به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین،ادوارد واستنیج مدرس ارشد سیاست و مطالعات بینالملل در دانشگاه آزاد بریتانیا است که تحقیقات او به سیاست و روابط بینالملل خاورمیانه با تمرکز ویژه بر سیاست خارجی ایران میپرداز در تازهترین تحلیل خود برای میدلایست آی با عنوان «چگونه حملات آمریکا و اسرائیل به ایران، جهان ما را خطرناکتر کرد» نوشت: دانش هستهای تهران را نمیتوان با بمباران از بین برد و سایر کشورهایی که به دنبال هستهای شدن هستند از این لحظه درس خواهند گرفت.
خصومتهای اخیر بین اسرائیل و ایران و ورود ایالات متحده به این درگیری به دستور متحد منطقهایاش، بار دیگر سوالات جدی در مورد دیپلماسی، نظم بینالمللی و گسترش سلاحهای هستهای مطرح میکند.
آغاز حملات اسرائیل علیه ایران از همان دستورالعملی پیروی میکند که در سالهای اخیر در مداخلات متعدد خود در منطقه به کار گرفته است. این استراتژی شامل ترور و هدف قرار دادن اماکن نظامی، زیرساختهای غیرنظامی مانند دانشگاهها و بیمارستانها است. حملات اخیر اسرائیل صدها غیرنظامی را در ایران کشته است.
لازم نیست متخصص امور بینالملل باشید تا ببینید که این حمله برای از بین بردن دیپلماسی طراحی شده بود که از زمان بازگشت دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا به قدرت، بین ایران و ایالات متحده در جریان بود.
مشارکت واشنگتن در این درگیری نه تنها وعده ترامپ برای پایان دادن به مداخلات پرهزینه آمریکا در خارج از کشور را بیاعتبار کرد، بلکه تسلط مداوم اسرائیل بر سیاست ایالات متحده در خاورمیانه را نیز برجسته کرد.
با وجود لافهای تلآویو در مورد برتری هوایی و تمایل اعلامشدهاش برای محدود کردن قابلیتهای تهاجمی ایران، تهران همچنان قادر به انجام حملات ویرانگر علیه اهداف نظامی در اسرائیل بود. همچنین یک حمله علیه پایگاه هوایی العدید آمریکا در قطر انجام داد.
پیامهای پیروزمندانه ایالات متحده پس از حملات اولیهاش علیه سایتهای هستهای ایران، اکنون تحت الشعاع بحثهای داغی در مورد موفقیت یا شکست نسبی حملات و محل نگهداری ذخایر اورانیوم غنیشده ایران قرار گرفته است. پیشبینی اقدامات بعدی، بهویژه با توجه به شکنندگی مداوم آتشبس، فراتر از توان حتی باتجربهترین ناظر است. رهبری تهران مدتها پیش اعلام کرده بود که پاسخ آن به حملات مستقیم ایالات متحده به خاک ایران چه خواهد بود، همانطور که حمله دقیق و حسابشده العدید نشان داد.
ایجاد اختلال در کشتیرانی از طریق بستن تنگه هرمز مطرح شد، در حالی که یک واکنش شدیدتر میتوانست شامل هدف قرار دادن سایتهای هستهای خود اسرائیل باشد، تأسیساتی که هیچ نظارت بینالمللی ندارند و اسرائیل همچنان تنها کشور مسلح به سلاح هستهای در خاورمیانه است.
ناامنی جهانی
تصورات خیالی "تسلیم بیقید و شرط" ایران همیشه بسیار غیرواقعی بوده است. اگر تلاش ترامپ برای تحمیل آتشبس به اسرائیل و ایران شکست بخورد، آنگاه صحنه میتواند برای یک جنگ فرسایشی پرهزینه آماده شود، جنگی که اسرائیل و ایالات متحده به سختی میتوانند از آن خارج شوند.
دانش هستهای ایران را نمیتوان بمباران کرد، علیرغم استراتژی اسرائیل برای نابودی مدارس. جنبه خطرناک دیگر، تغییر جهتهای منظم ترامپ است که حتی با معیارهای بسیار دمدمی مزاج خودش نیز افراطی است. با تمایل ظاهری برای مذاکره که بلافاصله پس از آن حملات ایالات متحده علیه تأسیسات هستهای انجام میشود، قبل از اینکه دوباره به دیپلماسی بازگردد.
این فقدان جهتگیری، که به موازات اظهارات گیجکننده در مورد موضع واشنگتن در مورد تغییر رژیم در ایران صورت میگیرد، درک نیات واقعی رئیس جمهور آمریکا را برای تهران بسیار دشوار میکند. این امر، تنظیم واکنش را حتی مخاطرهآمیزتر میکند.
در نهایت، دو قدرت مسلح به سلاح هستهای ممکن است قوانین بینالمللی را نقض کرده باشند تا تهدید فرضی ناشی از برنامه هستهای ایران را به طور پیشگیرانه غیرفعال کنند، علیرغم اینکه برآوردهای اطلاعاتی خلاف این را نشان میدهند. امیدهای همزمان برای ایجاد یک چالش داخلی قابل اجرا برای جمهوری اسلامی نیز سادهلوحانه بود و نشان داد که تغییر رژیم چیزی نیست که بتوان آن را تحت بمباران هوایی تحمیل کرد.
انتظار ایجاد تغییر از طریق نیروی نظامی خارجی، نشاندهنده عدم درک کامل از تاریخ ایران و پاسخ مردم آن به مداخله خارجی است.
اقدام اسرائیل و آمریکا جهانی را ایجاد کرده است که اکنون بسیار ناامنتر است. این تحولات، درخواستها در داخل ایران برای تسلیحاتی کردن برنامه هستهای خود به عنوان عاملی بازدارنده در برابر اقدامات بیشتر را افزایش خواهد داد. اسرائیل و ایالات متحده با حمله به یک کشور غیرمسلح به سلاح هستهای، خطر گسترش سلاحهای هستهای را به شدت افزایش دادهاند و به کشورهای دیگر انگیزه دادهاند تا برنامههای هستهای خود را به عنوان وسیلهای برای تضمین بقای خود، تسلیحاتی کنند.
داشتن یک عامل بازدارنده هستهای تاکنون برای اسرائیل مفید بوده است، در حالی که پیگیری دیپلماسی هستهای تاکنون برای ایران مؤثر نبوده است - بنابراین سایر کشورهایی که جاهطلبیهای هستهای دارند، به این لحظه نگاه خواهند کرد تا به شکلدهی تصمیمگیریهای خود کمک کنند.
در نهایت، واکنش ضعیف و کپیرایتشدهی کشورهای اروپایی به ورود واشنگتن به این درگیری، تنها پایههای «نظم مبتنی بر قانون» را که برای آنها بسیار عزیز است، بیشتر تضعیف کرد.
با توجه به اینکه اعتبار آنها در حمایت از این دیدگاه، پیش از این به دلیل استانداردهای دوگانه اعمال شده در رابطه با اوکراین و غزه خدشهدار شده بود، تسلیم بزدلانه آنها در برابر «منافع امنیتی» ایالات متحده و اسرائیل، ریاکاری و ناکارآمدی آنها را بیشتر برجسته میکند.
همانطور که ایالات متحده و اسرائیل استراتژی «قدرت حق است» را دنبال میکنند، مصونیت آنها از مجازات، هرگونه حس هنجارها یا اجماع بینالمللی را از بین میبرد و منجر به ناامنی بیشتر برای همه میشود.
315 315