به گزارش همشهری آنلاین، علی مهدیان؛ استاد حوزه و دانشگاه در روزنامه همشهری نوشت،تهران هویت دارد؛ هویتی مقدس؛ هویتی که اگرچه قدمتی چندهزارساله دارد از مردمی زحمتکش، اهل کشاورزی و سفالسازی، اهل خاک و آب و آسمان و کوه و مقتدر وقتی به شرح و بسط کشیده میشود در یک دشت، اما به مرور پادشاهانی چون شاهطهماسب، پادشاه دانا و متعبد و شجاع صفوی آن را شکل دادند و کریمخان زند عادل نیز آن را مدتی پایتخت خود قرار داد.
تهران را با نقاط کلیدیای معرفی میکنند که یکی از آنها ری است و ری را با سیدالکریم(ع) باید شناخت؛ سفیر امام هادی که هدایت یافتن و هدایت دادن را به این مردم بیاموزد. تهران... تهران... تهران...؛ تهران یعنی آن قریهای که در اوج فشارهای رضاخانی برای ترک هیئتهای امامحسینی، جلسات را به خانهها برد و شبانه و در خفا محافل و جلسات خانگی را برگزار میکرد. تهران یعنی جایی که تمام تمدن غرب با همه وجود در آن سرمایهگذاری کرد تا شهر را تابع خود کند؛ دختران و زنان را با باتوم و سرنیزه رضاخانی و بعد ساواک محمدرضایی به سمت تسلیم و انفعال بکشد، اما این مردم وجودشان گره خورده بود به سیدالکریم(ع) و شبهای جمعهاش. از خاکستر این شهر که مورد هجوم مغولترین تمدن و ضحاکترین استکبار بود، جوششی شکل گرفت که کل طاغوت آمریکایی را زمین زد و شد آنچه شد؛ انقلاب اسلامی و نظام امت و امامت؛ آن هم در زمانی که هیچکس چنین گمانی نداشت.
تهران را با ستارگان آرام گرفته در کنار سیدالکریم(ع) بشناسیم.
با قائممقام فراهانی که خودش و پدرش راه علما را برای جنگ با روسیه تزاری(نماینده غرب مدرن) باز کردند. استاد امیرکبیر حکیم که مسیر عقلانیت تقابل در مقابل غول هفتسر غرب را باز کرد.
آری، همین ستارگان حول سیدالکریم(ع) کافی هستند برای شناختن هویت این شهر عجیب... . کنار سیدالکریم مدفن ستارخان است؛ مظهر حریت؛ سردار مشروطهخواهی که نام او رنج مشروطه و سفارت انگلیس کذایی و عمال آن یعنی روشنفکری ناقصالخلقه را به یاد میآورد.
سیدالکریم(ع) و ستارههای اطرافش مثل مرحوم شاهآبادی(استاد امامخمینی) که تشکیلات شیعی بر محور اخوت را بنا گذاشت، طرح یک جامعه مبتنی بر امامت و امت را ریخته بود و اندیشهاش براساس فطرت و عزم انسانی سامان گرفته بود؛ استاد جهانبینی روح خدا شد. سیدالکریم(ع) ستارههایی دارد در کنار خود که مظهر اسم هادیاند؛ مثل طیب حاجرضایی که خود پاک شد و پاک کرد با خود خیلیها را.
در کنار این سیدبزرگوار کرامت هم محمد خیابانی تا ابوالقاسم کاشانی و مهدویکنی مبارز را میبینید و هم حقشناس و آقامجتبی تهرانی و خوشوقت اهل اخلاق و سلوک انقلابی را و هم محمدتقی فلسفی اندیشمند مبلغ را؛ اینجا روحانیت جلودار اهل تهران آرمیدهاند که جلوه پیشرو بودن و سرآمد بودن برای پیشرفت و تعالی این مردمند؛ روحانیتی که مقابل تمدن ظالم غربی هر کدام بهنحوی ایستادند و قد علم کردند و جهاد نمودند. سیدالکریم(ع) و ستارههای اطرافش نماد تهرانند.
کنار او هنوز هم مدفن ستارگان هدایت است؛ جلوداران مبارزه با دنیاگرایی افسارگسیخته و مهاجم غربی؛ جلوداران مبارزه با تمدنی که امروز خود را در شمایل آمریکای مستکبر و اسرائیل جنایتکار کودککش نشان داده است.
هنوز مدت زیادی از دفن امیرعبداللهیان مظلوم و شهید نگذشته بود که عمرش را در مسیر اتصال جبهه بینالمللی مقاومت مقابل غرب سپری کرد، حالا ۲نشانه و آیت دیگر کنار سیدالکریم(ع) آرام گرفتند؛ یکی شهید سرفراز سپاه اسلام سلامی بزرگ که نطقهای او و فرماندهی سراسر معنویت و حماسهاش از خاطر ایران نخواهد رفت و دیگری شهید طهرانچی که یاد دانشمندان مظلوم ایران را زنده میکند. شیعه وقتی متصل به قدرت شد، چه قدرت ابزار و چه قدرت علم، خطرناک شد برای آن جبهه شرک و ظلم شیطانی.
شهید آن نیست که مرده است بلکه زندهای است که دستهایش بازتر شده برای هدایت جبهه حق.
سیدالکریم(ع) و ستارههای اطرافش نمادی از نمادهای تهرانند؛ شهری که دهها سال مورد هجوم تمدن جنایتکار و مستکبر بوده و هم دوام آورده و هم هجوم برده و آن دشمن هفتسر را عقب رانده و رسوا کرده و بلکه امروز به ذلت کشیده است.
اینجا تهران است... شهر مقدس تهران... .