رویا بابایی: جنگ و حمله ۱۲ روزه اسرائیل شروع و تمام شد؛ اما کمکهزینه پرستاری، کمکهزینه لوازم بهداشتی و کمکمعیشت بند (پ) تبصره (۱۲) خردادماه معلولان شدید و خیلی شدید پرداخت نشد و بخشی از این موارد با ۱۰ روز تأخیر و با گذشت بیش از یک هفته از برقراری آتشبس پرداخت شد.
در حالیکه انتظار میرفت بهزیستی حمایتهای مالی مربوط به خردادماه معلولان را بهخاطر شرایط جنگی زودتر از موعد به دست آنها برساند تا مانند سایر شهروندان که با پیشبینی تداوم جنگ به تهیه آذوقه برای روز مبادا میپرداختند، بتوانند آذوقه و بخشی از داروهای مورد نیازشان را تهیه کنند و یا بتوانند کرایه ماشینی برای خروج از تهران و شهرهای هدف حمله اسرائیل در دست داشته باشند و به نقاط امن و پناه ببرند؛ اما اینگونه نشد و درست در شرایط بحران، همان پرداختیهای معمول هر ماه هم از آنها دریغ شد.
خزانهداری کشور پول کمکهزینه معلولان را نداد
یکی از مدیران سازمان بهزیستی میگوید: البته مستمری معلولان در خرداد پرداخت شد، اما خزانهداری کل کشور اعتبار لازم برای پرداخت کمکهزینه پرستاری، کمکهزینه لوازم بهداشتی و کمکمعیشت بند (پ) تبصره (۱۲) خردادماه معلولان شدید و خیلی شدید را باتوجهبه شرایط کشور و اولویتهای جنگی نداد و آن را به تأخیر انداخت.
این مطلب در حالی عنوان میشود که جمع کمکهزینههای معلولان در مقایسه با بودجه کشور و یا مبالغ مورد نیاز برای مدیریت جنگ، رقم بسیار ناچیزی است و شاید از عهده مخارج یک روز یک سازمان متوسط هم برنیاید.
همچنین باتکیهبر این مدل رفتارهای نهادهای مختلف با جامعه هدف بهزیستی، میتوان به ناتوانی بهزیستی در ارائه تصویر درست از ضرورتهای معلولان و پیشگیری از انقطاع حمایت از آنها پی برد.
بهزیستی قادر به دفاع از حق معلولان نیست
درحالیکه وقوع جنگ و بحرانهای ناشی از آن، شرایط را برای همه گروهها بهویژه گروههای آسیبپذیر، سخت و همه را نیازمند حمایت کرده، بااینحال افراد دارای معلولیت حتی در این شرایط هم از کانون توجه دولت بیرون ماندند و حتی یک جنگ تمامعیار هم نتوانست دولت و نهادهای متولی امور معلولان را به درک وخامت شرایط معلولان متقاعد کند و یا به بهزیستی شجاعت دفاع از حقوق معلولان را بدهد.
مادر دارای دو فرزند معلول: انتظار داشتم در روزهای جنگ از بهزیستی برای انتقال دخترها بهجای امن سراغمان را بگیرند یا بستههایی شامل ایزیلایف، سوند و... به دستمان برسانند.
شاید بتوان عدم حمایت از معلولان را به گردن شرایط جنگی و تصمیم نهادهایی فراتر از بهزیستی انداخت؛ اما در پاسخ به این مطلب باید گفت ضرورت وجود سازمان بهزیستی برای همین است که در شرایط بحران که نهادهای مرجع مدیریت شرایط را بر عهده میگیرند این سازمان نیز باید با بیان چالشهای جامعه هدف و با ایفای نقش وکیلمدافع آنها، اجازه فراموششدن این افراد را ندهد؛ اما سازمان بهزیستی در بحران اخیر نتوانست از عهده اصلیترین رسالت خویش برآید.
بیبرنامگی بهزیستی برای حمایت از معلولان در ایام جنگ
درست است که جنگ همه را غافلگیر کرد؛ اما سازمان بهزیستی بهعنوان نماینده دولت در امور معلولان نه فقط در شروع جنگ بلکه پس از تسلط بر شرایط هم نتوانست برنامهای برای ساماندهی امور معلولان ارائه دهد و مانند تماشاچی به تماشای شرایط پیشآمده پرداخت و حتی هنوز هم باوجود برقراری آتشبس، تحرکی از سوی بهزیستی حتی در حد ارائه توصیههای مربوط به حفاظت از معلولان در هنگام جنگدیده نمیشود.
سازمان بهزیستی در شرایط بحرانی مثل جنگ، بلایای طبیعی یا حتی بحرانهای اقتصادی باید آماده باشد و باید یک نقشه حمایتی از جامعه هدف خود در همه شرایط داشته باشد.
پس از پایان سالهای جنگ تحمیلی، خردادماه امسال را به دلیل حاکم شدن شرایط جنگی که به جز ایجاد خسارتهای مالی و جانی، همه کشور را در اضطراب و تنگنای روحی و روانی قرارداد، میتوان خاصترین و سختترین ایام چند دهه اخیر برای همه آحاد جامعه دانست. نیاز افراد دارای معلولیت به حمایت دولت نیز به چندبرابر مواقع عادی و مواقع غیرجنگی افزایش یافت؛ اما در این ایام حتی کمکهایی مانند اعزام مددکاران به منازل معلولان ساکن در نواحی آسیبدیده از حملات اسرائیل، اتخاذ تمهیداتی برای انتقال معلولان از نواحی در معرض حمله به نقاط امن، اندیشیدن تدبیری برای تأمین دارو، سوند و لوازم توانبخشی ضروری آنها و...ارائه نشد تا نشانی از درک وضعیت فعلی و یاریرسانی به معلولان و داشتن آمادگی لازم برای سازمانی مانند بهزیستی در مواجهه با بحران باشد.
عملکرد بهزیستی در بحران جنگ، ضعیف و غیرقابلدفاع است
حامد رویتوند، یکی از فعالین حوزه معلولان میگوید: انتقاد ما به بهزیستی فراتر از پرداخت کمکهزینههای ناچیز است. صحبت اینجاست که کشور ۱۲ روز تحت حملات وحشیانه اسرائیل قرار داشت و سازمان بهزیستی حتی در حد ارائه اطلاعات مربوط به چگونگی انتقال معلولان و بیماران به بیرون از ساختمانها هم هیچ اطلاعیه یا راهنمایی به جامعه نداد.
او ادامه میدهد: سازمان بهزیستی آمادگی خود برای ارائه خدمات مشاوره و روانشناسی به عموم جامعه را اعلام کرد؛ اما هیچ جا دیده یا شنیده نشد که در این ایام تدابیری اندیشیده نشد که این خدمت به طور تخصصی برای معلولان یا خانوادههای آنها نیز منظور شده است. اقدام بهزیستی برای ارائه خدمات روانشناسی به جامعه در اصالت خود خوب است؛ اما به شرطی که این سازمان ابتدا وظیفه ذاتی خود را انجام داده باشد و اگر پتانسیل اضافهای داشت آن را به سایر امور تخصیص دهد.
رویتوند با اشاره به اینکه تعداد زیادی از افراد دارای معلولیت در خانهها توسط خانوادههایشان نگهداری میشوند، بیان میکند: عملکرد بهزیستی در جنگ تحمیلی اخیر بسیار ضعیف و غیرقابلدفاع بود و این سازمان امروز هیچ بانک اطلاعاتی از اینکه جامعه معلولان در این ایام به کجا پناه بردند، چگونه و توسط چه کسانی محافظت شدند، یا در روزهای نایاب بودن کالاهای خاص و استراتژیک، چگونه توانستند ایزیلایف و اقلام ضروری و توانبخشی را پیدا کنند و یا اصلاً توانستند به خدمات مشاوره بهزیستی دست پیدا کنند یا خیر؛ در دست ندارد، چرا که اساساً در این زمینه اقدامی ترتیب نداد.
هیچ خدمات مددکارانهای از بهزیستی نگرفتیم
ستاره علومی از والدین افراد دارای معلولیت نیز میگوید: پایه و اساس کار سازمان بهزیستی بر مبنای مددکاری است؛ اما ما در روزهای جنگ هیچ خدمات مددکارانهای دریافت نکردیم.
او که دو دختر مبتلا به بیماری sma و ویلچرنشین دارد میگوید: انتظار داشتم در روزهای جنگ از بهزیستی برای انتقال دخترها بهجای امن سراغمان را بگیرند یا بستههایی شامل ایزیلایف، سوند و... به دستمان برسانند. یا حتی با برقراری ارتباط تلفنی روحیه بچهها را تقویت کنند؛ ولی بااینهمه مددکار هیچکدام اینها اتفاق نیفتاد.
محرومیت دوچندان معلولان در جنگ
سازمان بهزیستی برای تسهیل امور معلولان و توسعه عدالت اجتماعی تعریف و تأسیس شده اما عنصری که در روزهای سخت غایب است چطور میتواند به توسعه عدالت کمک کند؟ وقتی آسیبپذیرترین اقشار جامعه در مواقع جنگ و بحران مغفول و از حداقل کمکها محروم میمانند، چگونه میتوان انتظار توزیع عدالت اجتماعی داشت؟ وقتی بهزیستی با رفتار خود پیام نادیدهگرفتهشدن و بیاهمیتبودن جان معلولان را به جامعه انتقال میدهد آیا نباید در ساختار این سازمان، تجدیدنظری صورت بگیرد؟
بهزیستی موظف به پاسخگویی است
سازمان بهزیستی در شرایط بحرانی مثل جنگ، بلایای طبیعی یا حتی بحرانهای اقتصادی باید آماده باشد و باید یک نقشه حمایتی از جامعه هدف خود در همه شرایط داشته باشد. اما جنگ اخیر فقدان این برنامه و نبود آمادگی در بهزیستی را نشان داد و مشخص کرد این سازمان هیچ برنامهای اعم از پشتیبانی اضطراری، بستههای حمایتی، شبکهای از خدمات فوری در دسترس خانوادهها و... ندارد و در زمان بحران خودش هم از کار میافتد.
اما روش حفظ کرامت انسانی افراد دارای معلولیت اینچنین نیست. این بیبرنامگی، نهتنها نشانه ضعف مدیریتی است، بلکه عملاً جان معلولان را در بحران به خطر میاندازد. ساماندهی معلولان در شرایط جنگ، لطف نبوده که حالا بتوان بهسادگی از کنار آن عبور کرد؛ بلکه وظیفه ذاتی بهزیستی است و بنابراین سازمان بهزیستی موظف است در قبال بیتالمال و حقوق قانونی معلولان پاسخگو باشد و علت تأخیر در پرداخت کمکهزینههای افراد دارای معلولیت را بدهد و بگوید چرا نتوانسته مراجع فرادست را نسبت بهضرورت پرداخت بهنگام و حمایت از این گروه متقاعد کند؟
4747