به گزارش مشرق، محسن باقری اصل، نویسنده و منتقد ادبی در اینستاگرام نوشت:
آتشبس را امضا میکنند؛ نه با خون، که با جوهرهایی که هنوز بوی باروت میدهند.
روی میزهایی که پیش از آن نقشههای بمباران رویشان پهن است. روی همان میزها که حالا صدای آژیرهای قرمز شنیده نمیشود، صدای ساکتکردن است. ما باید بفهمیم: آتشبس، یک صلح نیست؛ گاهی فقط سکوتِ محاسبه است.
در رِمارکِ «در جبههٔ غرب خبری نیست»، جملهای هست که بعد از امضای صلح، هنوز آدم میکُشد. چون جنگ فقط فرمانده ندارد؛ حافظه دارد.
در خاورمیانه، آتشبس بیش از آنکه «بس» باشد، «کمین» است. سرباز هنوز لباس از تن درنیاورده؛ چون سنگر هنوز خوابش نمیبرد.
آتشبسِ واقعی، آنی است که بچهها از سایهی آسمان نترسند. آنی است که صدای موتور، فقط موتورسیکلتِ بستنیفروش باشد.
اما در این منطقه، آتشبس یعنی: گلوله در جیب عقب، مذاکره در گوشی جلو و چشم در دوربین. اسرائیل اگر امروز آتشبس کند، نه از خستگیست، نه از شرم.
از ضرورت است؛ از فشار است؛ از تنظیم دوباره میدان دید. وقتی شکارچی میداند که زخمی هنوز رمق دارد، فقط خشاب عوض میکند.
بهنظر میرسد ما باید در آتشبسها، بهجای جشن، «آمادهباش» اعلام کنیم.
چون:بَستِ این آتشبس، سفت نیست؛ بَست نیست، باز است؛ و شاید بهزودی بترکد.ما نه بدبینایم، نه ترسیده. ما «تجربه»ایم؛ با پوست، با استخوان.
روایتهایی که از مین و ماسک و مانور آمدهاند؛ نه از میز و مانیتور و مفسر.
و حالا سؤال را باید از نو نوشت: آتشبس چیست وقتی هنوز بوی خون از خاک میآید؟شاید فقط مکثی باشد تا صدای بعدی بلندتر شود.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.