به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، آقای دهقانی فیروزآبادی با حضور در برنامه گفتگوی ویژه خبری شبکه خبر با تحلیل جنگ تحمیلی 12 روزه علیه ایران، اهداف و دستاوردها و پیامدهایی این جنگ را تشریح و به پرسش ها در این بار ه پاسخ داد. متن کامل این برنامه به شرح زیر است:
دهقانی فیروزآبادی: معمولاً حوادث بین المللی که اتفاق میافتد دو علت دارند و همینطور دو اهداف دارند. در سطح علت ها، علتهای اصلی یا علتهای ایجادکننده داریم، یک علتهای زمینه ساز. در حوزه اهداف هم در روابط بین الملل در سیاست خارجی کشورها دو دسته اهداف دارند، یکی اهداف اعلامی و دیگری اهداف اعمالی. کشورها یک چیزی را بعنوان اهداف شان اعلام میکنند ولی در عمل یک اهداف دیگری را پیگیری میکنند. درخصوص علل تجاوز اسرائیل به ایران، اگر ما عمیقتر نگاه کنیم، بخصوص اگر یک دیدگاه نظری و تاریخی به موضوع داشته باشیم، اولاً پیش بینی پذیر بود، برخورد اسرائیل با ایران اجتناب ناپذیر بود با توجه به سیاست توسعه طلبی که هم امریکاییها داشته و دارند و هم رژیم اسرائیل قابل پیش بینی بود، اینکه در چه زمانی اتفاق میافتد در روابط بین الملل نمیشود با قاطعیت پیش بینی کرد. به نظر من اگر ما یک نگاه به گذشته داشته باشیم، از زمان فروپاشی شوروی، که یک تغییر ژئوپولوتیک عظیم در روابط بین الملل و اصلاً نظم بین المللی دگرگون شد، امریکاییها دنبال برقراری یک نظم خاصی در روابط بین الملل بودند همینطور در سطح منطقهای. نظم مورد نظر امریکا، نظم هژمونیک یا تک قطبی که تنها ابرقدرت باقی مانده امریکا است و طبیعتاً باید بر کل نظام بین الملل نگاه داشته باشد. آن زمان از حمله به عراق شروع کردند، اتفاقاً همین بهانه هستهای بود و سلاح کشتار جمعی و شیمیایی و حتی گفتند از آفریقا صدام حسین اورانیوم آورده است که دروغ بود. اتفاقاً از وزیر خارجه وقت امریکا وقتی در شورای امنیت سؤال شد که شما به یک کشوری حمله کردید به این دلیل که این درحال تولید سلاحهای کشتار جمعی است در صورتی که الان کشف بوده است که نبوده است؛ بنابراین آن زمان برای تثبیت هژمونی امریکاییها امریکاییها به عراق حمله کردند و هدف شان هم آغاز هژمونی جهانی از هژمونی در غرب آسیا بود. همان زمان هم اگر خاطرتان باشد، خیلیها در امریکا و حتی در منطقه میگفتند باید از تهران شروع کرد، یعنی اول تهران بعد بغداد و بعد هم دمشق که بعد به دلایلی به عراق حمله شد، عراق اشغال شد و شعار میدادند امروز بغداد، فردا تهران و بعد هم دمشق. این در سطح بین المللی بود که هرگونه نیروهای معارض هژمونی امریکا یا قدرتهایی که ضد هژمونیک هستند باید از بین بروند یا تضعیف شوند.
یکی از ویژگیهای خاورمیانه و ایران این است که بارها من گفتهام ایران منطقه و نظام بین الملل سه دایره متحدالمرکز هستند. یعنی تحولاتی که در ایران رخ میدهد، بازتاب منطقهای دارد، مستقیماً بر نظم منطقه تأثیر میگذارد، نظم منطقهای بر نظم جهانی تأثیر میگذارد. از بالا به پایین اگر نگاه کنیم، نظم جهانی وابسته به نظم منطقهای است، کانون نظم منطقهای هم در ایران قرار دارد؛ بنابراین امریکاییها دنبال هژمونی بودند، اما پایان هژمونی آنها حمله به عراق بود. اوباما که به قدرت رسید، سیاست تغییر را اعلام کرد و بازسازی مجدد رهبری امریکا. امریکاییها هیچ وقت اصطلاح هژمونی را به کار نمیبرد میگویند رهبری امریکا باید اعاده شود و میرسیم تا زمان ترامپ. در سطح منطقهای همیشه در تاریخ منطقه حداقل از جنگ جهانی دوم، راهبرد اصلی امریکا جلوگیری از هژمونی غیر از خودش بوده است. یعنی اصل بر هژمونی امریکا است، این هژمونی گاهی به صورت مستقیم اعمال میشود و گاهی به صورت نیابتی. مثلاً در زمان جنگ سرد وقتی بریتانیا از شرق سوئز باضافه خلیج فارس عقب نشینی کرد، اعلام شد که چه کسی جایگزین میشود گفتند امریکا، اما، چون امریکا در ویتنام درگیر بود، قرار شد این هژمونی به صورت نیابتی اعمال شود که ژاندارمری رژیم شاهنشاهی در ایران است و نیروی کمکی اش هم عربستان است. بعد از تحولاتی که رخ داد، امریکاییها بخصوص از زمان ترامپ دنبال این هستند یک نوع هژمونی و سلطه نیابتی اعمال کنند که طرح عادی سازی روابط اسرائیل و اعراب مطرح شد که حتی بعنوان صلح ابراهیم؛ بنابراین علت اصلی تلاش برای برقراری و تثبیت هژمونی اسرائیل در منطقه و به تبع آن جلوگیری از افول تفوق بین المللی امریکا است. از زمان اوباما یک راهبردی امریکاییها اعلام کردند تحت عنوان چرخش به آسیاب برای مهار چین. برای اینکه مهمترین نیروی ضد تفوق امریکا در نظام بین الملل چین است، اولویت آنجا بود، این به معنای این نیست که سایر مناطق را.
سؤال: چرا از غرب آسیا شروع میکنند، چرا مستقیم با چین نه؟
دهقانی فیروزآبادی: در چارچوب چرخش به آسیا، آنجا دارند اصطلاحاً چین را مهار میکنند، پیمانهای متعددی منعقد کردهاند و در دریای جنوب چین هم حضور دارند و از اهرم تایوان هم استفاده میکنند. منتها برای اینکه همه نیروهای شان را آنجا تجمیع کنند، باید مناطق دیگر را مدیریت کنند. یکی از مناطق استراتژیکی که وجود داشته و دارد، با ارزش راهبردی متفاوت در زمان جنگ سرد، غرب آسیا یک ارزشی داشت، الان یک ارزش دیگری دارد. بخصوص که چینیها و روسها در سالهای اخیر حضور و نفوذشان در منطقه را تقویت میکنند.
سؤال: پس شما معتقد هستید آنچه که اتفاق افتاد یعنی این جنگ 12 روزهای که تجربه کردیم، در راستای سیاستهای کلان و راهبردی امریکا بود؟
دهقانی فیروزآبادی: در سطح بین المللی و در سطح منطقهای. یعنی جلوگیری از افول نظم تک قطبی در جهان است، به تبع آن حفظ هژمونی نیابتی در منطقه است.
سؤال: پس بنابراین تمام ماجراهای مربوط به آژانس و گزارشهای آژانس و اینها یک تاکتیک بوده است برای یک فریب و زمینه سازی برای بهانه آغاز این حمله؟
دهقانی فیروزآبادی: زمینه سازی عرض کردم دو دسته علت داریم، به نظر من علت اصلی دعوا بر سر نظم بین المللی و منطقهای است. فرمودید چرا منطقه خاورمیانه و ایران، برای اینکه در ادبیات روابط بین الملل در سالهای اخیر یک بحث بسیار عمیق و گستردهای مطرح است که یک مثلث ضد تفوق امریکا یا نظم تک قطبی شکل گرفته است، ایران، روسیه و چین. یکی از بحثهایی که آنجا بود و بسیار حائز اهمیت بود اینکه این اتحاد را باید از هم پاشید. میگفتند باید به زعم خودشان به ضعیفترین حلقه این مثلث حمله کرد؛ بنابراین تجاوز و حمله نظامی به ایران، هم ایران را تضعیف میکند و هم نظم منطقهای دلخواه امریکا و اسرائیل مبتنی بر تفوق اسرائیل را تأمین میکند، هم مثل ضد تفوق نظم جهانی را از هم میپاشاند، بنابراین با یک تیر سه نشان زدهاند. اما آن بحثهای هستهای و موشکی وگزارش آژانس و اینها علل زمینه ساز است، یعنی دلیل اصلی آن دو تا است، ولی اینها دلایل زمینه ساز است
سؤال: معتقد هستید که حتی مثلاً در موضوع هستهای ایران، حتی ایران غنی سازی را کنار میگذاشت، یا هر خواستهای که آنها داشتند، تمکین میکردند، باز هم این اتفاق میافتاد؟
دهقانی فیروزآبادی: به نظر من، دیر و زود بود، من اسم این را گذاشتهام نظریه سیاهچاله، امریکا و اسرائیل طراحی کردند که وزن ژئوپولوتیک و وزن استراتژیک اسرائیل را بعنوان قدرت برتر منطقه به زعم ما به صورت تصنعی حفظ کنند که کل نیروهای معارض را به درون این سیاهچاله میکشید. طرح ابراهیم براساس این است که همه کشورهای عربی سیادت اسرائیل را بپذیرند تحت عنوان عادی سازی روابط است. این برقراری سیادت اسرائیل است و اینها را یا به صورت مسالمت آمیز، اگر نشد با نیروی نظامی که با توجه به نزدیکی کشورهای پیرامونی اسرائیل این سیاهچاله به ترتیب اینها را به درون خودش میکشد. ایران، چون خودش یک جرم ژئوپولوتیک بسیار سنگین وزن در منطقه است، این سیاهچاله به راحتی این را نمیتواند به سمت خودش بکشد، گاهی وقتها وزن ژئوپولوتیک ایران آن را به سمت خودش میکشد یعنی جرم و وزن ژئوپولوتیک ایران بسیار بزرگتر از اسرائیل است؛ بنابراین یکی از راهها تضعیف ایران است. مثلاً همان دهه 90 یک استراتژی مطرح کردند تحت عنوان راهبرد یا سیاست مهار دوجانبه. بعد از حمله اول امریکا به عراق بود که صدام حسین کویت را اشغال کرد که تضعیف شد ولی ماند، توازن در منطقه به نفع ایران به هم خورد. گفتند ما باید الان ایران را به حد عراق تضعیف کنیم، موازنه ضعف برقرار شود، یعنی مبادله ضعف بین عراق و ایران. بعد از حادثه 11 سپتامبر و اشغال عراق به دست امریکا که ترمپ هم اذعان کرد که امریکا 7 هزار میلیارد دلار یا 7 تریلیون دلار هزینه کرده در عراق هزینه کرده است، شده است. پس باید ایران نه تنها در آن چارچوب تضعیف نشده است، اتفاقاً تقویت شده است؛ بنابراین دنبال این بوده و هستند که ایران تضعیف شود؛ بنابراین اولین هدف این جنگ تحمیلی تضعیف قدرت ایران است، فقط هم قدرت نظامی آن نیست، همه ابعاد قدرت ایران است. اول از تحریم شروع کردند، از همان زمان کلینتون، اولین تحریمهایی که وضع شد، یعنی ایران تضعیف شود بعد در چهار گفتمان امریکاییها این سیاست تضعیف را پیش بردند و میبرند. یکی گفتمان تروریست است، دوم گفتمان حقوق بشر و گفتمان اصطلاحاً صلح خاورمیانه است و چهارم هستهای است. گاهی وقتها اینها همدیگر را تقویت میکنند. در جریان تحریمهای امریکایی ها، امریکاییها کنگره امریکا بعد از حتی امضای برجام یا بعد از اینکه امریکا خارج شد تحریم روی تحریم میآوردند، مجدداً تصویب میکردند، شاید سؤال شود برای چه، برای اینکه از یک گفتمان به گفتمان دیگری میبردند که اگر مثلاً در جریان مذاکرات قرار شد توافق شود و تحریمهای هستهای برداشته شود، من بعید میدانم، ما الان تحریم هستهای خالص داشته باشیم. پس تضعیف ایران اولین هدف است، دوم هدف تغییر نظام سیاسی در ایران است که اگر یادمان نرفته باشد بعد از آنکه نتانیاهو اعلام کرد که به ایران تجاوز کرده است، خطاب به ملت ایران بود، که حساب ما از شما جدا است، ما بخاطر شما حمله کردهایم، طراحی استراتژیک این بود که هدف اصلی به نظر من تغییر رژیم بود. پلکانی هم است، امریکاییها هم این را سالها است تقریب میکنند، تغییر رفتار است و تغییر ساختار است و نهایتاً به تغییر کلیت نظام سیاسی میرسد. ایجاد یک گسست و شکاف داخلی در ایران بین حاکمیت، خود حاکمیت و بین ملت و دولت و بین خود ملت، پیش بینی میکردند فروپاشی شکل میگیرد، حداقل بنیادهای نظام سیاسی ایران متزلزل میشود و خودش فرو میپاشد. به نظر من کمترین هدفی که بود و هدفی که اعلام شد، نابودی توان هستهای ایران بود که بعد موشکی هم اضافه شد. منتها هستهای بهانه بود، اصل نشانه اول موجودیت ایران بود، دوم موجودیت نظام سیاسی ایران بود. اینها اهدافی بود که پیگیری میشد شکاف داخلی ایجاد کنند، گسست ایجاد کنند، جامعه فروپاشی شود، نظام سیاسی فروپاشی کند.
سؤال: در این وضعیتی که الان هستیم فکر میکنید این پروژه شکست خورده است و آنها منصرف شدهاند؟
دهقانی فیروزآبادی: در اولین گام که این جنگ 12 روزه بود و حمله به ایران، به نظر من بعنوان یک ناظر دانشجوی روابط بین الملل میگویم، بعد از اعلام آتش بس بحث است، اسرائیل حمله به ایران کرده است، امریکا هم به پشتیبانی اش حمله به ایران کرده است، یکسری اهداف هم اعلام کردهاید، حداقل هدف نابودی هستهای ایران بوده است. الان در امریکا بحث است آیا واقعاً نابود شده است یا نه. من نمیخواهم بگویم شده است، چون من اطلاعی ندارم، ولی آنجا خودشان شرطی دارند که آیا شما توان موشکی ایران را از بین بردهاید، آیا قدرت آتش ایران را شما خاموش کردهاید که اینها هدفهای حداقلی اعلامی بود. آن چیزی هم که اول اعلام کردید و اواسط جنگ یا اواخر آن خود ترامپ هم یک پیام در شبکه اجتماعی خودش اعلام کرد، یا صلح، یا رژیم هم میتواند تغییر کند، آن هم خودش را لو داد تقریباً. به نظر من به هیچ یک از این اهداف نرسیدهاند..
ادامه دارد..