توهم آخرالزمان؛ آرزوی جنگ صلیبی با ایران در سر اونجلیست‌های آمریکایی

نامه نیوز دوشنبه 16 تیر 1404 - 13:56
اونجلیست‌ها معتقدند درگیری ایران و آمریکا نشانه نزدیکی به آخرالزمان و بازگشت حضرت عیسی است.
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

سی‌ان‌ان نوشت: زمانی که بیشتر مردم درباره آینده درگیری آمریکا با ایران فکر می‌کنند، به دنبال سرنخ‌هایی در عکس‌های ماهواره‌ای دانه‌درشت، اظهارات تحلیل‌گران نظامی و پست‌های رئیس‌جمهور ترامپ در شبکه‌های اجتماعی می‌گردند.

در بخشی از این مصاحبه از قول خبرنگار فایننشال تایمز آمده است: یادم آمد که استیو بنون قرار بود برایم توضیح دهد چرا فکر می‌کند جنگ با ایران تمام شده است. [وقتی از او پرسیدم]، بنون به سراغ یک مثال سینمایی رفت. بنون به‌عنوان سرمایه‌گذار سابق هالیوود (او هنوز هم از سیت‌کام ساینفلد حق امتیاز دریافت می‌کند)، هنوز از ارجاعات سینمایی در حرف‌هایش استفاده می‌کند. او می‌گوید اسرائیل در حال اجرای یک «مک‌گافین» بوده. می‌پرسم «مک‌گافین» چیست؟ توضیح می‌دهد که مک‌گافین ابزاری است که روایت را پیش می‌برد، اما در واقع برای خط اصلی داستان بی‌ربط است. مثلاً در فیلم کلاسیک شاهین مالت، خود شاهین هیچ نقشی در داستان ندارد.

اما وقتی «دایانا باتلر باس» ــ پژوهشگر و نویسنده‌ی برجسته‌ی دینی ــ به این فکر می‌کند که در آینده چه اتفاقی ممکن است بیفتد، ذهنش به سمت گروهی می‌رود که به گفته‌ی او این روزها بیشتر به پیشگویی می‌اندیشند تا سیاست.

او به یاد هشدارهایی از دوران کودکی‌اش می‌افتد: هشدارهایی درباره داستان‌هایی درباره مادران گریان که پتوهای خالی در آغوش دارند چون نوزادان‌شان ناگهان به بهشت «ربوده» شده‌اند، و تصاویری از عیسی خشمگینی که ارتش‌هایی از فرشتگان را به نبردی آخرالزمانی در اسرائیل مدرن رهبری می‌کند.

این داستان‌ها در کلیسای انجیلی سفیدپوستی که باس در دهه ۱۹۷۰ در آن بزرگ شد، او را هم می‌ترساندند و هم به وجد می‌آوردند. زمانی بود که پایان همیشه نزدیک به نظر می‌رسید و کتاب‌هایی چون پرفروش‌ترین کتاب «سیاره بزرگ مرحوم» مسیحیان را به آماده‌سازی برای دوران مصیبت عظیم و بازگشت پیروزمندانه عیسی به اورشلیم فرامی‌خواند.

امروز باس، نویسنده‌ی دینی مترقی و محبوب و میزبان خبرنامه‌ی معروف Substack با نام «کلبه»، دیگر به این داستان‌ها باور ندارد. اما وقتی به حمله آمریکا به سه تأسیسات هسته‌ای ایران در ماه جاری و پیامدهای آن فکر می‌کند، خود او هم نوعی پیشگویی ارائه می‌دهد: بمباران ایران جایگاه ترامپ را به‌عنوان «برگزیده‌ی خدا» و اسرائیل را به‌عنوان ملت برگزیده‌ی خدا در میان بسیاری از حامیان انجیلی سفیدپوست رئیس‌جمهور تقویت خواهد کرد.

بسیاری از این حامیان، خطرات جنگی گسترده‌تر را نادیده می‌گیرند، زیرا به باور آن‌ها چنین درگیری‌ای نشانه نزدیکی به «آخرالزمان» است ــ مجموعه‌ای از رویدادهای فاجعه‌بار که به بازگشت دوم مسیح و ظهور اسرائیل به‌عنوان تحقق پیشگویی‌های کتاب مقدس منتهی می‌شود.

باس در گفت‌وگو با سی‌ان‌ان می‌گوید: «می‌توان گفت نوعی اشتیاق روحانی برای جنگ در خاورمیانه وجود دارد. آن‌ها باور دارند جنگ مجموعه‌ای از وقایع را به راه می‌اندازد که به بازگشت عیسی منجر می‌شود.»

تصمیم ترامپ برای بمباران ایران تاکنون عمدتاً از زاویه سیاست یا راهبرد نظامی تحلیل شده است. اما بُعدی مذهبی در این تصمیم و آن‌چه ممکن است در آینده رخ دهد، وجود دارد که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

ترکیب پیشگویی، سیاست و قدرت نظامی

ممکن است رویکرد آمریکا به ایران و اسرائیل فقط بر مبنای ارزیابی‌های واقع‌بینانه ژئوپولیتیکی نباشد. باس و دیگر پژوهشگران دینی می‌گویند که سیاست آمریکا در خاورمیانه همچنین تحت تأثیر آموزه‌های جنجالی یک روحانی پرخاشگر انگلیسی-ایرلندی در قرن نوزدهم و همچنین کتاب‌ها و فیلم‌های پرهیاهوی «بر جای‌ماندگان» (Left Behind) است که با موضوع آخرالزمان مسیحی تولید شده‌اند.

جمار تیسبی، مورخ و نویسنده‌ی پرفروش کتاب «داستان‌هایی از روح عدالت»، هشدار می‌دهد: «اقدامات ترامپ نشان می‌دهد که این باورهای الهیاتی، صرفاً نظری و انتزاعی نیستند؛ آن‌ها پیامدهای مستقیم، خطرناک و مرگبار دارند.»

تیسبی در خبرنامه‌اش با نام «پانویس‌ها» (Footnotes) نوشته است که رؤیاهای آخرالزمانی نباید در سیاست آمریکا درباره اسرائیل یا ایران نقشی ایفا کنند.

او به سی‌ان‌ان می‌گوید: «وقتی این پیشگویی‌ها درباره ظهور اسرائیل را وارد ماجرا می‌کنید، ناگهان با نوعی تفسیر کاملاً literal (لفظ‌گرایانه) از کتاب مقدس مواجه می‌شوید که بر سیاست خارجی آمریکا تأثیر می‌گذارد.»

آیا مسیحیان وظیفه دارند از اسرائیل حمایت کنند؟

انجیلی‌های سفیدپوستی که درگیری آمریکا با ایران را بیشتر یک نبرد روحانی می‌دانند تا سیاسی، بر اساس چند باور انگیزه می‌گیرند.

یکی از این باورها این است که ترامپ «برگزیده‌ی خدا»ست ــ کسی که سال گذشته از دو ترور جان سالم به در برد تا کار خدا را انجام دهد و از اسرائیل محافظت کند. این باور را می‌توان در پیام متنی‌ای دید که مایک هاکبی، فرماندار سابق آرکانزاس و سفیر منصوب‌شده ترامپ در اسرائیل، برای او فرستاده است.

در این پیام ــ که ترامپ آن را منتشر کرد ــ هاکبی به تلاش‌های نافرجام برای ترور ترامپ اشاره کرده و گفته است که خدا او را حفظ کرد «تا تبدیل به تأثیرگذارترین رئیس‌جمهور در یک قرن گذشته شود ــ شاید در تمام تاریخ». او افزوده: «من به غریزه‌های تو اعتماد دارم، چون باور دارم که تو از آسمان می‌شنوی. تو این لحظه را نطلبیدی. این لحظه تو را طلب کرد!»

انتصاب هاکبی به سفارت اسرائیل تعجب‌آور نیست. بسیاری از انجیلی‌های سفیدپوست معتقدند که کلیسا بر اساس کتاب مقدس موظف است حمایت بی‌قید و شرطی از اسرائیل داشته باشد. آن‌ها اسرائیل باستانیِ کتاب مقدس را با اسرائیل مدرنِ تأسیس‌شده در ۱۹۴۸ یکی می‌دانند.

ترامپ در دور اول ریاست‌جمهوری‌اش این دیدگاه را تقویت کرد، زمانی که برخلاف سیاست دیرینه آمریکا، سفارت آمریکا را از تل‌آویو به اورشلیم منتقل کرد و این شهر را پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخت. این اقدام بسیاری از رهبران انجیلی سفیدپوست را شاد کرد و دو نفر از آن‌ها نیز در مراسم گشایش سفارت شرکت کردند.

رهبران انجیلی از دیرباز از روسای‌جمهور آمریکا خواسته‌اند که اسرائیل را یک ملت مقدس و مورد علاقه خدا بدانند. بسیاری از آن‌ها باور دارند که وجود اسرائیل تحقق پیشگویی‌های کتاب مقدس درباره بازگشت مسیح است.

برخی نیز به آیه‌ای از کتاب پیدایش (۱۲:۳) استناد می‌کنند: «کسانی که تو را برکت دهند، من آن‌ها را برکت می‌دهم، و کسانی که تو را لعنت کنند، من آن‌ها را لعنت می‌کنم.» این آیه درباره ابراهیم ــ پدر ملت یهود ــ است، اما انجیلی‌های سفیدپوست آن را درباره اسرائیلِ دیروز و امروز می‌دانند.

سناتور جمهوری‌خواه تد کروز نیز در مصاحبه‌ای، این باور را تکرار کرد: «من در کلاس‌های یکشنبه کودکی‌ام از کتاب مقدس آموختم که کسانی که اسرائیل را برکت دهند، برکت می‌یابند و کسانی که اسرائیل را لعنت کنند، لعنت می‌شوند.»

رهبران دیگری نیز چنین گفته‌اند. کشیش جان هیگی، مؤسس و رئیس گروه «مسیحیان متحد برای اسرائیل» (با ۱۰ میلیون عضو)، گفته است:

«نمی‌توان گفت که من به کتاب مقدس ایمان دارم، اما از اسرائیل و مردم یهود حمایت نمی‌کنم.»

ترامپ در انتخابات ۲۰۲۴، حمایت حدود ۸۰٪ از رأی‌دهندگان مسیحی انجیلی سفیدپوست را به دست آورد. در نظرسنجی سی‌ان‌ان پس از حملات هوایی علیه ایران، ۸۷٪ از جمهوری‌خواهان گفتند که به ترامپ اعتماد دارند تا در استفاده از نیروی نظامی علیه ایران تصمیم درستی بگیرد.

فرانکلین گراهام، پسر کشیش مشهور بیلی گراهام، پس از بمباران ایران در شبکه X نوشت که «جهان اکنون جای بسیار امن‌تری است». کشیش رابرت جفرس نیز در موعظه‌ای که در ستایش تصمیم ترامپ ایراد کرد، گفت: «کسانی که با اسرائیل مخالف‌اند، همیشه در سمت اشتباه تاریخ و مهم‌تر از آن، در سمت اشتباه خدا هستند. و من خدا را شکر می‌کنم که اکنون رئیس‌جمهوری داریم که این حقیقت را می‌فهمد.»

اما برخی پژوهشگران هشدار می‌دهند که چنین حمایت بی‌قید و شرطی ممکن است برای کشوری چندنژادی و چنددینی چون آمریکا، رویکردی خطرناک باشد. پیش از حمله آمریکا به ایران، حمایت عمومی آمریکایی‌ها از اسرائیل به پایین‌ترین سطح تاریخی رسیده بود.

تیسبی به سی‌ان‌ان می‌گوید: «اگر اسرائیل کتاب مقدس را با کشور اسرائیل امروزی یکی بدانیم، در نهایت از اقداماتی حمایت می‌کنیم که به مردم آسیب می‌زند به‌نام سیاست. این باعث می‌شود که به حقوق فلسطینیان بی‌توجه باشیم و مسائل حقوق بشر و عدالت را که در خاورمیانه مطرح‌اند، نادیده بگیریم.»

شکلی جنجالی از مسیحیت، دیدگاه انجیلی‌ها به خاورمیانه را شکل می‌دهد

تیسبی و دیگر پژوهشگران دینی می‌گویند که بمباران ایران توسط آمریکا همچنین تحت تأثیر منبعی دیگر بوده است: شکلی از مسیحیت که در قرن نوزدهم توسط یک کشیش انگلیسی-ایرلندی به نام جان نلسون داربی ابداع شد.

داربی با تفسیر بخش‌هایی از کتاب «مکاشفه یوحنا»، مفهومی به نام «دوره‌بندی» (Dispensationalism) را ابداع کرد. بر اساس این ایده، تاریخ بشریت به دوره‌های متفاوتی تقسیم می‌شود که در هر یک خداوند به‌شیوه‌ای متفاوت با انسان تعامل دارد. بسیاری از پیروان این سنت باور دارند که در پایان دنیا، واقعه‌ای آتشین و آخرالزمانی روی می‌دهد و مؤمنان حقیقی در لحظه‌ای موسوم به «ربوده شدن» (Rapture) ناگهان به بهشت برده می‌شوند و دیگران در زمین باقی می‌مانند تا دوران مصیبت را تجربه کنند.

آرای داربی یک قرن بعد با مجموعه کتاب‌های معروف «برجای‌ماندگان» (Left Behind) و فیلم‌های مربوط به آن تقویت شد. این آثار در دهه‌های ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ میلیون‌ها انجیلی را با روایت‌هایی از آخرالزمان جذب کردند. این مجموعه کتاب‌ها ــ که برگرفته از الهیات ربوده شدن و تصاویر خشن کتاب مکاشفه‌اند ــ بیش از ۶۵ میلیون نسخه فروش داشته‌اند.

کتاب‌های «برجای‌ماندگان» در قالب داستان تخیلی منتشر شدند، اما بسیاری از انجیلی‌ها آن‌ها را همچون حقیقت کتاب مقدس تلقی کردند. این باورها در کلیساهای انجیلی، کمپ‌های تابستانی و مدارس یکشنبه‌ای آموزش داده شدند و وارد جریان اصلی فرهنگ انجیلی‌ها شدند.

در قلب الهیات دوره‌بندی، نقش اسرائیل در روزهای آخر دنیاست. پیروان آن معتقدند که تأسیس کشور اسرائیل نشانه آغاز آخرالزمان است ــ و مقدمات بازگشت دوم مسیح را فراهم می‌کند. موفقیت و امنیت ژئوپولیتیکی اسرائیل، از دید آن‌ها، پیش‌شرط بازگشت مسیح است.

تیسبی می‌گوید که این تفکر چنان در فرهنگ انجیلی‌ها نفوذ کرده که بسیاری از انجیلی‌های امروز این آموزه‌ها را پذیرفته‌اند، حتی بدون آنکه نام «دوره‌بندی» را بشناسند.

او می‌گوید:«فقط چون نامش را نمی‌دانی، به این معنا نیست که به باورهایش پایبند نیستی. این تفکر آن‌قدر رایج شده که دیگر نیازی به نام بردن ندارد.»

او ربوده شدن را «الهیاتی کاملاً ساختگی» می‌نامد.

پیشگویی‌هایی درباره ارتش‌های فرشته‌ای که در خاورمیانه‌ای آخرالزمانی با ارتش‌های اهریمنی می‌جنگند، ممکن است برای بسیاری غیرقابل باور باشد. اما این باورها در میان کشیشان و خانواده‌های انجیلی که باس با آن‌ها بزرگ شده بود، شدیداً رایج بود.

او که نویسنده کتاب «آزادسازی عیسی» است، به یاد می‌آورد که بسیاری از کشیشان انجیلی می‌گفتند هر زمان که اسرائیل زمین بیشتری به‌دست می‌آورد، این نشانه‌ی اراده خداست. برخی از آن‌ها ایران را شر مطلق می‌نامیدند. می‌گفتند یهودیان بالاخره عیسی را به‌عنوان نجات‌دهنده خواهند پذیرفت. اما پیش از بازگشت عیسی، رویدادهای فاجعه‌باری رخ خواهد داد؛ از جمله ربوده شدن ناگهانی مؤمنان و جا ماندن ناباوران.

باس می‌گوید این باور که مسیحیان ممکن است ناگهان به بهشت منتقل شوند، بسیاری از جوانان آن دوران را دچار آسیب روانی کرده بود.

او می‌گوید: «دوستانی داشتم که نیمه‌شب بیدار می‌شدند. اگر خانه‌شان بیش از حد ساکت بود، وحشت‌زده می‌شدند و یواشکی وارد اتاق والدین‌شان می‌شدند تا مطمئن شوند که هنوز آن‌جا هستند.»

بسیاری از پژوهشگران جریان اصلی کتاب مقدس می‌گویند که واژه‌ی «ربوده شدن» در اغلب ترجمه‌های کتاب مقدس یا در کتاب مکاشفه اصلاً وجود ندارد. به باور آن‌ها، کتاب مکاشفه روایت پایان دنیا نیست؛ بلکه یک متن ضد رومی است که با زبان رمزی به مسیحیان می‌گوید خدا امپراتوری شرور روم را نابود خواهد کرد.

باس باور به ربوده شدن را «الهیاتی کاملاً ساختگی» و «یکی از موفق‌ترین بدعت‌های تاریخ مسیحیت» می‌داند.

او می‌گوید: «سیستمی از باور که می‌گوید خدا جهان را از طریق نابودی پایان می‌دهد، هیچ انگیزه‌ای برای رهبران سیاسی یا مذهبی باقی نمی‌گذارد که از جنگ جلوگیری کنند ــ یا حتی زمانی که اوضاع از کنترل خارج می‌شود، عقب‌نشینی کنند.»

او ادامه می‌دهد: «در چارچوب این الهیات آخرالزمانی، تخریب نشانه‌ای است از اینکه خدا در حال عمل است و به‌زودی بازمی‌گردد. در این نظام فکری، هر چه اوضاع بدتر شود، یعنی پایان نزدیک‌تر است. انگیزه‌ای برای انجام کار نیک، رسیدگی به فقرا، جلوگیری از جنگ‌ها یا مراقبت از سیاره زمین وجود ندارد.»

چرا پیشگویی و سیاست نباید با هم ترکیب شوند

تصاویر آخرالزمانی درباره پایان جهان در بسیاری از ادیان رایج است. و این غیرعادی نیست که یک رهبر سیاسی، پیش از جنگ، به نام خدا استناد کند.

اما وقتی شهروندان یک دموکراسی باور داشته باشند که رهبران سیاسی منصوب مستقیم خدا هستند و اقدامات‌شان ناشی از پیشگویی‌های الهی است، دیگر جایی برای بحث، انتقاد یا مخالفت باقی نمی‌ماند.

تیسبی می‌گوید: «در این‌جا با نوعی بنیادگرایی مواجهیم. غیرقابل انعطاف، تغییرناپذیر و غیرقابل انتقاد، چون الهی است. چه کسی هستیم که پرسش کنیم؟»

او هشدار می‌دهد: «هر گونه حمایت غیرانتقادی و بی‌چون‌وچرا از یک کنشگر سیاسی، فارغ از ماهیت درگیری، خطرناک است.»

منبع: انتخاب

منبع خبر "نامه نیوز" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.