همشهری آنلاین - گروه سیاسی: اندیشکده موسسه خاورمیانه در آمریکا در گزارشی به نقل از کارشناسان این موسسه به موضوع ورود آمریکا به جنگ اسرائیل علیه ایران پرداخت. بخشهایی از این گزارش را میخوانید:
- به قول ژوزف فوشه، «این بیش از یک جنایت است؛ یک خطای سیاسی است.» بمباران سایتهای هستهای ایران توسط آمریکا به احتمال زیاد ایران را به تسلیم در برابر خواستههای حداکثری آمریکا و اسرائیل وادار نخواهد کرد و احتمالا به اقدامات شدیدتر ایران و بیثباتی بیشتر منطقه منجر خواهد شد.
- اگر ایران هنوز تواناییهایی - موشکها، پهپادها، نیروهای نیابتی، سایبری یا سلولهای تروریستی - داشته باشد، اکنون دلیلی برای استفاده نکردن از آنها ندارد. حمله مستقیم آمریکا به تاسیسات هستهایاش محدودیتهای پیشین را درهم میشکند و تهران را تحت فشار قرار میدهد تا به شدت پاسخ دهد. انتظار تلافی نامتقارن را داشته باشید. مرحلهای جدید و خطرناک از رویارویی احتمالا آغاز شده است.
- اکنون منطقه وارد مرحلهای جدید میشود. ایران اهرمهای ترور، تهدید و در اختیار داشتن مواد هستهای را دارد که میتواند برای تهدید اسرائیل، آمریکاییها، یهودیان در سراسر جهان و بهویژه همسایگان عرب خود به کار گیرد. رژیم تغییر و تحول خواهد یافت، اما هنوز نمیدانیم به چه شکل یا با چه سرعتی. سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه اکنون به تعهد آن به اسرائیل وابسته خواهد بود. امیدهای مشترک ما برای تحول اقتصادی و سرمایهگذاری مشترک با کشورهای خلیجفارس اکنون در درجه دوم اهمیت قرار گرفته و مسیر یک ایران ضعیفشده و در تنگنا قرارگرفته اولویت یافته است. زمان، دستکم در حال حاضر، به نفع ایران است.
- تنگه هرمز، بهدرستی، پس از مداخله آمریکا و با توجه به تهدیدات دیرینه ایران برای اقدام در این نقطه کلیدی، زیر ذرهبین خواهد بود. اما وضعیت بهطور فزایندهای ناپایدار ممکن است به اختلالات غیرمنتظره در زیرساختهای صادراتی حیاتی منطقه منجر شود، چه این اختلالات عمدی باشند و چه غیرعمد. بازارها تا زمانی که اطمینان بیشتری درباره نحوه پاسخ ایران به دست نیاید، در حالت آمادهباش خواهند بود.
- با توجه به اینکه این حمله از مدتها پیش، پیشبینی شده بود، ایران ممکن است برخی داراییهای هستهای، ذخایر اورانیوم غنیشده و سانتریفیوژهای پیشرفته را به سایتهای جایگزین منتقل کرده باشد تا در صورت بقای دولت کنونی، برنامه را بازسازی کند.
- این ضربهای سنگین اما نه کشنده به جمهوری اسلامی است. آنها پیشتر دفاع پیشین خود، عمدتا حزبالله، را از دست داده بودند؛ توانایی بازدارندگی در برابر اسرائیل یا آمریکا؛ ظرفیت دفاع از سرزمین ایران؛ و اکنون بخش اعظم برنامه هستهای پرآوازه خود را، دستکم برای چند سال آینده، از دست دادهاند. آنها اکنون ۳ گزینه دارند، هیچکدام جذاب نیست. نخست، میتوانند علیه پایگاههای آمریکا و دیگر اهداف در خلیجفارس شدت عمل به خرج دهند و آمریکا، شرکای خلیج (فارس) آن و اقتصاد جهانی را وادار به پرداخت هزینه کنند؛ اما این تنها به یک کارزار گستردهتر و پایدارتر آمریکایی و اسرائیلی علیه جمهوری اسلامی ایران منجر خواهد شد که به نفع آنها نیست.
گزینه دوم، آمدن به میز مذاکره، تلاش برای حفظ آنچه باقی مانده و پایان دادن به حملات علیه آنهاست؛ اما این عقبنشینی آشکار و بزرگی برای آنها خواهد بود و به معنای از دست دادن آبروی و اعتبار بزرگ است.
گزینه سوم، که شاید محتملتر باشد، این است که آنها دندان روی جگر بگذارند، تلافی محدودی علیه آمریکا انجام دهند، همانطور که پس از ترور قاسم سلیمانی کردند، اما از شدت عمده اجتناب کنند و امیدوار باشند که آمریکاییها و اسرائیلیها — حالا که به اهداف اصلی خود رسیدهاند — کارزار خود را کاهش دهند. در این سناریو، آنها میتوانند لحن سرکشانه خود را حفظ کنند و به کارهای فشرده تعمیر و بازسازی برای سالهای آینده بپردازند تا راهبرد استراتژیک خود را مشخص کرده و بقای حکومت را تضمین کنند.