به گزارش خبرآنلاین، داگلاس ابت مکگرگور، سرهنگ بازنشسته نیروی زمینی ایالات متحده و مقام دولتی سابق این کشور در تازهترین تحلیل خود در شبکه اجتماعی ایکس با عنوان «جنگ طولانی جدید آمریکا» نوشت:
جنگها اغلب از جایی که جنگهای قبلی متوقف شده بودند، ادامه مییابند. جنگ جهانی دوم در جایی پایان یافت که جنگ جهانی اول به پایان رسید. عملیات آزادی عراق (جنگ خلیج فارس دوم) از جایی آغاز شد که طوفان صحرا (جنگ خلیج فارس اول) به پایان رسید.
امروزه دلایل زیادی وجود دارد که انتظار داشته باشیم درگیری ۱۲ روزه اخیر بین ایران از یک سو و اسرائیل و ایالات متحده از سوی دیگر، زمانی که نیروهای اسرائیلی و آمریکایی ذخایر موشکی خود را دوباره پر کردهاند، از سر گرفته شود. بدون شک، ایرانیها سخت تلاش خواهند کرد تا پدافند هوایی یکپارچه خود را به طور اساسی بهبود بخشند. برای سادگی، بیایید درگیری فعلی را "جنگ طولانی جدید" بنامیم.
مسکو از این احتمال آگاه است
مثل همیشه، جنگ طولانی جدید با ابزارهای دیگر ادامه دارد. ژنرال اریک کوریلا، فرمانده ارشد فرماندهی مرکزی آمریکا، به خاطر روابط نزدیکش با نخست وزیر بی بی نتانیاهو و اشتیاقش برای پروژه اسرائیل بزرگ، از جمله تصرف سینا و کانال سوئز، شناخته شده است. ژنرال کوریلا که کاملاً از عدم امکان فتح سریع و تصرف کانال سوئز بدون حمایت نظامی فعال آمریکا آگاه است، ممکن است از رئیس جمهور ترامپ اختیار انجام برنامهریزی مشترک را دریافت کرده باشد.
حضور یک رادار آرایه فازی تازه تأسیس روسیه در مصر نشان میدهد که مسکو از این احتمال آگاه است. طبق گزارشها، رادار آرایه فازی روسیه میتواند هواپیماهای رادارگریز و موشکهای پرتابشده را از برد دور ردیابی کند.
هدف آذربایجان، آذربایجان بزرگتری است
در شرق، حدود ۱۲۰۰ مایل دورتر در آذربایجان، متحد آذری-ترکی اسرائیل ظاهراً در حال آماده شدن برای حمله به ارمنستان و احتمالاً شمال ایران است. ژنرال کوریلا همچنین میداند که ایران، مانند روسیه، سابقه طولانی همکاری با ارمنستان مسیحی ارتدکس دارد. اسرائیل در آخرین عملیات پیروزمندانه خود علیه ارمنستان، فناوری پهپادهای حیاتی را در اختیار آذربایجان قرار داد و آذربایجان احتمالاً از عملیات اسرائیل علیه ایران حمایت کرد.
ژنرال کوریلا همچنین با «سازمان مجاهدین خلق [مناقین]، یک نیروی ضد ایرانی» که قبلاً با دولت صدام حسین در عراق متحد بود، آشنا است. مجاهدین خلق برای تغییر رژیم در ایران مبارزه میکند و همانطور که پیشبینی میشود، اکنون با دولت ترامپ متحد شده است.
هدف آذربایجان، آذربایجان بزرگتری است که با الحاق اجباری جمعیت آذریهای ترک ایران با محوریت تبریز در شمال ایران ایجاد میشود. فرض ناگفته در واشنگتن، اورشلیم و باکو این است که ترکهای آذری در شمال ایران از فرصت پیوستن به همسایگان آذری خود استقبال خواهند کرد. رهبران ملی در هر سه کشور، این عملیات را به عنوان عاملی در فروپاشی و نابودی وحدت ملی ایران و همچنین تغییر رژیم مورد نظر در تهران میدانند. این عملیات در مرحله برنامهریزی است اما میتواند در هر زمانی آغاز شود. این عملیات ممکن است منتظر پر شدن زرادخانههای موشکی ایالات متحده و اسرائیل بماند یا نباشد.
رویکرد مشابهی در اوکراین علیه روسیه به کار گرفته شد. با این حال، عملیات برکناری رئیس جمهور پوتین از قدرت در مسکو، برای دامن زدن به ناآرامی و خشونت علیه مسکو در داخل روسیه، قزاقستان و سایر کشورهای همسایه، با شکست مواجه شد.
قمار واشنگتن شکست خورد
این مشاور سابق ترامپ در دولت اول او در ادامه مطلب خود به به جنگ اوکراین پرداخت و نوشت: قمار واشنگتن شکست خورد. روسیه دست نخورده باقی مانده است. منابع روسیه همچنان فراتر از دسترس قدرت مالی غرب است. دولت روسیه و قدرت نظامی آن از همیشه قویتر است. اوکراین نابود شده است.
تاریخچه مداخلات نظامی واشنگتن دلگرمکننده نیست. مداخلات واشنگتن از سال ۱۹۵۳ نتوانسته است ظهور هیچ کشور لیبرال دموکراتیکی را تقویت کند. اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم، مداخلهگری تقریباً مداوم واشنگتن، اقتدارگرایی را در سراسر شمال آفریقا و خاورمیانه گسترش داده است. جنگ طولانی جدید به دنبال براندازی و نابودی ایران است و نویدبخش نتیجهای مشابه است.
با این حال، این بار، جنگ طولانی جدید، مشارکت گستردهتری از کشورهای مسلمان متعدد، روسیه و چین را به خود جلب خواهد کرد. برخلاف مداخلات گذشته، تداوم جنگ طولانی جدید در جامعه آمریکا نیز میتواند غیرممکن باشد.
همانطور که در شورشهای جنبش «جان سیاهپوستان مهم است»(آنتیفا) در سال ۲۰۲۰ و اخیراً، نمایش پرچمهای مکزیک در تظاهرات ضد اداره گمرک در لسآنجلس مشاهده شد، انسجام اجتماعی آمریکا پایین است و این امر دلالتهای شومی برای قدرت ملی آمریکا دارد.
تاثیر سیاست مهاجرتی ترامپ بر اقتصاد آمریکا
علیرغم تهاجم تعرفهای رئیسجمهور ترامپ، سیاستهای تجاری که حداقل ۴۰ سال توسط هر دو حزب حمایت میشدند، صنعتزدایی را تشویق میکردند. این مشکل از سیاست مهاجرتی جداییناپذیر است. از سال ۱۹۶۵، آمریکا بیش از ۵۰ میلیون مهاجر قانونی را پذیرفته است که بیشتر آنها از کشورهای در حال توسعه بودهاند. امروزه، ممکن است تا ۵۰ میلیون مهاجر غیرقانونی در داخل ایالات متحده وجود داشته باشد، از جمله ۲۰ تا ۳۰ میلیون مهاجر غیرقانونی که در دوران دولت بایدن وارد شدند. همزمان، دستمزدهای واقعی برای آمریکاییهای طبقه کارگر با وجود افزایش واقعی بهرهوری و افزایش سود شرکتها، راکد ماند.
در عین حال، مالیسازی اقتصاد توسط واشنگتن - نوعی از استخراج رانت، با سود حاصل از دسترسی ممتاز به پول جدید ایجاد شده توسط فدرال رزرو - همراه با نابودی تولید آمریکا، از یک مکانیسم انتقال ثروت عظیم پشتیبانی میکند.
دادههای اقتصادی جمعآوریشده بین سالهای ۱۹۷۹ تا ۲۰۱۸ نشان میدهد که در حالی که بهرهوری ۵۹.۷ درصد افزایش یافته است، دستمزد ساعتی برای کارگران غیرنظارتی تنها ۱۷.۵ درصد افزایش یافته است. این تفاوت به صاحبان سرمایه و واسطههای مالی رسیده است. ثروت از طبقه متوسط رو به زوال آمریکا به ۱۰ درصد بالای درآمدداران منتقل شده است.
پیامد این تحولات بر ایالات متحده
پیامدهای این تحولات برای قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی جهانی واشنگتن عمیق است. چرا؟ دلایل متعددی وجود دارد، اما سه مورد از اهمیت فوری برخوردارند:
اول، در پنج دهه پس از لغو استاندارد طلا توسط واشنگتن، نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی از ۴۰ درصد به بیش از ۱۲۰ درصد تولید ناخالص داخلی افزایش یافته و همچنان در حال افزایش است. در نتیجه، ترازنامه فدرال رزرو از ۸۰ میلیارد دلار به بیش از ۸ هزار میلیارد دلار افزایش یافته است. با توجه به سطوح هزینهها و مسیرهای کسری بودجه که پایدار نیستند، مفهوم بودجه دفاعی تریلیون دلاری پوچ است.
دوم، تغییر غیرقابل انکاری در تعادل جهانی قدرت اقتصادی وجود دارد. یک سیستم جدید تجارت تجاری و پولی بین قارهای در حال ظهور است. این سیستم بریکس نام دارد، یک سازمان بین دولتی متشکل از ده کشور-ملت: برزیل، روسیه، هند، چین، آفریقای جنوبی، مصر، اتیوپی، اندونزی، ایران و امارات متحده عربی. این کشورها-ملتها روی هم رفته بیش از یک سوم تولید ناخالص داخلی جهان را تشکیل میدهند. 50 کشور-ملت دیگر یا بیشتر که میخواهند به بریکس بپیوندند، آن را به تقریباً 50 درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی خواهند رساند.
مهمتر از آن، چین، روسیه، هند و ایران ساختارهای تمدنی هستند - مراکز قدرتی که پس از قرنها عقب ماندن از غرب در توسعه (یا تحمل استثمار آن)، اکنون دوباره در حال جان گرفتن هستند. از برخی جهات، جهان قرن بیست و یکم ممکن است در مسیر احیای مجموعه قدرتهایی باشد که در قرن یازدهم بر جهان تسلط داشتند.
سوم، گسترش فناوری در مرزهای ملی همراه با رشد سرمایه انسانی بالا در داخل کشورهای بریکس، قابلیتهای نظامی را به اعضای بریکس اعطا میکند که قبلاً در دسترس هیچ قدرتی جز قدرتهای غربی نبود. به عبارت دیگر، تلاش برای تکرار سناریوی طوفان صحرا در هر کجای سرزمین اوراسیا، برای قدرت نظامی آمریکا فاجعهبار خواهد بود.
بهای گزافی که واشنگتن میپردازد
در نهایت، طبقه سیاسی واشنگتن بهای گزافی از حیث اعتبار و ثروت برای سیاستهایی میپردازد که فلسطینیها را با انتخاب مرگ یا اخراج از سرزمینهایشان مواجه میکند. در نتیجه، واشنگتن بهای گزافی از حیث اعتبار و ثروت برای سیاستهایی میپردازد که فلسطینیها را با انتخاب مرگ یا اخراج از سرزمینهایشان مواجه میکند.
وقتی هیتلر در مورد واکنش مورد انتظار شوروی به عملیات بارباروسا مطلع شد، سرلشکر ارنست کوسترینگ، افسر پروسی مسلط به زبان روسی از خانوادهای که از زمان سلطنت کاترین کبیر در مسکو زندگی میکردند، توصیه کرد: «در ابتدا، نیروهای آلمانی به سرعت پیشروی خواهند کرد. مردم مختلف در حاشیه شوروی احتمالاً از نیروهای آلمانی استقبال خواهند کرد. مقاومت ضعیف خواهد بود. اما وقتی آلمانیها به خاک روسیه پیشروی کنند، مقاومت بسیار زیاد خواهد بود. جمعیت روسیه برای هر متر مربع از خاک خواهد جنگید.»
هیتلر مودبانه از او تشکر کرد، اما همچنان معتقد بود که عملکرد ضعیف نظامی شوروی در فنلاند در سال ۱۹۳۹، نتیجه متفاوتی را در سال ۱۹۴۱ نشان میدهد. البته کوسترینگ درست میگفت.
دیپلماسی هنر ممکنات است. جنگ همیشه یک قمار است.
موفقیت ناچیز در حوزه دیپلماتیک بهتر از قمار روی موفقیت بزرگ در جنگی است که ممکن است به شکست فاجعهبار تبدیل شود. اگر رأیدهندگان آمریکایی خواستار پاسخگویی در مورد آنچه کاخ سفید و کنگره به نام آنها انجام میدهند، نشوند، آمریکاییها با واقعیتهای مالی، سیاسی و نظامی در داخل و خارج از کشور روبرو خواهند شد.
۳۱۵/۴۲