نیلوفر مولایی: آتش بس برقرار شده میان ایران و اسرائیل به روز سوم خود رسید. در این میان، این سوالات مطرح می شود که باید بعد از این آتش بس چه اقدامی انجام داد؟ آیا این آتش بس دائمی خواهد بود یا... از سوی دیگر، انسجام ملی شکل گرفته در بحبوحه حملات تل آویو به تهران، از مهم ترین نکاتی بود که مورد توجه اهالی سیاست قرار گرفت. اما برای حفظ این انسجام چه کار باید کرد؟
حمیدرضا جلایی پور، فعال سیاسی اصلاح طلب، در گفت و گویی مکتوب با خبرگزاری خبرآنلاین با اشاره به آتش بس میان ایران و اسرائیل بیان کرد: «از سر ضعف، ارتش آمریکا به کمک اسرائیل آمد و با تجاوز به خاک ایران سه مرکز هستهای ایران را مورد بمباردمان قرار داد. اما بلافاصله ایران پایگاه نظامی آمریکا را در قطر مورد حمله قرار داد. آنگاه خود ترامپ پس از دوازده روز جنگ را متوقف کرد. ما الان در وضعیت تعلیق موقت جنگ هستیم، نه در وضعیت آتش بس تثبیت شده.»
وی همچنین با اشاره به انسجام مردم تاکید کرد: «برای حفظ بهتر انسجام مردم، شایسته است حکومت ایران به مردم ایراندوست کشور «پاداش» بدهد. مهمترین پاداش هم به مردم این است که حکومت سیاستهایی را که مردم را آزار میداد متوقف کند.»
جلایی پور گریزی به وضعیت دیپلماسی کشور زد و گفت: «دیپلماسی کشور سیاست این چند ماهه را محکمتر ادامه بدهد، هدف این دیپلماسی باید «فلج کردن اسرائیل» باشد تا نتواند به ایران حمله کند. هدف این دیپلماسی باید «رفع تحریمها» باشد. چون ایران به «توسعه» نیاز دارد و بدون توسعه نمیتوان نیازمندیهای اقتصادی مردم ایران را پاسخ داد.»
مشروح گفت و گوی مکتوب حمیدرضا جلایی پور، فعال سیاسی اصلاح طلب را در ادامه می خوانید؛
*********
* آقای جلایی پور! ارزیابی شما از آتش بس میان تهران و تل آویو چیست؟
در بیست و سوم خرداد هزار و چهار صد و چهار، از سوی دولت غاصب اسرائیل، در حالی که ایران در حال مذاکره و توافق با آمریکا بود، به ایران حمله کرد. به خانههای فرماندهان و دانشمندان هستهای کشور شلیک کرد، به تاسیسات زیربنایی کشور حمله کرد، پانصد نفر مردم بیگناه را کشت و به شهادت رساند و بیش از چهار هزار نفر را زخمی کرد.
از حیث تاکتیکی این جنگ اسرائیل غاصب، یک جنگ برقآسا، و مبتنی بر شوک و وحشت بود. با شروع عملیات انتظار داشتند، پس از زدن سر نظامیان کشور، مردم ناراضی از حکومت به خیابانها بریزند، آشوب سراسری بشود و حکومت ساقط بشود. اما خوشبختانه این اتفاقات نیفتاد، و پس از هفت ساعت واحدهای نظامی ایران خصوصا بخش موشکی سپاه به تجاوز دشمن بطور موثر پاسخ داد.
و قاطبه شهروندان ایران بجای ایجاد آشوب و اعتراض به حکومت، به جهانیان یک انسجام ملی و یکپارچگی نشان دادند. نظامیان ایرانی، در فاصله یازده روز مواضع نظامی در شهرهای اسرائیل زیر حملات نفسگیر ایران قرار گرفت. لذا از سر ضعف، ارتش آمریکا به کمک اسرائیل آمد و با تجاوز به خاک ایران سه مرکز هستهای ایران را مورد بمباردمان قرار داد. اما بلافاصله ایران پایگاه نظامی آمریکا را در قطر مورد حمله قرار داد. آنگاه خود ترامپ پس از دوازده روز جنگ را متوقف کرد. ما الان در وضعیت تعلیق موقت جنگ هستیم، نه در وضعیت آتش بس تثبیت شده.
هدف نتانیاهو-ترامپ از این جنگ ویرانگر دوازده روزه تسلیم ایران بود؛ نابودی صنعت هستهای و نابودی توان موشکی ایران بود. خوشبختانه با فرماندهی موثر رهبری، تلاش نظامیان ما در شلیک موشک به اسرائیل، و مبارزه بسیج با ستون پنجم دشمن در شهرها و یکپارچگی مردم در برابر دشمن، هیچکدام از این اهداف اسرائیل تحقق نیافته است. در مقابل پس از هفتاد و پنج سال، در این جنگ برای اولین ایران پایگاههای اسرائیل را به روز سیاه نشاند.
فوریترین و اولین کارها ترمیم «پدافند هوایی» کشور است
* بعد از آتش بس میان اسرائیل و ایران، چه باید کرد که انسجامی که در ۱۲ روز جنگ شکل گرفته پایدار بماند و ادامه پیدا کند؟
فوریترین و اولین کارها ترمیم «پدافند هوایی» کشور و مبارزه قاطع با «ستون پنجم» اسرائیل در ایران است. چون هم نتانیاهو و هم ترامپ اینها افراد دروغگو و جنایتکاری هستند، هر روز ممکن است دوباره به ایران حمله کنند. لذا نظامیان و مردم ایران هر روز باید آمادهتر از دیروز باشند و نقاط ضعف را بپوشانند تا از امنیت مردم شریف ایران بهتر حفاظت بشود.
اما برای حفظ بهتر انسجام مردم، شایسته است حکومت ایران به مردم ایراندوست کشور «پاداش» بدهد. مهمترین پاداش هم به مردم این است که حکومت سیاستهایی را که مردم را آزار میداد متوقف کند. پارهای از مهمترین کارها اینها است:
این تندروها را از مدیریت سازمان مهم صداسیما دور کند. بعوان مثال امروز معاون تندروی این سازمان به دروغ متوسل میشود و میگوید عدهای از سازمان صداسیما میخواهند نام خدا را نیاورد نام ایران کافی است!! یعنی این معاونت با دروغ در این شرایط جنگی «واگرایی» ایجاد میکند. این سخنان نخبگان کشور را میچزاند.
ایران به «توسعه» نیاز دارد
باید فکری اساسی برای «سازمان ضد جاسوسی ایران» بشود. متاسفانه تجربه این دوازده روز نشان داد که دشمن اسرائیلی تا خر خره (و البته با تکنولوژی دیجیتالی) به سازمانهای حکومتی ما نفوذ کردهاند. دیدید شبکه جاسوسی بهترین فرماندهان ما را ترور کردند. این شبکه در داخل کشور پهباد تولید کردند! و پانصد ایرانی را با انفجارهایشان به شهادت رساندند و بیش از چهار هزار نفر را زخمی کردند.
این جمعیت متنوعی که در روزهای سخت جنگی در ایران از نظامیان و از کشور دفاع کردند، نمایندگان آنها باید بتوانند در صداسیما با خود مردم و با حکومت حرف بزنند تا این همدلیها میان مردم ادامه پیدا کند.
دیپلماسی کشور سیاست این چند ماهه را محکمتر ادامه بدهد، هدف این دیپلماسی باید «فلج کردن اسرائیل» باشد تا نتواند به ایران حمله کند. هدف این دیپلماسی باید «رفع تحریمها» باشد. چون ایران به «توسعه» نیاز دارد و بدون توسعه نمیتوان نیازمندیهای اقتصادی مردم ایران را پاسخ داد. هم اکنون حرف کثیری از کارشناسان روابط بینالملل این است که ایران برای تحقق یک «سیاست خارجی متوازن»، شایسته است با آمریکا وارد «مذاکرات جامع» شود. خصوصا در شرایط فعلی که ایران دست بالا را دارد، انجام «مذاکرات جامع» لازم تر است.
نکته دیگر، حکومت شایسته است برای کارایی بهتر سازمانها این افراد شعاری و تندرو را از تصدی امور دور کند. این تندروها حرفشان در این بیست سال به حاکمیت و رهبری این بود که ای حکومت اگر ما نباشیم، مردم ناراضی شما را از حکومت پایین میآورند. ولی این دوازده روز نشان داد اتفاقا همین مردم متکثر ایران بودند که مدافع کشور، نظامیان و حکومت در برابر دشمن غاصب بودند.
باز این جنگ دوازده روزه نشان داده، ستون پنجم دشمن، زیر سایه این تندرویها ادامه حیات دادند. چه کسانی بودند که از ورود غیرقانونی اتباع خارجی به ایران، پس از رویکار آمدن طالبان در افغانستان، دفاع میکردند. چه کسانی بودند که در عصر هوش مصنوعی نخبگان کشور را به مهاجرت واداشتند. این تندروها شیره سازمانهای اداری و نظام کارایی کشور را کشیدهاند.
حکومت ایران نیروهای جامعه مدنی را برای کارهای مدنی آزاد بگذارد
* چگونه این انسجام باید حفظ شود؟ چه از سوی حاکمیت و چه از سوی طیفی که وارد این انسجام ملی شده اند؟
من به پنج مورد در بالا اشاره کردم، تمام این موارد اگر اجرا بشود انسجامآور است. اما به یک عنصر دیگه هم اشاره میکنم.
و آن این است که حکومت ایران نیروهای جامعه مدنی را برای کارهای مدنی آزاد بگذارد. بعنوان نمونه شما دیدید هنرمندان در این چند روزه چه کارهای درخشان و موثری را در سطح شهر بدون چشمداشت اقتصادی انجام دادند. نیروهای جامعه مدنی چه کمکی به همنوعان خود کردند.
در بالا اشاره کردم حکومت تلاش کند مردم را آزار ندهد. مهمترین کار برای تحقق این هدف، تقویت «حاکمیت قانون» است.
* در این ۱۲ روز تعداد زیادی از چهرههایی که از نظام فاصله داشتند یا منتقد بودند، وارد این انسجام ملی شدند؛ مثل نهضت آزادی، برخی خوانندههای آن ور آبی یا چهرههایی که زندان هستند مانند آقای تاجزاده و ... این چهرهها و جریانات چطور باید در این انسجام بمانند و انسجام حفظ شود؟
بله. در دو دهه گذشته با مهندسیهایی که در انتخابات شد اولا مرتبا نیروهای سیاسی را تاراندند، مرتبا حکومت را از شایستگان خالی کردند و ثانیا دستگاههای اطلاعاتی هی دنبال کنترل منتقدین و دلسوزان بودند و در مقابل جاسوسان به حال خود رها شده بودند. راه حفظ این نیروها التزام به توسعه سیاسی، حکومت قانون و انجام انتخابات آزاد و سالم است.
تندروهای تثبیت شده در حکومت اجازه ندادند این آشتی انجام بشود
* آیا باید یک آشتی ملی صورت بگیرد؟
ببینید به عنوان نمونه، دلسوزان کشور مثل خاتمی و هاشمی در دو دهه گذشته بارها از آشتی ملی صحبت کردند. این تندروهای تثبیت شده در حکومت اجازه ندادند این آشتی انجام بشود. انقدر مردم را ناراضی کردند که در انتخابات سال گذشته فقط پنجاه در صد شرکت کردند. جالب بود در همین انتخابات هم، پزشکیان اتفاقا شعار «آشتی» داد، اما شما دیدید که همین دولت آقای پزشکیان در به کار گیری مدیران جدید چه مقدار از سوی همین تندروها کارشکنی دریافت کرد و میکند.
حالا نکته مهم این است که در اثر این جنک تحمیلی، خود مردم ایران این «آشتی ملی» را ایجاد کردند، لذا مهم این است که با سیاستهای داخلی و خارجی تندروانه این آشتی ملی تضعیف نشود.
۲۷۲۱۵