به گزارش خبرنگار اجتماعی رکناف روز تاسوعا، نهم محرم، نه فقط روزی در تقویم مذهبی شیعیان ایران، بلکه صحنهای عظیم از آیینها، مناسک، صداها و اشکهاییست که قرنها حافظه جمعی را شکل دادهاند.
در این روز، سوگواری برای حضرت عباس، علمدار سپاه حسین (ع)، رنگ و بوی خاصی به شهرها، روستاها و محلهها میدهد؛ آدابی که از لابهلای تاریخ، آیین، فرهنگ محلی و هویت مذهبی مردم شکل گرفتهاند. این گزارش نگاهی دارد به چگونگی برگزاری تاسوعا در گوشهوکنار ایران و نقش آن در فرهنگ امروز جامعه.
در بسیاری از شهرهای ایران، بهویژه مناطق جنوبی، مرکزی و غربی، روز تاسوعا با مراسم "علمگردانی" یا "علمکشی" آغاز میشود. علم، شاخصترین نماد حضرت عباس است؛ پارچههای مشکی و سبز رنگ با کتیبههایی از یا ابوالفضل و یا حسین، بر تیرهای چوبی یا فلزی نصب شدهاند. هر محله علمی دارد که سینهچاکانش آن را با خود از ابتدای کوچه تا میدان اصلی شهر حمل میکنند.
در شهرهایی مثل یزد، نایین، زنجان و خرمآباد، علمگردانی از نمادهای اجتماعی نیز هست. رقابت بیصدای محلات بر سر بزرگتر بودن علم یا پرشورتر بودن دسته، گاهی نشانهای از غرور محلهگرایی و همبستگی محلی است. در یزد، علمها تا چند متر ارتفاع دارند و حمل آنها نیازمند قدرت بدنی، نذر، و نیت خاصیست.
یکی دیگر از صداهای آشنای تاسوعا، طنین طبل و سنج در کوچههاست. دستههای عزاداری از ظهر به بعد با لباسهای مشکی، پا کوبیده و هماهنگ، به راه میافتند. صدای «یا حسین» و «یا عباس» در شهر میپیچد. این دستهها در شهرهایی مانند تبریز، ارومیه، و رشت ساختار منظمتری دارند و گاهی از روزهای قبل تمرین میکنند.
در بوشهر و مناطق جنوبی، طبلزنی و نوای «بحری» سبک خاص خود را دارد. ریتمهایی برگرفته از سنتهای دریانوردی و فرهنگ بومی، که ترکیب موسیقی مذهبی و محلی را به نمایش میگذارد.
در اغلب نقاط ایران، روز تاسوعا به نذر دادن آب، شربت، دوغ و یخ اختصاص دارد. روایت تشنگی کودکان امام حسین در کربلا، به ویژه تشنگی حضرت عباس در لحظه بازگشت از فرات، دلیل اصلی این آیین است. در شیراز، اصفهان و تهران، مردم با وانت یا گاریهای دستی، ظروف آب و شربت را در مسیر عزاداران پخش میکنند. در کرمان و یزد، یخ نذری بین عزاداران تقسیم میشود.
این نذرها، فقط بخش تغذیه نیستند؛ نمادی از همدلی، احسان، و یادآوری انسانیترین جنبه ماجرای عاشورا یعنی عطش و تشنگی است.
اگرچه روضهخوانی در طول دهه محرم رایج است، اما در تاسوعا، بسیاری از خانههای قدیمی، بهخصوص خانه مادربزرگها، به پاتوق روضههای زنانه تبدیل میشوند. در این محافل که در حیاط یا ایوان برگزار میشوند، زنها گرد هم میآیند و روضه حضرت عباس را گوش میکنند؛ با صدای بغضآلود روضهخوان، با چای نبات، با بوی اسپند.
در مناطقی مثل کاشان، قم، و اردبیل، این مراسم نقش مهمی در انتقال فرهنگ شفاهی عاشورا از نسلی به نسل دیگر دارند.
در برخی روستاها و شهرهای ایران، تاسوعا روز اجرای «شبیهخوانی» است؛ نمایشی آیینی از وقایع کربلا. در این نمایشها، شخصیت حضرت عباس نقش برجسته دارد. صحنه جنگ او با سپاه دشمن، گفتوگوی او با امام حسین، یا لحظه بریدن دستانش، با شور و تاثر اجرا میشود.
در شهرهایی مثل تفرش، شوشتر، نهاوند و بروجرد، شبیهخوانی همچنان نفس میکشد؛ با لباسهای ویژه، اسب، شمشیر، و تماشاگرانی که گاهی از شدت غم به صحنه هجوم میبرند.
تاسوعا بدون تکیه معنا ندارد. در محلاتی مثل تکیه دولت (تهران قدیم) تا حسینیه امینیهای قزوین، تکیهها محل برگزاری تجمعات بزرگ مردمیاند. مردم با نذر، کمک نقدی یا داوطلبانه، این فضاها را برای پذیرایی، پخت نذری، و برگزاری مراسم تجهیز میکنند.
در تکیههای بزرگ، شب تاسوعا گاهی شلوغتر از روز آن است. شام غریبان حضرت عباس با شمع، ناله و دعا برگزار میشود؛ سکوتی معنادار در دل شب.
تاسوعا نه فقط آیینی دینی، بلکه صحنهای فرهنگی است. روایتی از وفاداری، ایثار، عطش، و مقاومت که در قالب مناسک بومی هر منطقه بازتولید میشود. آدابی که هم نمادهای محلی دارند و هم پیوندی با یک هویت جمعی مذهبی. در روز تاسوعا، ایران صدای واحدی دارد؛ صدایی که از طبل، روضه، علم، و گریه میآید و تا اعماق تاریخ کشیده میشود.