به گزارش مشرق، کانال تلگرامی نواصولگرا نوشت:
ظهر عاشورا دارم به منبری گوش میدهم. روحانی از سختیهای کاروان امام حسین(ع) میگوید. هر چه میگوید، تکملهای اضافه میکند که «اینها قابل توصیف نیست»؛ راست هم میگوید. شدت رخداد وسیع و دهشتناک بوده اما بلافاصله از صبر و تحمل و صدها جنبش شیعی مثالهایی میزند از زید تا مختار و... شیخ درست میگوید اما واژهای که به کار میبرد، دقیق نیست. میگوید این یعنی شیعه بودن؛ این حرفها من را به یاد طرح بلندبالای بهروز قمریتبریزی انداخت؛ قمریتبریزی که رئیس بخش ایران و خاورمیانه دانشگاه پرینستون است نزدیک به ۲۰ سال تحقیق کرده است که چه شد انقلاب در ایران شکل گرفت؟ هنگامی که در حال توسعه تحقیق خود بوده با بهار عربی روبهرو میشود و تصور میکند این انقلابها هم میتواند به طرح او کمک کند و چند سالی مطالعه همزمانی را شروع میکند.
در حدود سالهای ۲۰۱۸ یعنی بعد از شکست ایدههای بهار عربی و بازگشت دیکتاتوری خشن به این کشورها، تبریزی ایدهای را مطرح میکند که «چرا بهار عربی ناموفق بود ولی انقلاب اسلامی موفق شد؟»
تبریزی در این باب تفاوتهای زیادی را یاد میکند مثل قدرت کاریزماتیک امامخمینی؛ یا شبکه اجتماعی قویتر تشیع در ایران و موارد دیگر، اما اصل ایده را ادامه طرح میشل فوکو میداند یعنی آنچه اصل و اساس است قدرت رهاییبخش تشیع است. تبریزی معتقد است فوکو تحت عنوان معنویت سیاسی متوجه این ایده شده بود اما چون اطلاعات و تخصصی نداشت، اساس تشیع را متوجه نشده بود.
تبریزی میگوید این ایده رهاییبخش تشیع همان گوهر اصلی انقلاب در ایران بوده است که ذیل مفهومهای تاریخنگاری غربی فهم نمیشود. به همین جهت غربیها هر آنچه از انقلاب گذشت باز هم همان تفسیرهای رایج و غلط را شکل دادهاند.
درواقع آنچه شیخ جوان منبری میگوید همان ساده شده حرف تبریزی است یعنی الگوی رهاییبخش شیعه را هر کار هم کنند، نمیتوانند نابود کنند. در واقع یزید سال ۶۱ هجری قصد داشت ایده تشیع را برای همیشه از بین ببرد اما تصور هم نمیکرد قرنها این ایده تحولات مهمی را شکل دهد.
در حال حاضر هم اسرائیلیها و آمریکاییها هرچند به لحاظ فردی ترورهای موفقی را شکل دادند اما باز هم متوجه نشدهاند که ایران اسلامی یا همان ایده پیوند تشیع و ایران که به علت رهاییبخش هردو در هم تنیده شدهاند بزرگتر از آن است که با حذف افراد به آن لطمه وارد شود و حتی قدرتمندتر از قبل ظهور میکند؛ در واقع ایران و تشیع به نوعی دو الگو و ترجمان یکسان هستند که در هم تنیده شدهاند. خرد و رهاییبخشی تشیع امتداد همان خرد و رهاییبخشی ایران است؛ در واقع شکل حقیقی ایران است و این دقیقاً همان تمدن ایران اسلامی است که طرف غربی هیچ درکی از آن ندارد؛ چون فهم ادراکی نه از ایران دارد نه از تشیع.
به همین خاطر در تمام سالها با حذف افراد هیچ دستاوردی نداشته است. اما خطای اخیر یک دستاورد بزرگ را هم به همراه داشته است: مجدد ایران اسلامی یا همان ایران شیعی را که در شکافهای گسترده دهه ۹۰ به نوعی به سمت گسست حرکت میکرد، به یکباره ترمیم شد و مجدد مانند لحظه انقلاب ۵۷ یا مانند ایده فردوسی در شاهنامه یا مانند ایده سربداران و صدها تلاش ایران شیعی نشان داد که اگر ایران قوی میخواهیم باید ایران شیعی را مجدد بازآفرینی کنیم. باید به سمت امر ملی با شرایط جدید حرکت کرد؛ حتی نشان داد همبستگی و کلافی که پیوند را برقرار میکند همان رهاییبخشی ایدهای است که تبریزی به آن اشاره میکند؛ یعنی ایران و تشیع به نوعی دارای خرد رهاییبخشی هستند که هیچگاه قابل حذف نیست؛ فقط هنگامی که این خرد رهاییبخش دچار گسست و افت میشود، ایران در خطر است و اگر مثل شرایط فعلی این ایده مجدد قدرتمند شود گامهای اولیه به سمت ایران قوی را میتوانیم طی کنیم و این رخداد اخیر بهترین فرصت برای قویتر شدن ایران است.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.