خبرگزاری مهر - گروه استانها: کاشی هفترنگ، یکی از مهمترین شاخههای هنر کاشیکاری ایرانی است که بهویژه در دوره صفوی به شکوفایی رسید و در شهر اصفهان، پایتخت فرهنگی آن دوران، به اوج زیبایی و کمال دست یافت. این هنر، که نام خود را از ترکیب هفت رنگ اصلی مورد استفاده در تزئینات خود گرفته، شامل رنگهای لاجوردی، فیروزهای، سفید، قرمز، زرد، مشکی و سبز است.
بر خلاف کاشی معرق که از چیدن قطعات ریز و رنگارنگ در کنار یکدیگر شکل میگیرد، در کاشی هفترنگ نقشها و طرحها به صورت یکپارچه روی کاشی خام با لعاب سفید کشیده و سپس در کوره پخته میشوند. همین تکنیک، اجرای سریعتر و طرحهای متنوعتر را ممکن میسازد و موجب رواج آن در پروژههای وسیع معماری شد.
اصفهان؛ خاستگاه شکوفایی کاشی هفترنگ
شهر اصفهان، در دوره صفوی و بهویژه در زمان سلطنت شاه عباس اول، به یکی از مراکز اصلی تولید و استفاده از کاشی هفترنگ بدل شد. آثار ماندگاری همچون مسجد شیخ لطفالله، مسجد امام، مدرسه چهارباغ و بازار قیصریه، از نمونههای بارز کاربرد کاشی هفترنگ با نقوش اسلیمی، ختایی، ترنجی، گل و مرغ و حتی کتیبههای خوشنویسی هستند.
در این دوره، به دلیل وسعت پروژههای معماری و نیاز به سرعت در تزئین بناها، کاشی هفترنگ بهعنوان جایگزینی مقرونبهصرفهتر و کمهزینهتر نسبت به کاشی معرق، مورد استقبال معماران و هنرمندان قرار گرفت.
. فرآیند ساخت؛ از گل تا نگارهای ماندگار
تولید کاشی هفترنگ فرایندی پیچیده و چندمرحلهای است. ابتدا بدنه کاشی از گل رس تهیه، خشک و نخستینبار پخته میشود. سپس سطح آن با لعاب سفید پوشیده و بار دیگر پخته میشود. پس از آن، استاد نقاش نقش مورد نظر را با رنگهای فلزی و مینایی روی کاشی میکشد. این رنگها که شامل ترکیبات فلزاتی چون کبالت (لاجوردی)، مس (سبز)، آنتیموان (زرد) و منگنز (سیاه) هستند، پس از پخت سوم در دمای حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ درجه سانتیگراد، جلوه نهایی خود را مییابند.
رنگها در این هنر نهتنها کارکرد زیباییشناسانه دارند بلکه بر اساس اصول شیمیایی و واکنشهای حرارتی، با بدنه و لعاب ترکیب شده و ثبات زیادی پیدا میکنند.
نقش کاشی هفترنگ در هویت معماری ایرانی
کاشی هفترنگ تنها یک عنصر تزئینی نیست، بلکه بخشی جدانشدنی از روایت تصویری در معماری اسلامی ایرانی است. این کاشیها بهواسطه امکان نمایش مناظر، کتیبهها، نقوش انسانی، حیوانی و حتی داستانهای مذهبی و عرفانی، نقش رسانهای پیدا میکنند و حامل معنا، پیام و هویت هستند.
در شهر اصفهان، بهویژه در میدان نقشجهان و خیابان چهارباغ، هنوز هم ردپای پررنگ این هنر دیده میشود. از ایوانها و گنبدهای مساجد تا سرستونها و سطوح داخلی مدرسهها، همه به نوعی با این کاشیها جان گرفتهاند.
امروز؛ هنر در چالش تکرار و زوال
در سالهای اخیر، هنر کاشی هفترنگ در اصفهان با چالشهای متعددی مواجه شده است؛ از نبود آموزش دقیق و استادکاران متبحر تا استفاده از مواد اولیه بیکیفیت و گرایش بازار به تزئینات ارزانقیمت. در عین حال، برخی کارگاههای سنتی هنوز بهصورت محدود فعالاند و تلاش میکنند با تکیه بر دانش پیشینیان، این میراث را زنده نگه دارند.
احیای جایگاه این هنر، نیازمند سیاستهای حمایتی هدفمند، بازاریابی هنری در بازارهای جهانی و آموزش نسلی تازه از هنرمندان متعهد به سنت و نوآوری است.
سخن آخر؛ کاشی، سندی از تداوم زیبایی
کاشی هفترنگ، همچنان سندی زنده از توانمندی هنرمندان ایرانی در آفرینش زیبایی از دل خاک، آتش، رنگ و معناست. اگرچه امروز این هنر با چالش بقا مواجه است، اما همچنان پتانسیلی بینظیر برای شکوفایی دوباره در بستر هنر و معماری معاصر دارد، مشروط به آنکه آن را همچون گذشته، جدی و اصیل پاس بداریم.