عصر ایران؛ شیرو ستمدیده - نمایشنامۀ «خسیس» نوشتۀ ژان-باتیست پوکلن یا مولیر، در سال ۱۶۶۸ برای نخستین بار اجرا شد و تا امروز به عنوان یکی از شاهکارهای کمدی کلاسیک شناخته میشود. این نمایشنامه داستان هارپگون، مردی بسیار خسیس و خودخواه را روایت میکند که ثروت را بالاتر از هر چیزی میداند و حاضر است برای حفظ آن حتی روابط خانوادگیاش را فدا کند.
مولیر با زبان طنز و نقد اجتماعی شدید، صفات منفی خساست و طمع را به تصویر میکشد و در عین حال رفتارهای انسانی و اجتماعی مرتبط با این ویژگیها را به چالش میکشد. شخصیت هارپگون، با ویژگیهای اغراقشده و گاه کمیک، نماد خساست مطلق است که در پی کنترل کامل پول و داراییهایش است، حتی به قیمت بیتوجهی به عشق و شادی فرزندانش.
از نظر ساختاری، «خسیس» نمونهای برجسته از کمدی کلاسیک فرانسوی است که با استفاده از موقعیتهای کمیک، دیالوگهای تند و شخصیتهای تیپیکال، مخاطب را سرگرم و همزمان به تفکر وا میدارد. مولیر در این اثر به نقد طبقۀ بورژوازی و اخلاقیات آن دوره میپردازد و نشان میدهد چگونه خسّت و طمع میتواند روابط انسانی را مختل کند.
نقدهایی که دربارۀ «خسیس» نوشته شده، اغلب به اغراق در شخصیتپردازی و برخی کلیشههای نمایشی اشاره دارند، اما همین اغراقها به جذابیت و ماندگاری اثر کمک کردهاند. این نمایشنامه با ترکیب کمدی و نقد اجتماعی، تا امروز در تئاترهای مختلف جهان اجرا میشود و جایگاه خود را به عنوان اثری کلاسیک حفظ کرده است.
شخصیت هارپگون در نمایشنامۀ «خسیس» نه تنها نمادی از خساست فردی و اخلاقی است، بلکه نمایانگر دغدغههای اجتماعی و اقتصادی دورهای است که سرمایهداری تازه در حال شکلگیری بود. قرن هفدهم، زمانهای بود که ساختارهای اقتصادی و اجتماعی اروپا در حال تغییرات بنیادین بودند و شیوههای سنتی تولید و مالکیت به تدریج جای خود را به نظامهای سرمایهداری بازارمحور میدادند.
در این دوران، ضرورت انباشت سرمایه و پسانداز به عنوان پایهای برای سرمایهگذاریهای بزرگ و توسعۀ تجارت و صنعت، اهمیت بالایی یافت. در این چارچوب، خساست و پسانداز صرفاً صفات اخلاقی منفی به شمار نمیرفتند، بلکه به عنوان راهکارهایی اجتماعی و اقتصادی برای حفظ و افزایش ثروت و قدرت مورد تشویق واقع میشدند. سرمایهداران و طبقۀ بورژوازی در این دوره به شدت بر کنترل هزینهها و افزایش پسانداز تاکید داشتند تا بتوانند در رقابتهای اقتصادی موفق باشند.
مولیر با خلق شخصیت هارپگون، تصویری اغراقآمیز اما تأملبرانگیز از این روند را ارائه میدهد. هارپگون به شدت به انباشت سرمایه اهمیت میدهد و حاضر است به هر قیمتی در برابر از دست رفتن حتی کوچکترین مقدار ثروتش جلوگیری کند؛ حتی اگر این امر به قیمت نابودی روابط انسانی و خانوادگی تمام شود. این تصویر نمایانگر تضاد بین ارزشهای انسانی و ضرورتهای اقتصادی نوظهور عصر سرمایهداری است.
از این منظر، «خسیس» نه تنها نقدی بر اخلاق فردی است، بلکه بیانگر بحرانهای فرهنگی و اجتماعی دوران گذار به اقتصاد بازار است. خساست هارپگون، بازتابی از ترس و ناامنی اقتصادی و اجتماعیای است که با تغییر ساختارهای اقتصادی همراه بود. همچنین، این شخصیت به نوعی هشداری است دربارۀ پیامدهای نامتعادل این انباشت سرمایه و تأثیرات منفی آن بر جامعه و انسانها.
بنابراین، «خسیس» مولیر را میتوان در بستر تاریخی خود به عنوان اثری برجستهای دید که در قالب طنز و کمدی، پیچیدگیهای تحول اقتصادی و اجتماعی را به نقد میکشد و خواننده و تماشاگر را به تفکر دربارۀ رابطه میان پول، اخلاق و انسانیت دعوت میکند.