به گزارش همشهریآنلاین، انتصاب آلونسو به عنوان سرمربی رئال مادرید، اعترافی از سوی مدیران ارشد باشگاه است مبنی بر اینکه دوران هیجانات گذشته است. عصر تاکتیکهای واکنشی گذشته و زمان ایجاد یک سبک پایدار فوتبال فرا رسیده است.
اولین کاری که آلونسو در دستور کار خود قرار خواهد داد، رفع مشکل دفاعی رئال مادرید خواهد بود. رئال مادرید، با وجود تمام جذابیتش، فصل گذشته را مانند تیمی که به ساختار دفاعی حساسیت دارد، سپری کرد. از بین ۲۴ تیم راه یافته به مرحله حذفی لیگ قهرمانان اروپا، مادرید از نظر تعداد توپهای لو داده شده در موقعیتهای حساس یا خطرناک (high turnovers) در جایگاه بیستویکم قرار دارد. «High turnover» معمولاً به معنای از دست دادن توپ در موقعیتی است که برای تیم مقابل میتواند خیلی خطرناک یا منجر به حمله شود. اما آنها به طور میانگین ۱.۹۵ گل مورد انتظار دریافتی در چارچوب دروازه حریفان خود دریافت کردند - فقط برست و فاینورد آمار بدتری داشتند.
با وجود اینکه رئال مادرید در لالیگا در فاصله کمی نسبت به بارسلونا قرار گرفت، دادهها داستان متفاوتی را روایت میکنند. رئال مادرید در چهار بازی حتی یک بار هم بارسلونا را شکست نداد. آنها در این چهار بازی ۱۶ گل دریافت کردند، ۷ گل زدند.
در بازی رفت مقابل آرسنال در مرحله حذفی لیگ قهرمانان اروپا، رئال مادرید تنها ۳۶ فشار شدید در یک سوم دفاعی حریف ثبت کرد - که کمترین میزان فشار در کل مرحله حذفی در ۴۵ بازی بود، به همراه فشار خود آرسنال مقابل پاری سن ژرمن.
رئال مادرید در بازی رفت مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان اروپا مقابل آرسنال، تنها ۳۶ بار در یک سوم نهایی زمین حریف پرس شدید داشت.
حالا آلونسو وارد میشود. سیستم او که به شدت با خط دفاعی سه نفره مرتبط است، مشکلات متعدد رئال مادرید را با توپ و بدون توپ حل خواهد کرد.
در این سیستم زوایای بیشتری در بازیسازی وجود دارد و پوشش بهتری در مناطق کناری ایجاد میشود. همچنین به مادرید اجازه میدهد بار دفاعی را تغییر دهد. به جای اینکه از مهاجمان کناری خواسته شود مانند وینگبکها دفاع کنند، از وینگبکها و دو ضلع کناری مثلث دفاعی میانی برای بستن آن فضاها استفاده میشود. یعنی امباپه انتقادی برای پرس نکردن تحمل نمیکند.
فصل گذشته، رئال مادرید در ۹۷٪ از مسابقات خود با دو مدافع میانی بازی کرد و ۱۱ زوج مختلف را در ترکیب خود داشت. اکنون، با بازگشت دنی کارواخال از مصدومیت و دین هاوسن (هویسن نوشته و هاوسن خوانده میشود)، خرید جدید رئال مادرید به عنوان مدافعان میانی کناری، آلونسو مواد اولیه لازم برای طراحی چیزی دائمیتر را دارد. کارلتو به دلیل مصدومیتها گاهی مجبور میشد همه عناصر دفاعیاش را از میان بازیکنان غیرتخصصی انتخاب کند. در سیستم ژابی آرنولد و کارواخال مِتوانند کنار هم بازی کنند، اولی در وینگبک و دومی در دفاعی سه نفره. حتی آرنولد ممکن است بهعنوان یکی از هافبکها مورد استفاده قرار بگیرد که این کار را در لیورپول هم تجربه کرده.
کلید موفقیت، کنترل است؛ وسط زمین را پر کنید، فاصلهها را کم نگه دارید، به بازیکنان آزادی چرخش در یک ساختار تعریفشده را بدهید. این همچنین نوعی صرفهجویی در انرژی است. دیگر خبری از ماموریتهای انفرادیِ انرژیبر نیست. دیگر خبری از تعقیب سایهها نیست.
یک وجه مشترک در هر سیستمی که آلونسو به کار میگیرد، صرف نظر از اینکه ترکیب روی کاغذ چگونه به نظر میرسد، وجود دارد؛ یک هافبک میانی دوگانه. حتی وقتی شکل زمین تغییر میکند و به بازیکنان آن "کمی آزادی" دست نیافتنی داده میشود، این هافبک میانی همچنان در زمین حضور دارد. گاهی اوقات این هافبک میانی به دو هافبک میانی همجنس یا دبلپیووت تغییر مییابد و گاهی یک وینگبک به میانه زمین کشیده میشود برای کمک به آن هافبک آزاد همهکاره؛ احتمالا آرنولد. این کار را در لورکوزن گریمالدو –وینگبک چپ- انجام میداد.
اما مکل اینجاست که رئال دیگر تونی کروس را ندارد و حتی مودریچ را. کسی که سرعت و نبض بازی را تنظیم کند؛ بگوید کی باید حمله کرد و کی دفاع و کی ضدحمله. در لورکوزن گرانیت ژاکا چنین شخصی بود. ژاکا با ۱۰۲.۳ پاس در هر ۹۰ دقیقه در فصل ۲۰۲۳-۲۴، چهارمین بازیکن برتر در بین هر بازیکنی در پنج لیگ برتر (حداقل ۱۰۰۰ دقیقه) در پنج سال گذشته بود. بهترین فصل کروس (۲۰۲۲-۲۳، سالی که بازنشسته شد) با ۹۷.۸ پاس به پایان رسید.
در حال حاضر، مادرید چنین بازیکنی را ندارد، به جز شاید دنی سبایوس که از نظر فنی شرایط لازم را دارد اما هنوز اعتماد لازم را به او جلب نکرده است و خیلی هم قابلاعتماد نیست. آلونسو در لورکوزن یک پاسور جذب نکرد، او ژاکا را به یک پاسور تبدیل کرد. قبل از فصل ۲۰۲۳-۲۴، ژاکا از فصل ۲۰۱۸-۲۰۱۹ به طور میانگین بیش از ۸۰ پاس در هر ۹۰ پاس نداده بود. تحت هدایت ژابی، این عدد به بیش از ۱۰۰ رسید. آمار دفاعی و تهاجمی او کاهش اما پیشرفت و آمار مالکیت توپ او افزایش یافت. او به هافبک بهتری تبدیل نشد، بلکه به هافبکی کاملا متفاوت تبدیل شد. شاید همین نسخه را برای کاماوینگا یا شوامنی بپیچد. شاید بلینگام را یک خط عقبتر بیاورد و از او یک ژاکا بسازد.
آلونسو فقط به کسی نیاز دارد که در انتهای خط میانی بنشیند و بیسروصدا اوضاع را کنترل کند.
سیستم ۲-۴-۱-۳ بعید نیست. فدریکو والورده و جود بلینگام به عنوان هشتهای پرانرژی، وینیسیوس جونیور و کیلیان امباپه در خط حمله، الکساندر-آرنولد که به داخل زمین میرود و تعادل را برقرار میکند، در حالی که کاماوینگا یا شوامنی توپ را در اختیار دارند و ریتم بازی را حفظ میکنند.
برای خط حمله هم باید فکری کرد. همه عناصر هجومی رئال تمایل به حضور در سمت چپ دارند. اگر امباپه به چپ تمایل پیدا کند، وینیسیوس از جریان بازی خارج میشود. اگر وینیسیوس در کنارهها و جلو بماند و امباپه در مرکز زمین راکد بماند، فضای بلینگام برای ورود به محوطه جریمه از بین میرود. اگر بلینگام برای تاثیرگذاری بیشتر، عقبتر بیاید، با یکی از بهترین هافبکهای هجومی جهان روبهرو میشویم که به جای گلزنی، کارهای دفاعی انجام میدهد. در این فصل، عملکرد تهاجمی بلینگام نسبت به فصل اول حضورش به طور قابل توجهی کاهش یافته است، زیرا او تلاش میکند تا کمبود تلاش دفاعی را در جاهای دیگر جبران کند. او در این فصل لیگ قهرمانان اروپا ۶۳۹ پرس شدید انجام داده است، بیش از ۱۰۰ پرس بیشتر از وینیسیوس، که در این لیست دوم است و بیش از ۳۰۰ پرس بیشتر از امباپه (۳۲۰).
انتظار از آلونسو این است که سیستم او خط دفاعی را درست میکند، کنترل بازی را در دست میگیرد و بقیه کارها خودش انجام میشود. اگر رئال مادرید بتواند بر مناطق مرکزی تسلط داشته باشد، زمین را فشرده کند و بازی را طبق میل خود نگه دارد، خط حمله نیازی به هندسه بینقص ندارد. فوق ستارههای آنها فقط به توپ، در مناطق مناسب و به اندازه کافی نیاز دارند.