امیر قلعه نویی در روزهای پایانی خرداد سال ۱۳۹۱ به استقلال برگشت و جانشین پرویز مظلومی شد. همان زمان این شایعه مطرح بود که فرهاد مجیدی باز میگردد ولی به وضوح در آن مقطع میتوانستیم اختلاف میان این دو نفر را مشاهده کنیم.
به گزارش تابناک به نقل از خبر ورزشی، فرهاد دهم تیر سال ۱۳۹۱ طی مصاحبه ای اختصاصی دست به افشاگری زده و حرفهای بسیار تندی را بر زبان آورد که چکیده آنها را دوباره برایتان قلمی کردهایم:
- زمستان سال ۹۰ صدرنشین لیگ برتر بودیم، به فینال جام حذفی رسیده و البته ۴ دربی را هم پشت سر هم با پرویز مظلومی برده بودیم اما آقایانی که آن زمان خارج از تیم و خارج از تهران بودند، شروع به حاشیه سازی علیه استقلال کردند چون با موفقیتهای مظلومی، راه برای بازگشت آنها به استقلال ناممکن بود.
- یکی از بازیکنان تیم همین آقایان به من زنگ زد و گفت: وقتی در دقیقه ۹۳ استقلال توانست به پرسپولیس گل بزند و یکی از دربیها را ببرد (به احتمال فراوان منظور فرهاد مجیدی دربی پاییز سال ۱۳۸۹ بود که استقلال بازی را با گل خود او در دقایق تلف شده از پرسپولیس برد) چهره افراد فوق دیدن داشت چون آنقدر از پیروزی استقلال ناراحت بودند که نمیشد سمتشان رفت.
- آقایان به همراه عواملشان در باشگاه و روی سکوها سعی در تغییر سرمربی استقلال و برهم ریختن تیم داشتند.
- همان روز اول فهمیدم این افراد چه نیتی دارند و به پرویز مظلومی گفتم استعفا بدهد اما او قبول نکرد.
- یک بار هنگامی که استقلال تمرین داشت، بوقچیهای باشگاه مشغول اسباب کشی منزل همان آقایان بودند! تمام دغدغه آنها از سر راه برداشتن من و پرویز مظلومی بود به همین خاطر وقتی شرایط را اینگونه دیدم، ترجیح دادم برخلاف میل باطنی از استقلال جدا شوم تا آقایان به هدف خود برسند و استقلال لطمه نخورد و حداقل بتواند یک جام بگیرد. همین اتفاق هم رخ داد و استقلال قهرمانی در جام حذفی را جشن گرفت.
- اگر دنبال پول بودم در ابتدای لیگ یازدهم (تابستان سال ۱۳۹۰) پیشنهاد یک و نیم میلیون دلاری را قبول میکردم .
- باید تاسف بخورم به دورانی بازگشته ایم که تمرینات استقلال با چاقوکشی، قصابی و گوساله کشی شروع میشود (کنایه فرهاد به حواشی و درگیری گروهی از هواداران هنگام آغاز دور جدید تمرینات استقلال در خرداد ۱۳۹۱ بود) من برای آمدن به استقلال هیات نمیگیرم و نماینده مجلس را به آن دعوت نمیکنم تا قول فصل بعد را بگیرم بلکه زمانی به استقلال میآیم که هواداران با تمام وجودشان فرهاد مجیدی را بخواهند.
- برای فرهاد مجیدی همین افتخار کافی است که عدد ۴ مانند یک رمز بین او و هواداران ماندگار شده است. حالا دیگر تنها آرزوی ورزشی ام این است که با استقلال قهرمان آسیا شوم و به طرفداران قول میدهم روزی همراه با استقلال آسیا را فتح میکنم.
- من شاگرد مکتب ناصر حجازی هستم و حاضر نیستم اصولم را زیر پا بگذارم. آقایانی که برای رسیدن به استقلال زمین و زمان را به هم میدوختید، بفرمایید این استقلال مال شما. از محمد مایلی کهن یاد گرفتم که نباید اصول را زیر پا گذاشت و اکنون خیلی شفاف میگویم که خود را شاگرد مکتب ناصر حجازی میدانم و از کار کردن با افرادی که برای رسیدن به هدفشان، مقدسات و ارزشهای اخلاقی را به بازی میگیرند، شرم دارم.
- بعضی افراد هستند که در زمان دوری خود از تهران دلتنگ مجموعه انقلاب و جاده تندرستی میشدند!
- امیدوارم روزی فرا برسد که هر کس به خودش اجازه ندهد نقش بازی کند. چرا صادقانه نمیگویند دلمان نمیخواهد فرهاد مجیدی به خانهاش برگردد؟ همین آقایان ۴ سال قبل هم میگفتند مجیدی پیر شده و به درد بازی نمیخورد.
- استقلال تیم محلی نیست که هر کس بخواهد سر آن منت بگذارد. تابستان سال ۱۳۹۰ با وجود اصرار زیاد من برای تمدید قرارداد امیرحسین صادقی، عوامل همین آقایان در باشگاه استقلال مانع تمدید قرارداد او شدند چون قولش را به تراکتور داده بودند! از طرف دیگر، فراموش نکردهایم که تابستان سال ۸۹ وقتی استقلال به شدت نیازمند خسرو حیدری و فابیو جانواریو بود، آقایان این دو بازیکن را از استقلال جدا کردند.
نکته: با وجود این مصاحبه بسیار تند، فرهاد مجیدی چند ماه بعد با امیر قلعه نویی آشتی کرد و در اواسط لیگ دوازدهم دوباره به استقلال بازگشت!