از ابتدای هفته جاری همراه با اوجگیری تنش میان ایران و اسرائیل و بمباران بخشی از پایتخت، بسیاری از ساکنان تهران، شهر را ترک کردند و بیشتر به مناطق شمالی کوچ کردند. این در شرایطی است که در فقدان پناهگاههای شهری و ابزارهای نجات، حالا به نظر میرسد که خودرو بهعنوان پناهگاهی برای بسیاری از شهروندان تبدیل شده است.
آنچه این روزها ذهن بسیار از مردم را به خود مشغول کرده، توان و ابزارهای لازم برای نجات است.
در این بین سوالی که مطرح میشود این است که در کشوری که خودرو نه کالایی مصرفی بلکه سالهاست بهعنوان کالایی سرمایهای تلقی شده، میتواند در شرایط بحرانی، نقشی شبیه به یک «پناهگاه چرخدار» را ایفا کند؟ در این گزارش به بررسی نقش خودروهای شخصی و عمومی در تخلیه اضطراری شهرها، ضعف زیرساختی ناوگان کشور در مواقع اضطراری همچون وضعیت کنونی و تجربه دیگر کشورها در مواجهه با سناریوهای مشابه پرداخته شده است.
آنچه مشخص است با توجه به تهدیدات کشورهای متخاصم علیه ایران و همچنین احتمال وقوع جنگ که از سالهای گذشته کشورمان را تهدید میکرد، هیچگاه پناهگاهی یا سامانههای حملونقل اضطراری با احتمال درگیریها شکل نگرفت. این در حالی است که حالا خودروی شخصی عملا به تنها وسیله قابلدسترسی برای خروج از مناطق بحرانی تبدیل شده است. حالا اما این سوال مطرح است که آیا این خودروها از لحاظ ایمنی، مصرف سوخت، ظرفیت و همچنین توان فنی برای چنین سناریویی آماده هستند؟ بهنظر میرسد پاسخ منفی باشد.
بیش از ۴۰درصد خودروهای سواری در کشور فرسوده یا نیمهفرسودهاند. این یعنی در مواقع اضطراری، نهتنها قابلیت اطمینان آنها زیر سوال است، بلکه خطر نقص فنی یا توقف ناگهانی در مسیر جمعی نیز وجود دارد.
در بسیاری از کشورها مانند ژاپن، ایالات متحده یا حتی اوکراین، طرحهای «سوخت اضطراری» برای شرایط جنگی یا بلایای طبیعی در نظر گرفته شده که شامل ذخیرهسازی بنزین در پمپهای اضطراری، سوخترسانی سیار یا اولویتدهی به برخی خودروها است.
همچنین تهران بهعنوان کلانشهری با بیش از ۹میلیون جمعیت، فقط چند مسیر خروجی اصلی دارد که همگی در ساعات عادی روز نیز با ترافیک شدید مواجهند. حالا فرض بگیرید که در روز شنبه همراه با توقف برخی از خودروها بهدلیل خرابی و همچنین شلوغی خروجیها، این مسیرها در کمتر از یکساعت قفل شدند و بسیاری از مردم در ترافیکهای سنگین نه راه پیش داشتند و نه راه پس.
در چنین شرایطی اما حمل و نقل عمومی میتوانست به کمک آنها بیاید. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان شهری، نقش ناوگان عمومی در تخلیه اضطراری شهرها اهمیت بالایی دارد، بهویژه برای اقشار فاقد خودرو یا سالمندان. با این حال، اتوبوسها، مینیبوسها و ونهای شهری کشور از چنان سطح فرسودگی و فقدان ایمنی برخوردارند که بیشتر از اینکه وسیله نجات باشند، میتوانند چالش آفرین باشند. بر اساس آمارهای رسمی ناوگان حملونقل عمومی ایران در وضعیت مساعدی قرار ندارد و در سناریوی بحران، قادر به جابهجایی حتی یکدهم جمعیت شهرها هم نخواهد بود. طبق گزارشهای رسمی، بیش از ۶۰درصد ناوگان اتوبوسرانی شهری کشور فرسوده است. همچنین حدود ۲۴هزار دستگاه اتوبوس فعال در کشور وجود دارد که بخش قابلتوجهی از آنها نیازمند بازسازی یا اسقاط هستند.
در تهران نیز از حدود ۵هزار اتوبوس شهری، بیش از ۳۵۰۰دستگاه فرسوده گزارش شدهاند. بنابراین آنچه مشخص است حملونقل فرسوده بین شهری و شهری نیز در شرایط اضطراری نمیتواند کمک احوال شهروندان پایتختنشین باشد.
تجربه بسیاری از کشورها که در شرایط جنگی قرار داشتند، نشان میدهد که خودرو میتواند بهعنوان ابزاری برای نجات شهروندان عمل کند. مثلا آغاز حمله روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲، میلیونها نفر مجبور به ترک خانههای خود شدند.
دولت اوکراین با بسیج سامانه حملونقل عمومی، ایجاد خطوط اضطراری در شهرها، اختصاص سوخت یارانهای برای خودروهای شخصی و حتی استفاده از اپلیکیشنهای راهبری جمعی، توانست تخلیه نسبی مردم را مدیریت کند.
یکی از کلیدیترین اقدامات، تبدیل خودروهای شخصی به «پناهگاههای موقت» بود: بستههای اضطراری شامل سوخت اضافه، غذا، دارو، نقشه مسیر و بیسیم توسط دولت و گروههای داوطلب در خودروها قرار گرفت. بنابراین شهروندان در چنین شرایط بحرانی خود باید برنامهریزی لازم را انجام دهند آن هم با خودرویی که در اختیار دارند. در نهایت اینکه خودرو بهعنوان پناهگاه چرخدار میتواند همچون الگوی دیگر کشورها عمل کند؛ اما ناکارآمدی صنعت خودرو ایران طی دهههای گذشته، این پناهگاه را از بسیاری از مردم گرفته است. موضوع دیگر اینکه درحالیکه کوچکترین تهدید میتواند به تخلیه فوری شهرهای پرجمعیت منجر شود، بسیاری از خانوارهای ایرانی حتی از داشتن یک وسیله نقلیه ایمن و قابل اتکا نیز محرومند. بنابراین نهتنها خودروهای فرسوده و مستهلک که حتی بخش قابلتوجهی از خودروهای بهظاهر نو بازار نیز بهدلیل کیفیت پایین ساخت، نقصهای ایمنی ساختاری و نبود خدمات پس از فروش واقعی، در سناریوی بحران، عملا ناتوان از ایفای نقش «وسیله نجات» خواهند بود.
برای بسیاری، خودرو امروز بیش از آنکه ابزار جابهجایی باشد، به تنها سرمایه متحرکشان تبدیل شده؛ اما این سرمایه بهجای آنکه در بزنگاه نجاتبخش باشد، میتواند در میانه راه جا بزند، در ترافیک بماند؛ چراکه سازندگانش به جای ایمنی، سالها درگیر سود و زیان و قیمتگذاری دستوری و تغییرات مدیریتی بودهاند. پناهگاهی که باید چرخدار میبود، دیگر نمیتواند جانپناهی در دل بحران باشد.