به گزارش اقتصادنیوز، با وجود مخالفت دیرینه ترکیه با برنامه هستهای ایران؛ آنکارا به دلیل منافع و امنیت ملی خود علاقهمند است تا از هرگونه اقدامی که درگیری مستقیم یا تغییرات سیاسی در ایران منجر شود، جلوگیری کند.
سونر کاگاپتای در انیستیو واشنگتن نوشته است: در روز ۲۲ ژوئن ۲۰۲۵، وزارت امور خارجه ترکیه واکنشی نسبتا ملایم به بمباران تأسیسات هستهای ایران توسط ایالات متحده نشان داد. برخلاف بیانیههای تند و تیز پیشین آنکارا که در دهه گذشته اغلب سیاستهای آمریکا در خاورمیانه را محکوم میکرد، ترکیه در این مورد صرفا نگرانی عمیق خود را نسبت به این حملات ابراز و در عین حال اعلام کرد که آماده ایفای مسئولیتهای خود و مشارکت مثبت است.
این تغییر لحن دستکم تا حدی ناشی از رابطه نزدیک و ارتباط خوب میان ترامپ و رجب طیب اردوغان است. اما پرسش اینجاست که این لحن ملایم تا چه اندازه بازتابدهنده دیدگاه واقعی آنکارا نهتنها در خصوص جنگ دوازدهروزه ایران و اسرائیل، بلکه در رابطه با منافع بلندمدت ترکیه نسبت به هر دو کشور است؟
مساله بعدی این است که ایالات متحده چگونه باید با تفاوتهای موجود میان سیاستهای خود و ترکیه در این زمینهها برخورد کند؟
کلید فهم رویکرد آنکارا در این زمینه آن است که به خاطر داشته باشیم نگاه ترکیه دوقطبی یا سیاهوسفید نیست؛ گرچه ترکیه در طول قرون متمادی گاه روابطی خصمانه یا رقابتی آشکار با ایران داشته، اما در بیش از یک دهه گذشته با اسرائیل هم دچار تنشهای عمیق بوده است. بنابراین، ترکیه در حال حاضر بهطور مشخص از هیچیک از این دو جانبداری نمیکند.
در زمینه جنگ اخیر، این بدان معناست که آنکارا با محدود شدن توان هستهای ایران مشکلی ندارد، اما همزمان از مشاهده برتری نظامی اسرائیل نگران است و در مورد پیامدهای احتمالی آن، احساس خطر میکند.
زمانی که امپراتوریهای عثمانی و صفوی در قرن پانزدهم هممرز شدند، این دو برای سلطه بر مناطقی که امروزه شامل شرق ترکیه و غرب ایران میشود، وارد کشمکش شدند. مجموعهای از جنگهای طولانی و بینتیجه، در نهایت خزانههای هر دو را تهی کرد که به نوعی بازدارندگی متقابل پیشامدرن محسوب میشد و دو طرف در میانه قرن هفدهم به نوعی تعادل قدرت رسیدند و توافق کردند که به هر قیمتی از جنگهای آتی پرهیز کنند.
در واقع، آنها سه قرن است که از درگیری عمده پرهیز کردهاند. به جز جنگهای کوچکی در عراقِ تحت کنترل عثمانی در قرن نوزدهم و برخی تبادلهای جزئی مرزی، مرز ایران و ترکیه یکی از باثباتترین مرزهای خاورمیانه بوده و تقریباً مطابق با خط مرزی سال ۱۶۳۹ باقی مانده است.
در دوران اردوغان، ایران و ترکیه در سوریه درگیر یک جنگ نیابتی طولانی شدند؛ تهران از بشار اسد حمایت میکرد و آنکارا از مخالفان او. با این حال، این کشمکش باعث تغییر تفکر راهبردی کلی آنها نشد. هر دو کشور همچنان یکدیگر را دارای قدرتی برابر میدانستند و از درگیری مستقیم ابا داشتند.
با در نظر گرفتن این توازن تاریخی، ایده هستهای شدن ایران برای ترکیه بهشدت نگرانکننده است. اگر تهران به چنین مزیتی دست پیدا کند، عملا به توازن سهقرن قدرت با رقیب غیرهستهای خود پایان میدهد. از همین رو، آنکارا اصولاً از اقداماتی که مانع از این نتیجه شوند، حمایت کرده، هرچند در مواردی نیز گامهای فرصتطلبانه و متناقضی برداشته (مثلاً اجازه دادن به بانکهایش برای نقض تحریمهای هستهای علیه ایران بهمنظور تأمین نقدینگی). با این حال، روندهای اخیر در روابط اسرائیل و ترکیه، آنکارا را تقریباً مطمئن کرده که باید با یکی از شدیدترین روشهای بازدارنده یعنی دخالت نظامی گسترده اسرائیل علیه برنامه هستهای ایران، مخالفت کند.
ترکیه نخستین و برای دههها تنها کشور با اکثریت مسلمان بود که اسرائیل را به رسمیت شناخت و در سال ۱۹۴۹ با آن روابط دیپلماتیک برقرار کرد. سکولاریسم دوران کمالیستی در ترکیه و سیاست اسرائیل مبنی بر ایجاد روابط با شرکای منطقهای خارج از حلقه همسایگان مستقیم، هر دو در شکلگیری این رابطه مؤثر بودند و در پایان قرن بیستم، پیوندهای عمیق امنیتی، اطلاعاتی، نظامی و اقتصادی میان آنها برقرار شده بود.
اما این روابط در دوران اردوغان و سیاست خارجی غیرغربمحور ترکیه دچار افول شد. در سال ۲۰۰۶، اردوغان با میزبانی از هیئتی از حماس، جرقه تنش را زد. روابط در جریان حادثه ناوگان دریایی سال ۲۰۱۰ بهکلی فروپاشید؛ زمانی که نیروهای اسرائیلی به یک کشتی ترکیهای که تلاش داشت محاصره نوار غزه را دور بزند، یورش بردند و هشت شهروند ترک و یک شهروند دوتابعیتی ترک-آمریکایی را کشتند.
دوران طولانی نخستوزیری بنیامین نتانیاهو هم این روند را تشدید کرد و تنفر متقابل میان او و اردوغان عملاً هرگونه احیای پایدار روابط را ناممکن ساخت. همزمان، اسرائیل با نیروهای دموکراتیک سوریه ارتباط برقرار کرد و این اقدام بخشی از واکنشی به روابط آنکارا با حماس بود.
رویدادهای دو سال گذشته هم تصویر روابط دوجانبه را مبهمتر کرده. در دسامبر گذشته، ترکیه به شورشیان تحت رهبری هیئت تحریر الشام — یک گروه دیگر که در فهرست تروریستی قرار دارد — در تصرف دمشق کمک کرد. این اقدام، سیاستگذاران اسرائیلی را آزرده کرد و برخی از آنان به این نتیجه رسیدند که ترکیه در حال ظهور بهعنوان رقیب جدید منطقهای اسرائیل است.
اما در سوی دیگر، سیاستگذاران ترکیه از اقدامات نظامی اسرائیل که از اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شده، از نابودی رهبری و زیرساختهای حماس و حزبالله گرفته تا ترور برخی مقامات ارشد نظامی ایران و حمله هوایی به ایران نگران شده اند.
اگرچه آنکارا به دلایلی که پیشتر توضیح داده شد، با هرگونه هدفگیری نظامی بیشتر اسرائیل علیه ایران مخالفت خواهد کرد، اما همچنان احتمال زیادی وجود دارد که از اقدامات غیرنظامی ایالات متحده برای پایان دادن به فعالیتهای هستهای تهران حمایت کند.
اقداماتی مانند تحریمهای بیشتر، گفتوگو و فشارهای اقتصادی میتوانند برای ترکیه یک جایگزین به حساب بیایند. اگر ترامپ مسیر دیپلماسی را دنبال کرده و اسرائیل را هم به همین مسیر ترغیب کند، در آنکارا متحدی خواهد داشت.
با این حال، واشنگتن باید بپذیرد که حتی در صورت پرهیز طرفین از اقدامات نظامی بیشتر، ممکن است سقفی برای میزان همراهی اردوغان وجود داشته باشد. ترکیه در مورد احتمال تغییرات سیاسی در ایران تحت فشارهای بینالمللی، نگرانیهای امنیتی معتبری دارد:
یک) مساله پناهجویان: ترکیه هماکنون میزبان نزدیک به چهار میلیون پناهجو، عمدتاً از سوریه و دیگر کشورهای بیثبات است و بهخوبی میداند که تشدید تنش نظامی با ایران میتواند موج جدیدی از پناهجویان را ایجاد کند. هرچند بیشتر شهرهای اصلی ایران صدها کیلومتر با مرز ترکیه فاصله دارند، بسیاری از شهروندان طی دههها، باز هم ترکیه را بهعنوان پناهگاه خود برگزیدهاند. دلیل این امرعمدتا نزدیکی و سهولت دسترسی به مقاصدی چون اروپا و ایالات متحده است.
دو) خلأ قدرت و تهدید پ.ک.ک: آنکارا بهشدت نگران آن است که عناصر ضدترکیه از مشکلات داخلی در ایران برای برنامهریزی حملات مرزی به ترکیه، همانگونه که بازیگران غیردولتی نظیر داعش و پکک در خلأ قدرت ایجادشده در عراق و سوریه، جان ترکها را گرفتهاند استفاده کنند. این نگرانی بهویژه در بحبوحه مذاکرات جاری خلع سلاح آنکارا با پ.ک.ک. جدی است.
از آنجا که آنکارا بهطور کلی با بیثباتی در خاورمیانه مخالف است، احتمالا از گامهای دیپلماتیک برای جلوگیری از احیای توانمندی هستهای ایران حمایت خواهد کرد؛ اما در برابر اقدامات نظامیای که میتوانند اقتدار دولت ایران را تضعیف کنند مخالفت از خود نشان میدهد. از این نظر، دولت ترامپ میتواند انتظار داشته باشد که ترکیه تحریمهای اقتصادی شدیدتری علیه ایران اعمال کرده، از فعالیتهای بانکی مشکوک یا دیگر اقدامات ناقض تحریمها پرهیز کند و پس از آغاز مجدد مذاکرات آمریکا و ایران، در مسیر دیپلماتیک مشارکت فعال داشته باشد.
نقطه مثبت اینجا آن است که ایالات متحده تمامی مسائل مرتبط با ایران را به گفتوگوی راهبردی دوجانبه با ترکیه اضافه کند و به آنکارا اطمینان دهد که هدف واشنگتن دنبال کردن تغییرات سیاسی در ایران نیست؛ بلکه اعمال فشار برای وادار کردن تهران به کنار گذاشتن دائمی فعالیتهای هستهایاش است.
عامل تعیینکننده در تحقق چنین همسویی راهبردی، روابط شخصی میان دو رئیسجمهور است. اردوغان بابت تعلیق تحریمهای آمریکا علیه سوریه، که میتواند به ثبات مرزهای جنوبی طولانی ترکیه کمک کند، عمیقاً از ترامپ متشکر است. افزون بر این، تصمیمات ترامپ و دیدگاههایش درباره ایران، کموبیش با خط قرمز اردوغان همخوانی دارد. در نتیجه، انتظار میرود اردوغان با برنامههای دیپلماتیک دولت ترامپ درباره ایران همراهی بیشتری نشان دهد.
با اینحال، بار دیگر باید تأکید کرد که بهشدت بعید است که آنکارا از اقدامات نظامی بیشتر آمریکا علیه ایران حمایت کرده یا در آن مشارکت کند.
ترجمه از: مهسا مژدهی