.
با توجه به اخبار و گزارشهای رسمی و غیر رسمی منتشره در مجازی، به نظر میرسد سیاست کلان نظام، توسل به دیپلماسی عزتمندانه و مشروطساختن آن به پاسخ پشیمانکننده به صهیونیستها به صورتی که دیگر جرات تجاوز در آینده به خود راه ندهند، است.