نمایش واشنگتن کمین خورد و به فنا رفت | اوضاع داخلی و خارجی ترامپ خوب نیست

همشهری آنلاین چهارشنبه 18 تیر 1404 - 07:50
اصل برگزاری جشن توسط ترامپ و نتانیاهو برای پیروزی خیالی‌شان دارای بن‌مایه‌ای طنزآمیز بود، اما این ماجرا یک اوج نیز داشت؛ جایی که نتانیاهو، به‌عنوان فردی تحت تعقیب دیوان کیفری بین‌المللی، ، نامه نامزدی ترامپ برای دریافت جایزه صلح نوبل را به وی تقدیم کرد.

به گزارش همشهری آنلاین، فرهیختگان نوشت: دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا در روز ۱۷۰‌ ریاست‌جمهوری‌اش، (سه‌شنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۴، ۸ جولای ۲۰۲۵) برای سومین بار با «بنیامین نتانیاهو»، نخست‌وزیر رژیم صهیونی دیدار کرد؛ او بیشتر از همه رهبران خارجی، با بی.‌بی دیدار کرده است. رئیس‌جمهور آمریکا پیش از دیدار ادعا کرده بود قرار است با نخست‌وزیر رژیم صهیونی، جشن کوچکی برای پیروزی بر ایران برگزار کند. جنگی که ترامپ پیروزی رژیم صهیونی می‌داند، درنهایت با درخواست نتانیاهو از ترامپ برای ورود هرچه سریع‌تر به جنگ برای نجات رژیم از چنگ ایران همراه بود و علی‌رغم این ورود، تل‌آویو به سرعت درخواست آتش‌بس مطرح کرد. آمریکا نیز که به سه مورد از تأسیسات هسته‌ای زیرزمینی ایران حمله کرد، در نهایت با حمله موشکی ایران به پایگاهش در قطر و حملات مقاومت عراق به محل استقرار تجهیزات و نفراتش در این کشور و سوریه مواجه شد. شدت ضربات در قطر به میزانی بود که ترامپ بارها تلاش کرده با زبان طنز، از اثر آن بکاهد. در خصوص حملات عراقی‌ها نیز آمریکا سکوت پیشه کرده است. 

اصل برگزاری جشن توسط ترامپ و نتانیاهو برای پیروزی خیالی‌شان دارای بن‌مایه‌ای طنزآمیز بود، اما این ماجرا یک اوج نیز داشت؛ جایی که نتانیاهو، به‌عنوان فردی تحت تعقیب دیوان کیفری بین‌المللی به اتهام ارتکاب جنایات جنگی و کسی که مسئول شهادت ۵۷ هزار فلسطینی در غزه است، نامه نامزدی ترامپ برای دریافت جایزه صلح نوبل را به وی تقدیم کرد. رئیس‌جمهور آمریکا ضمن تشکر از نتانیاهو، از اینکه توسط او برای دریافت جایزه صلح نامزد شده، ابراز خرسندی مضاعف داشت.ترامپ شاید بدون نتانیاهو و صرفاً با ورود به جنگ اوکراین یا درگیری کوتاه میان هند و رژیم صهیونیستی، شانس بیشتری برای بردن جایزه صلح نوبل داشت، اما گره زدن نام و سرنوشتش به یک جنایتکار جنگی، خطای بزرگی بود. او نه‌تنها در اتصال با نتانیاهو کار دشواری برای اثبات خود به‌عنوان فردی صلح‌طلب دارد، بلکه از نظر تاریخی نیز خود را در معرض قضاوت‌ها درباره شراکتش با یک جنایتکار قرار داده است.حتی برگزاری این جشن هم برای ترامپ و نتانیاهو آسان نبود. مقاومت غزه با انجام حمله‌ای که ده‌ها نظامی صهیونیست را کشته و زخمی کرد، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی را از یک جلسه مهم بیرون کشیده و عزادار، راهی دیدار با رئیس‌جمهور آمریکا کرد.

تمایز میان جهان واقعی و جهان موازی

ترامپ می‌خواهد فردی موفق و صاحب بهترین‌ها باشد، اما جهان میان خواست‌ها و توانستن‌ها تمایز قائل است. کارنامه رئیس‌جمهور آمریکا مشخص بوده و شاخص‌هایی برای بررسی وجود دارد.
او از پیروزی بر ایران و مقاومت و تغییر منطقه می‌گوید. وی همچنین خواهان مهار چین، اخراج میلیون‌ها مهاجر غیرقانونی از آمریکا و قبضه قدرت در این کشور است، اما اینکه آیا او با توجه به فرصت‌ها و محدودیت‌هایش امکان موفقیت در این اهداف بزرگ را دارد، با تردیدهایی جدی همراه است. در ادامه، ادعاها و وضعیت ترامپ مورد بررسی قرار گرفته است:

۱- جشن برای کدام پیروزی؟
جنگ‌های منطقه‌ای و جنگ ۱۲روزه برای آمریکا و رژیم صهیونیستی چه دستاوردی داشته که لایق جشن باشد؟ اینکه هنوز یمنی‌ها، تل‌آویو را با موشک‌های بالستیک هدف قرار می‌دهند و هر ماه ده‌ها نظامی در غزه کشته می‌شوند، نشانی از پیروزی صهیونیست‌هاست؟

آشکار است که ترامپ حتی در فضاها و برداشت‌های ذهنی نیز می‌خواهد قلدری کند. نه در میدان و نه در ذهن‌ها، آمریکا و رژیم صهیونیستی پیروز نیستند، اما روش قلدری می‌گوید باید خود را طرف پیروز جا بزنید. پیروزی مکان دارد، زمان دارد، معنا دارد. ترامپ در کدام منطقه، در چه زمانی و چگونه پیروز شده است؟

اینکه در ساعات منتهی به آتش‌بس، ایران رادار هشدار زودهنگام آمریکا را در مهم‌ترین پایگاه هوایی‌اش در غرب آسیا نابود کرد و مقاومت عراق نیز رادارهای آمریکایی را در این کشور و سوریه هدف گرفت تا با کور شدن چشمان این ارتش، بازدارندگی‌اش در صورت ادامه جنگ به چالش کشیده شود، پیروزی ترامپ است؟!

اینکه ترامپ ادعا می‌کند تأسیسات هسته‌ای ایران نابود شده‌اند ولی تهران باید فوراً برای مهار برنامه هسته‌ای‌اش مذاکره و توافق کند، نشانه‌ای از پیروزی دارد یا ادعاهای متناقض و بزرگ‌نمایی‌شده‌اش را برملا می‌سازد؟!

البته شاید ترامپ محاسبات خود را دارد. تجربه نشان داده با برگشتن ورق، او به‌سادگی زیر حرف‌های گذشته خود می‌زند؛ همان‌گونه که درباره ادعایش برای آتش‌بس فوری در اوکراین پس از ورودش به کاخ سفید، گفت که شوخی کرده است.
احتمالاً محاسبه ترامپ این‌گونه بوده که ادعایش برای پیروزی بر ایران خرجی ندارد، جز چند اظهارنظر با خبرنگاران و هزینه شامی که برای نتانیاهو و زنش تدارک می‌بیند.

۲- شکست پیش رو
آمریکا و محور موسوم به «متفقین» در جنگ‌های جهانی اول و دوم جنایت‌های بی‌شماری مرتکب شدند، اما اگر در نهایت بر دشمن پیروز شدند، دلیل آن، جنایتکارتر بودن طرف مقابلشان بود. پیروزی آن‌ها صرفاً با قدرت مادی به‌دست نیامد.
امپراتوری آلمان در جنگ جهانی اول، آلمان نازی، ایتالیای فاشیست و امپراتوری ژاپن در جنگ جهانی دوم به‌اندازه‌ای جنایتکار بودند که آمریکا و انگلیس در برابرشان آرام‌تر به نظر می‌رسیدند.

اگر انگلیس با بمباران آلمان و آمریکا با بمباران ژاپن، در هر عملیات بزرگ، ده‌ها هزار نفر را به کام مرگ می‌کشیدند، طرف مقابل نیز در کشتار غیرنظامیان از طریق بمباران پیش‌دستی داشت. برای اولین بار، این آلمانی‌ها بودند که لندن را به‌شدت زیر بمباران گرفتند.

از سوی دیگر، همان زمانی که نازی‌ها در لهستان «هولوکاست» را برای نابودی یهودیان به‌راه انداخته بودند، ژاپنی‌ها در چین و کره آزمایشگاه‌هایی برای آزمایش مواد شیمیایی و تسلیحات روی انسان‌ها داشتند.
با این‌حال، در جنگ کنونی ائتلاف آمریکا و رژیم صهیونیستی با محور مقاومت، نه پیروزی نظامی با واشنگتن و تل‌آویو بوده و نه برتری اخلاقی.

علی‌رغم کشتارها و فشارهای مختلف، دشمن حتی از تسلط بر غزه ناتوان بوده و در ورود به لبنان نیز ناکام مانده است؛ دو حلقه ضعیف و دورمانده از مرکز محور مقاومت. این مسئله نشان می‌دهد در غیاب برتری‌های سرزمینی و مسدود کردن مسیر پیشروی دشمن، کار به قضاوت‌های اخلاقی خواهد رسید؛ همان قضاوت‌هایی که در غرب جوانه زده و می‌توان اثرات آن را در فضای سیاسی آمریکا دید.

اعتراضات گسترده جوانان و مردم در کشورهای غربی کار را به‌جایی رسانده که دولت‌های اروپایی برای مدیریت افکار عمومی خود، ادعا دارند درصدد مقابله با نتانیاهو هستند و می‌خواهند رژیم صهیونیستی را تحریم کنند. در آمریکا، که کانون توطئه علیه فلسطین به‌شمار می‌رود، اوضاع بدتر است. علی‌رغم حضور ترامپ و سرکوب دانشگاه‌ها به‌دلیل حمایت از فلسطین، اعتراضات پابرجا مانده‌اند.

در یکی از مهم‌ترین تحولات صورت‌گرفته، بخشی از دستگاه سیاسی آمریکا برای مدیریت اوضاع، به نزدیک شدن «زهران ممدانی» شیعه‌مذهب و هندی‌تبار به شهرداری نیویورک، بزرگ‌ترین و ثروتمندترین شهر آمریکا و جهان رضایت داده است.
نکته مهم آنکه یک شکست اخلاقی می‌تواند فضا را در محیط داخلی به‌شدت برای رهبران کنونی دشوار کند. آلمان یک نمونه مهم است. پس از شکست در دو جنگ جهانی و خراب شدن وجهه آلمانی‌ها در جهان، آن‌ها مجبور شدند برای اصلاح وجهه خود، وارد برنامه‌های جهانی برای کمک به دیگران شده و از خیر هزینه‌های نظامی بگذرند.

این به معنای نابودی تمایلات امپراتوری در آلمان بود. این اتفاق در آینده برای رژیم صهیونیستی محتمل است. بسیاری از یهودیان در جهان به ماهیت صهیونیسم پی برده و همدلی گذشته را با آن ندارند و از نظر حامیان غربی نیز، جوامع از صهیونیسم بریده‌اند و در آینده، قشر جوانِ مخالف صهیونیسم به قدرت خواهد رسید.

در آمریکا، این کشور باید طی دهه‌های آتی، هزینه‌های اخلاقی نسل‌کشی در غزه را تحمل کند.
آمریکایی‌ها نه‌تنها بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم، قدرت خود برای استفاده مؤثر از ابزارهای نظامی برای تسلط بر ملت‌ها را از دست دادند، بلکه با تأخیر، درحال از دست دادن مزیت‌های اخلاقی خود هستند.

غزه بادکنک‌های جشن تبلیغاتی ترامپ و نتانیاهو را ترکاند

هنگامی که نتانیاهو پیش از مراسم جشن ادعایی پیروزی بر ایران در حال دیدار با «استفان ویتکاف» نماینده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه بود، یک واقعه که صهیونیست‌ها آن را «حادثه امنیتی سخت» می‌نامند، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی را مجبور به خروج از جلسه کرد.
در شمال نوار غزه، منطقه‌ای که بیشتر جمعیت آن به سمت جنوب این منطقه کوچانده شده‌اند، کمین‌های پیاپی مقاومت، ده‌ها نظامی صهیونیست را گرفتار خود کرد. ارتش رژیم، با وجود سانسور گسترده، به کشته شدن ۷ نظامی و زخمی شدن ۱۰ نفر اعتراف کرده است.
نتانیاهو که پس از ۲۲ ماه جنگ، بر غزه -تحت‌محاصره‌ترین و کوچک‌ترین حلقه مقاومت- پیروز نشده، چگونه ادعای بزرگ‌تری را می‌تواند مطرح کند؟ ضربه‌ای که ارتش رژیم دریافت کرد، نه در جنوب که محل تمرکز جمعیتی کنونی فلسطینی‌هاست، بلکه در شمال ویران‌شده و تقریباً خالی از سکنه، وارد شد. ساعاتی پیش از این حمله نیز، تعدادی موشک چند تُنی بالستیک از یمن به تل‌آویو پرتاب شده بود.

اوضاع کلی صهیونیست‌ها  

 طی ماه‌های اخیر تلفات صهیونیست‌ها در غزه به ماهانه ۲۰ کشته محدود می‌شد اما رکورد ماهانه در حال حاضر طی دو هفته به دست آمده است. ۱۴ روز قبل در ۴ تیر، براثر پرتاب یک بمب به درون نفربر صهیونیست‌ها، ۷ سرنشین در آن گیر افتاده و سوختند. روز دوشنبه ( ۱۶ تیر) نیز براثر کمین چند مرحله‌ای مقاومت ۶ نظامی صهیونیست کشته شدند. تنها طی این دو عملیات ۱۳ نفر کشته شده‌اند. آمار کشته‌شدگان عملیات مابین این دو عملیات نیز، ۶ نفر اعلام شده است. 

این آمارها حکایت از آن دارد که طی ۱۴ روز اخیر، ۱۹ نظامی صهیونیست از بین رفته‌اند. با توجه به آمار ماهانه گذشته، نرخ مرگ‌ومیر نظامیان صهیونیست در غزه دوبرابر شده است. تلفات بالا که به معنای فرسایشی‌تر شدت جنگ غزه برای تل‌آویو است، باعث افزایش فشارهای افکار عمومی و سیاسی برای خروج ارتش از غزه شده است.

کشته شدن ماهانه ۲۰ نفر به معنای تلفات سالانه ۲۴۰ نفری و کشته شدن ۲۰ نفر در هر دو هفته به معنای تلفات ماهانه ۴۰ و سالانه ۴۸۰ نفری است. این عدد برای جمعیت ۶ میلیون نفری صهیونیست‌ها در فلسطین اشغالی بالاست. به همین دلیل تل‌آویو پس از روبه‌رو شدن با کمبود سرباز، دست به اقدامی مخاطره‌آمیز زده و با شکستن توافق تاریخی خود با حریدی‌ها که قشری مذهبی به شمار می‌روند، ۵۲ هزار فراخوان برای مردان حریدی ارسال کرده است.

شرط حریدی‌ها برای حضور در سرزمین‌های اشغالی اشتغال به خواندن دروس و کتب مذهبی و دریافت کمک‌های مالی و معافیت از خدمت نظامی بوده است. رهبران این قشر که یک ششم جمعیت صهیونیست‌ها در سرزمین‌های اشغالی را تشکیل می‌دهند، تهدید کرده بودند در صورت صدور فراخوان، دو اقدام توسط آن‌ها محتمل خواهد بود؛ خروج از دولت و ساقط کردن دولت نتانیاهو و سپس ترک سرزمین‌های اشغالی.

احزاب حریدی کمتر از ۴۸ ساعت قبل از حمله رژیم صهیونی به ایران در بامداد ۲۳ خرداد، دولت نتانیاهو را تا آستانه سقوط پیش برده و با وجود توافقی نیم‌بند با وی به‌عنوان فرصت، در مقاطع دو هفته تا شش ماه بعد، فضایی بحرانی پیش روی دولت او ترسیم کردند.
برخی معتقدند مبادرت زودهنگام نتانیاهو برای حمله به ایران ناشی از فشار حریدی‌ها بود که می‌توانست ضمن ساقط کردن دولت و برافراشتن سایه تهدید خروج صدها هزار نفری از سرزمین‌های اشغالی، اوضاع اجتماعی و امنیتی را برای صهیونیست‌ها بغرنج‌تر کند.
در شرایطی که جنگ با ایران به دلیل ضربات موشکی به اماکن نظامی و مراکز جمعیتی رژیم صهیونی زیان‌های قابل‌توجهی وارد آورده، آن‌ها همچنان از مقاومت غزه به عنوان ضعیف‌ترین حلقه مقاومت ضربه خورده و زیر موشک‌باران و تحت محاصره دریایی یمن قرار دارند.

یمنی‌ها ضمن موشک‌باران نواحی مختلف سرزمین‌های اشغالی، با طرحی جدید محاصره دریایی خود را به دریای مدیترانه نیز توسعه داده‌اند. در این طرح جدید، با توجه به دشواری‌های فنی اجرای محاصره در دریای مدیترانه، یمنی‌ها با اشراف اطلاعاتی خود، کشتی‌های تجاری شرکت‌هایی را که در دریای مدیترانه محاصره را نقض می‌کنند، در دریای سرخ هدف قرار می‌دهند.

با توجه به سهم مطلق تجارت دریایی در  تامین کالا، سوخت، سلاح و مهمات برای رژیم صهیونی، تشدید محاصره دریایی می‌تواند به کاهش سرعت تسلیح و ترمیم خسارت‌ها پس از جنگ با ایران منجر شود.
صهیونیست‌ها از نظر اقتصادی به ۱۰ الی ۲۰ میلیارد دلار سرمایه برای بازسازی خسارت‌های حملات ایران نیاز دارند و علاوه بر آن دست‌کم ۱۰ میلیارد دلار انواع سلاح‌های دفاعی و هجومی را در جنگ مصرف کرده که باید آن‌ها را به‌سرعت جایگزین کنند.

نکات
در خصوص تحولات کنونی نکاتی وجود دارد که در ادامه آمده‌اند. 

۱- فشار سنگین حمله به العدید بر ترامپ
حمله ایران به العدید برای ترامپ فشار زیادی داشته است به گونه‌ای که او هربار تلاش می‌کند ابعاد این حمله را کوچک نشان دهد. این عملیات در کنار اقدامات عراق، با از بین بردن شبکه هشدار زودهنگام راداری آمریکا در منطقه، تهدیدی جدی برای نظامیان آمریکایی ایجاد کرد. 

۲- توجه افکار عمومی جهانی به اظهارات ضد روسی نسبت به مواضع ضد ایرانی
 ترامپ همزمان با مواضع ضد ایرانی، علیه روسیه و درباره جنگ اوکراین نیز سخنانی داشته است. ابراز نارضایتی از ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه و اعلام ازسرگیری ارسال سلاح برای اوکراین با واکنش‌های گسترده‌ای مواجه شده است. 

برخوردار شدن اظهارات ترامپ ضد پوتین بسامدی بالاتر نسبت به مواضع او ضد ایران نشان می‌دهد؛ روسیه تهدید جدی‌تری برای آن‌هاست. ترامپ همچنین لحن خود برای ارسال سلاح به اوکراین را تغییر داده است. 

درحالی‌که به دلیل حمایت از رژیم صهیونی، ارسال سلاح به اوکراین به ویژه موشک‌های رهگیر کاهش یافته بود، با رایزنی و فشارهای صدراعظم آلمان این روند از سر گرفته شده است. 
نمی‌توان به چنین قضایایی برای ساختن استدلال درباره عدم حمله مجدد به ایران، اتکا کرد، اما درهرحال این مسئله می‌تواند به فهم طراحی عملیات دشمن و میزان تاب‌آوری‌اش کمک کند. 

۳- صلح نوبل برای کندی‌سازی خاندان ترامپ
دریافت جایزه صلح نوبل آرزوی ترامپ است. او تاکنون چند جنگ را برای نامزدی در صلح نوبل آزموده است؛ جنگ غزه، جنگ هند و پاکستان، جنگ ایران و رژیم صهیونی و جنگ اوکراین. 

او در این جنگ‌ها به روسیه، چین و ایران فشار آورده است. رئیس‌جمهور آمریکا در جنگ غزه و اوکراین توفیقی نیافت، اما پس از جنگ هند و پاکستان، توسط اسلام‌آباد و پس از جنگ ایران و رژیم صهیونی، توسط تل‌آویو نامزد صلح نوبل شد. او خود می‌گوید می‌تواند چندین جنگ را پایان دهد.

این تحولات حکایت از تمایل جدی ترامپ برای تاریخی شدن نامش دارد. ترامپ می‌داند علی‌رغم ثروتش، اوج افتخار زندگی‌اش در ریاست‌جمهوری قابل دسترسی است و با توجه به سن، او فرصت دیگری برای حضور در کاخ سفید نخواهد داشت. از این رو او درصدد است از دل پیگیری اهداف آمریکا، برای خود افتخارات شخصی قابل‌توجهی کسب کند. او نیم‌نگاهی دارد تا بتواند یک خاندان سیاسی بسازد، همان‌گونه که خانواده کندی‌ها توانستند چنین اقدامی انجام دهند. شانس با کندی‌ها یار نبود اما ترامپ‌ها با وجود افت و خیز فراوان، نسبت به کندی‌ها یک ویژگی اضافه دارند؛ ثروت کندی‌ها به اندازه ترامپ‌ها نیست. او می‌خواهد خود به جایگاهی تاریخی برسد تا این اقدام در تثبیت سیاسی خانواده‌اش مورد اتکا قرار گیرد. همان‌گونه که وی از دوره ریاست‌جمهوری برای افزایش ثروت استفاده کرده و آن را از ۲ میلیارد دلار به ۱۰ میلیارد دلار رسانده است. 

اگر برخی معتقدند اقدامات ترامپ ذیل سیاستش برای مطرح‌تر شدن است، به نظر می‌رسد با افزایش سن و فرارسیدن آخرین دوره ریاست‌جمهوری، سیاست مطرح شدن امروز ذیل سیاست برافکندن خانواده‌اش در سیاست آمریکا قرار گرفته است. او می‌خواهد ریلی بسازد تا خانواده‌اش طی دهه‌های بعد روی آن در سیاست و اقتصاد آمریکا حرکت کند.. 

۴- اوضاع داخلی و خارجی ترامپ خوب نیست
اوضاع برای ترامپ در سیاست داخلی و خارجی بی‌چالش نیست. موضوع روسیه حل نشده و این به معنای بغرنج‌تر شدن پرونده چین است. از سوی دیگر جنگ در غزه ادامه دارد و احتمال کشیده شدن مجدد آمریکا به جنگ با یمن برای نجات رژیم صهیونی می‌رود. 

در داخل، ایلان ماسک بار دیگر به مدار دشمنی با ترامپ بازگشته و با اعلام قصدش برای تاسیس حزب سیاسی، خطرآفرینی کرده است. این یک اشتباه است که اقدام ماسک برای ایجاد جریان سوم، با سال ۱۹۹۲ سنجیده شود. در آن سال «راس پرو» به عنوان نامزدی مستقل در رقابت نهایی ریاست‌جمهوری حضور یافت و موفق به کسب ۲۰ درصد آرا شد. با این‌حال تفاوت میان او و ماسک زیاد است. 

نخست آنکه ماسک ثروتمندترین فرد جهان است و از نظر مالی قدرت بسیار بیشتری نسبت به نامزد سال ۱۹۹۲ دارد. دوم آنکه او دارای شبکه‌های اجتماعی به عنوان بازوی تبلیغاتی است. سوم مسئله فعال بودن او در رمزارزها، هوش مصنوعی و فناوری‌های مرتبط با فضا مربوط می‌شود.

خودروهای برقی تسلا، اینترنت استارلینک، راکت فضایی عظیم قابل بازیابی اسپیس شیب، شبکه اجتماعی ایکس و ... ماسک را تبدیل به غولی می‌کند که نامزد ثروتمند سال ۱۹۹۲ چیزی دربرابرش نیست. ماسک معتقد است او بود که با کمک مالی و تبلیغاتی به ترامپ باعث شد دموکرات‌ها را شکست دهد. بخش دیگر، تلاطم در جنبش ماگا است. اعضای این جنبش نسبت به قلدری ترامپ اعتراضی ندارند اما نسبت به احتمال فرورفتن کشورشان در جنگ و فرمان‌پذیری واشنگتن از تل‌آویو آشفته شده‌اند. به همین دلیل رئیس‌جمهور آمریکا از چند روز قبل از حمله به ایران تا چند روز پس از آن زیر فشار انتقادها بود. پس از آن نیز ادعای نابودی تاسیسات هسته‌ای ایران به وسیله گزارش نهادهای اطلاعاتی و رسانه‌ای شدن آن‌ها تکذیب شد.

منبع خبر "همشهری آنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.