به گزارش تابناک؛ ترس احساسی بیگانه نیست! همه ترس را میشناسند، احساسش میکنند و میترسند. با این حال، احتمالاً تعجب خواهیم کرد اگر بفهمیم که چقدر از رفتارهای روزانهی ما ناشی از نیاز به کاهش ترسهایمان است، نه مقابله با آنها.
و از آنجایی که ترس اغلب به عنوان یک ضعف تلقی میشود، صحبت کردن در مورد آن "قابل قبول" نیست. ما نه تنها در مورد ترسهایمان صحبت نمیکنیم، بلکه اغلب حتی اعتراف نمیکنیم که می ترسیم.
ما آنها را سرکوب میکنیم تا دیگر از وجودشان آگاه نباشیم. آنقدر به زندگی با ترسهای مان عادت میکنیم که گاهی اوقات دیگر از آنها آگاه نیستیم.
در نتیجه، بسیاری از مردم با ترسهای شان روبرو نمیشوند و در عوض اجازه میدهند زندگیشان را کنترل کنند.
به ترس های مان گوش دهیم
هشدار ترس اغلب نجاتبخش است
بسیاری اوقات ترسیدن یادآوری می کند که چیزی کسی را که دوست داریم تهدید میکند. برای مثال، فرض کنید فرزندتان میخواهد بدون نگاه کردن از خیابان عبور کند، صدای دزدی را در خانهتان میشنوید، درد شدید قفسه سینه دارید یا زلزله را احساس میکنید.
در چنین مواردی، ترس ارزشمند است زیرا شما را به اقدام کردن - برای نجات کسی، دریافت کمک پزشکی، فرار یا دفاع از خود به نحوی - ترغیب میکند.
ما باید به این ترسها گوش دهیم و به آنها پاسخ دهیم. آنها میتوانند ما را زنده و ایمن نگه دارند.
ترس های بازدارنده
اما نوع دیگری از ترس وجود دارد، ترسی که میخواهم در اینجا روی آن تمرکز کنم.
اینها ترسهایی هستند که مانع از زندگی ما میشوند - ترسهایی که ما را مسدود میکنند، مانع از برآورده شدن نیازهای مهم ما میشوند.
آنها مانع از عملکرد کامل ما میشوند، چه در یک محیط حرفهای و چه در یک محیط شخصی.