جواد مرشدی - خبرآنلاین: عادی سازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل از جمله اهداف و ابتکاراتی بود که دونالد ترامپ در دور اول ریاست جمهوری اش به مدد جارد کوشنر، دامادش، در چارچوب طرح بزرگتر «معامله قرن» کلید زد. اگر چه این طرح نسبت به طرحهای دولتهای گذشته آمریکا که تحت عنوان روند صلح خاورمیانه معرفی شده بودند تفاوتهایی بنیادین داشت و اساس طرح اقتصادی بود اما نتوانست به تمام اهداف خود دست پیدا کند.
بخشهای مهمی از این طرح مانند کوچاندن فلسطینیان به سرزمینهای جدید و تشکیل یک شبه دولت فلسطینی در بخشهایی از صحراهای جنوب سرزمینهای اشغالی بدون توفیق ماند و طرح تشکیل یک ساز و کار جمعی منطقهای مانند ناتو که با عضویت اسرائیل و کشورهای عربی چارچوب امنیتی منطقه را تحت نظارت آمریکا در اختیار داشتهباشد، ناکام ماند.
بخشی از اقدامهای یکجانبه آمریکا هم در چارچوب همین طرح عملی شد که از جمله آنها میتوان به انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به قدس اشغالی، قطع روابط با تشکیلات خودگردان فلسطینی و به رسمیت شناختن جولان اشغالی سوریه به عنوان بخشی از خاک اسرائی اشاره کرد.
اما بخشی از این طرح که بر مبنای عادیسازی روابط دوجانبه میان برخی از کشورهای عربی و اسرائیل بود، توانست پیشرفتهایی را در سال پایانی دور نخست ریاست جمهوری دونالد ترامپ به دست بیاورد.
امارات متحده عربی و بحرین، از جمله اصلیترین کشورهایی بودند که در قالب طرح «توافقهای ابراهیم» روابط خود را با اسرائیل عادی کردند. کشورهای عربی و مسلمان دیگری مانند مراکش، سودان و چاد نیز به ازای دریافت امتیازهایی از سوی آمریکا به عادیسازی روابط تن دادند.
حالا ترامپ در دور دوم ریاست جمهوری خود قصد دارد طرح بزرگ خود را برای خاورمیانه در چارچوب استمرار توافقنامههای ابراهیم پیش ببرد.
هر چند هم دولت نخست ترامپ و هم دولت جو بایدن سخت تلاش کردند تا مهمترین کشور عربی، یعنی عربستان سعودی را وارد چارچوب طرح عادیسازی کنند، اما مذاکرات با ریاض در این خصوص بینتیجه ماند و با آغاز جنگ اسرائیل علیه غزه پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، عربستان بیش از پیش تمایل خود را به عادیسازی روابط از دست داد.
که در میان نامهای مطرح شده از میان کشورهای عربی و اسلامی برای دور جدید عادیسازی روابط نامی از عربستان دیده نمیشود، امری که به زعم برخی کارشناسان یا پروژه عادیسازی روابط اسرائیل وعربستان شکست خورده ویا فعلا به حالت تعلیق درآمدهاست.
از سوی دیگر این روزها ادعاها و گمانهزنیهای متعددی در مورد آمادگی حاکمان جدید سوریه برای پیوستن به طرح توافقهای ابراهیم و امضای توافقنامه صلح با اسرائیل مطرح است. سوریه و اسرائیل از زمان اشغال بلندیهای جولان در سال ۱۹۶۷ به صورت رسمی در جنگ هستند. مادامی که خاندان اسد در سوریه حکومت میکرد، شرط اصلی سوریه برای مذاکره صلح با اسرائیل بازگرداندن مناطق اشغال شده از خاک سوریه به این کشور بود.
اما این سوال که آیا حکومت انتقالی جدید سوریه آماده امضای توافقنامه صلح با اسرائیل است یا نه هنوز پاسخ روشنی پیدا نکردهاست و فقط گمانهزنیهای رسانهای در این زمینه منتشر شدهاست.
دولتمردان رژیم اسرائیل با قاطعیت گفتهاند که برای صلح با سوریه حاضر به واگذاری بلندیهای اشغالی جولان نیستند، باید منتظر ماند و دید آیا حاکمان جدید سوریه حاضر هستند از خاک سوریه، از جمله جولان اشغالی برای عادیسازی رابط با اسرائیل بگذرند<
اینکه چرا آمریکا در بحبوحه بحران در منطقه بار دیگر پرونده عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل را در چارچوب توافقهای ابراهیم باز کردهاست و بیشتر به سراغ کشورهای ضعیفتر منطقه می رود از جمله سوالاتی بود که خبرگزاری"خبرآنلاین" از احمد دستمالچیان، سفیر پیشین جمهوری اسلامی در لبنان، اردن و همچنین کاردار پیشین ایران در ریاض پرسید.
*** دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، به دنبال عادی سازی روابط تعداد بیشتری از کشورهای عربی با اسرائیل است. این عادی سازی چه تاثیری بر سرنوشت غزه و همچنین جاه طلبیهای منطقهای اسرائیل از جمله در قبال ایران خواهد گذاشت؟
عادیسازی روابط اسرائیل و برخی دولتهای عربی پدیده تازهای نیست؛ ایالات متحده پیشتر نیز چنین ابتکارهایی را دنبال کرده است.
در هفتادوپنج سال گذشته، رژیم صهیونیستی هر جنایتی را که در توان داشت مرتکب شد؛ از قتلعامهای آغازین در"کفر قاسم و دیر یاسین تا کوچ اجباری فلسطینیان وراهاندازی جنگهای بزرگ علیه کشورهای عربی. هدف نیزهمواره شکستن اراده مردم فلسطین و جهان عرب بود، اما نتوانستند به این هدف دست یابندو اراده مقاومت نهتنها باقی ماند، بلکه ریشهدارتر شد.
مقاومت فلسطین امروز از مبارزه با سنگ به مقاومت موشکی رسیده و یک ملتِ متحد شامل زن، مرد و کودک، دو سال است که ارتش اسرائیل را در باتلاق غزه فرسوده کردهاند.
سربازان رژیم خسته و بیروحیهاند و هر لحظه هدف تیر مجاهدان قرار میگیرند. در چنین شرایطی، حتی اگر روی کاغذ توافقی میان اسرائیل و چند دولت عربی امضا شود، اجرای واقعیِ آن به دلیل تداوم اشغال و مقاومت مردمی ناممکن است؛ تا زمانی که اشغال ادامه دارد، مقاومت نیز ادامه خواهد داشت.
*** آیا ادعاها و گمانهزنیها در مورد احتمال پیمان صلح سوریه و اسرائیل جدی است وآیا حاکمان جدید سوریه حاضر هستند از خاک سوریه، از جمله جولان اشغالی برای عادیسازی روابط با اسرائیل بگذرند؟
پذیرش رسمی صلح میان دمشق و تلآویو دستِکم در کوتاهمدت بسیار بعید است؛ نه افکارِ عمومیِ سوریه چنین امری را میپذیرد و نه شرایط سیاسی و میدانی مهیای آن است.
حتی اگر تماسها یا توافقات پنهانی در جریان باشد، تبدیلشدنِ آنها به یک معاهده علنی و رسمی فعلاً دور از ذهن است؛ زیرا واگذاری جولان خط قرمزی است که حکمرانان جدید دمشق بهسادگی نمیتوانند از آن عبور کنند.
*** در میان نامهای مطرح شده برای دور جدید عادیسازی روابط نامی از عربستان دیده نمیشود، آیا پروژه عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان شکست خوردهاست یا فعلا به حالت تعلیق درآمدهاست؟
نام عربستان در فهرست دور جدید عادیسازیها دیده نمیشود؛ به نظر میرسد این پرونده بیش از آنکه شکست خورده باشد، در حالت تعلیق قرار گرفته است.
دولت افراطیِ کنونیِ اسرائیل حتی به طرح تشکیل دو دولت که آمریکا و اروپا پیشنهاد میکنند روی خوش نشان نداده و با لحن توهینآمیز به ریاض گفته است «اگر خواهان دولت فلسطینی هستید، آن را در سرزمینهای وسیع خودتان ایجاد کنید». همین موضع، خشم محمد بن سلمان را برانگیخت. از آنجا که ریاض عادیسازی را به تشکیل دولت فلسطینی مشروط کرده است و زمینه تحقق این شرط فراهم نیست، دور از انتظار است که این پروژه در آینده نزدیک پیش برود.
*** چرا ترامپ برای توسعه توافقنامههای عادیسازی روابط واجرای طرح صلح ابراهیم سراغ کشورهای ضعیفتر منطقه میرود؟
طرح معامله قرن که در دوره نخست ترامپ به دست داماد یهودی ترامپ جارد کوشنر معرفی شد، سعی داشت روابط اسرائیل و اعراب را عادی کند؛ «توافقهای ابراهیم» نیز بخشی از همان رویکرد است.
اکنون، پس از شکستهای پیاپی اسرائیل در غزه و فرورفتن در بحران مشروعیت، آمریکا میکوشد با احیای این توافقها، برای اسرائیل حاشیه امن بیافریند.
اما افکار عمومیِ جهان عرب، خشمگین از جنایات بیسابقه تلآویو علیه غیرنظامیان و نابودی زیرساختهای مدنی، بهشدت با هرگونه سازش مخالف است. دولتهای عربیِ ضعیفتر ممکن است وسوسه شوند و در قبال گرفتن امتیازاتی از واشنگتن بخواهند تصمیم گیری کنند، اما بیمِ انفجار خشم مردمی، آنها را محتاط کردهاست.
*** علت بازگشایی دوباره پرونده «توافقهای ابراهیم» توسط آمریکا در میانه بحران جاری رادر چه می دانید؟
حتی اگر چند رهبر عربِ وابسته بخواهند توافق تازهای امضا کنند، سرنوشت آن از پیش روشن است: روی کاغذ میماند، همانگونه که کمپدیوید میان مصر و اسرائیل یا وادی عربه میان اردن و اسرائیل نتوانستند روابط مردمیِ پایدار ایجاد کنند.
خیانت سادات در کمپدیوید، اسلو و نمونههای مشابه نشان میدهد که سازش رسمی بدون پشتوانه مردمی سرانجامی جز بیاعتباری و سقوط در پی نخواهد داشت.
تا وقتی اشغال ادامه دارد، مقاومت نیز ادامه خواهد یافت؛ و هر توافقی که حقوق اساسی فلسطینیان را نادیده بگیرد، محکوم به شکست است.
۲۱۲/۴۲