اروپا طعمه است؛ بازی ترامپ در خاورمیانه/ اردک‌های پوشالی مأمور فریب بودند یا اصلا در بازی نیستند؟

عصر ایران پنج شنبه 19 تیر 1404 - 14:46
بمباران ایران به فرمان ترامپ، قدرت‌های بزرگ اروپایی را به اردک‌های پوشالی و مانور فریب تنزل داد. آن‌ها چند ساعت پیش از حمله، درگیر مذاکرات بودند.

 

نویسندگان: تیم راس، نت نستلینگر و کلیا کالکات
تاریخ انتشار: ۲۹ ژوئن ۲۰۲۵ 
منبع: POLITICO (پولتیکو)
 
➖➖➖➖➖➖

  عصر ایران؛ لیلا احمدی- در بحبوحۀ بحران خاورمیانه و بمباران تأسیسات هسته‌ای ایران از سوی دولت ترامپ، اروپا بار دیگر جایگاه کم‌اثر خود را در معادلات ژئوپلیتیک منطقه دریافت.

 تصمیم یک‌جانبۀ آمریکا، بدون هماهنگی و اطلاع‌رسانی قبلی به متحدان اروپایی، نه‌فقط اعتبار دیپلماسی اروپا را خدشه‌دار کرد، که نشان از شکاف عمیق در روابط اتحادیۀ اروپا با واشینگتن و اسرائیل داشت.

 اروپا که همواره کوشیده میانجی و عامل ثبات در منطقه باشد، این‌بار به‌مثابه «طعمه» در بازی قدرت‌های بزرگ عمل کرد. کشورهای فرانسه، آلمان و بریتانیا تلاش کردند با مذاکرات اضطراری با ایران مانع تشدید بحران شوند، اما این کوشش‌ها از سوی آمریکا نادیده گرفته شد. ناتوانی اروپا در تأثیرگذاری بر تصمیمات راهبردی آمریکا و سیاست‌های دولت اسرائیل، به‌ویژه در بحران غزه، نقش دیپلماتیک این حوزه را به‌شدت تضعیف کرده است.

اروپا طعمه است؛ بازی ترامپ در خاورمیانه

در این میان، اختلافات سیاسی داخلی در کشورهای اروپایی نیز تشدید شده و حمایت مالی اروپا از فلسطینیان را با چالش مواجه ساخته است. کارشناسان معتقدند تا زمانی که اروپا نتواند صدای مشترک و سیاستی متحد داشته باشد، در معادلات خاورمیانه به حاشیه خواهد رفت.

رابطۀ اروپا با آمریکا، اسرائیل و ایران چگونه است؟ 

رابطۀ اروپا با آمریکا از دیرباز بر پایۀ همکاری‌های استراتژیک و اتحاد در مسائل بین‌المللی استوار بوده است، اما تصمیمات یک‌جانبۀ واشینگتن، همچون بمباران تأسیسات هسته‌ای ایران به فرمان ترامپ، این اتحاد را دچار چالش‌های جدی کرده است. اروپا احساس می‌کند به‌عنوان متحد فرعی و گاه طعمه در سیاست‌های آمریکا به کار می‌رود. اروپا در رابطه با اسرائیل، به دلیل نگرانی‌های حقوق بشری، به‌ویژه در بحران غزه، مواضعی انتقادی اتخاذ کرده و به بررسی مجدد روابط دوجانبه پرداخته است؛ اما این مواضع با واکنش شدید تل‌آویو روبرو شده است. اروپا در برابر ایران تلاش کرده به مدد دیپلماسی و مذاکرات، تنش‌ها را کاهش دهد، اما نفوذ محدود و چانه‌زنی‌های ایران برای مصالحه، توفیق چندانی برای اتحادیه به ارمغان نیاورد. در مجموع، اروپا درگیر تنش میان دو طرف اصلی بحران است و نقشی بیشتر حمایتی و دیپلماتیک دارد تا اجرایی و تأثیرگذار.

موضع کشورهای اروپایی در جنگ ایران و اسرائیل چه بود؟ 

موضع کشورهای اروپایی در جنگ ایران و اسرائیل، عمدتاً بر پایه دیپلماسی و تلاش برای جلوگیری از تشدید تنش‌ها شکل گرفت. دولت‌های فرانسه، آلمان و بریتانیا به‌عنوان هستۀ اصلی اتحادیۀ اروپا (E3) فعالانه تلاش کردند مذاکراتی اضطراری با ایران برگزار کنند و از وقوع عملیات نظامی جلوگیری کنند.

آن‌ها خواهان خویشتنداری و ادامۀ گفتگوهای دیپلماتیک بودند و در این مسیر سعی کردند نقش میانجی را ایفا کنند. با این حال، این تلاش‌ها بی‌نتیجه ماند و ایالات متحدۀ آمریکا بدون اطلاع قبلی و هماهنگی با اروپا، به بمباران تأسیسات هسته‌ای ایران دست زد.

 این اقدام ناگهانی، اروپایی‌ها را غافلگیر کرد و عملاً آنها را از تصمیم‌گیری و جریان بحران کنار گذاشت. در داخل کشورهای اروپایی نیز اختلاف نظرهایی دربارۀ حمایت یا مخالفت با جنگ وجود داشت؛ برخی چهره‌های سیاسی بزرگ مانند کی‌یر استارمر ( نخست‌وزیر و رهبر حزب کارگر بریتانیا)، خواستار کاهش تنش و دیپلماسی بودند، در حالی که دیگران از سیاست‌های قاطعانه‌تر حمایت می‌کردند. به طور کلی، کشورهای اروپایی تمایل داشتند از راهکارهای دیپلماتیک و سیاسی استفاده کنند، اما ناتوانی در هماهنگی با واشینگتن و فشارهای داخلی، قدرت تأثیرگذاری‌شان را به‌شدت محدود کرد. افزون بر این، بحران انسانی در غزه و محاصره اسرائیل، اروپا را با چالشی تازه مواجه ساخت که مواضع انتقادی را نسبت به تل‌آویو افزایش داد.

توازن راهبردی با اروپا چگونه میسر می‌شود؟ (راهکارهایی برای کاهش اصطکاک با اروپا) 

برای ایجاد توازن راهبردی با اروپا و کاهش اصطکاک‌، ضروری است آمریکا و کشورهای اروپایی بر پایۀ احترام متقابل و شفافیت در تصمیم‌گیری‌ها حرکت کنند. تبادل اطلاعات و هماهنگی در موضوعات حساس امنیتی باید به‌صورت منظم و ساختاریافته انجام شود تا از غافلگیری‌ و تشدید تنش جلوگیری شود. اروپا نیازمند ایفای نقش فعال‌تر و مستقل‌تر در سیاست‌های منطقه‌ای است که می‌تواند با تقویت ظرفیت‌های دیپلماتیک و امنیتی محقق شود.

ایجاد بسترهای گفتگو و تفاهم در موضوعات مورد اختلاف، مانند بحران‌های خاورمیانه، می‌تواند به کاهش تنش‌ منجر شود. در نهایت، سرمایه‌گذاری در توسعۀ همکاری‌های مشترک اقتصادی، فناوری و امنیتی، فضای اعتماد را تقویت خواهد کرد.

  چنین رویکردی نه‌فقط جایگاه اروپا را ارتقاء می‌دهد، که به ثبات و هماهنگی بیشتر در روابط بین‌المللی خواهد انجامید و از تکرار تجربیات تلخ گذشته جلوگیری می‌کند.

دیپلماسی اروپا در سایۀ بمباران ترامپی

زمانی که دونالد ترامپ،  تأسیسات هسته‌ای ایران را بمباران کرد، دست‌کم برای اروپا، این اقدام به‌سان مشتی محکم بر پیکرۀ حیثیت دیپلماتیکش بود. اروپا همیشه بر خویشتنداری تأکید داشت، ولی در عمل قربانی تصمیم یک‌جانبۀ واشینگتن شد.

اروپا؛ طعمۀ‌ جذاب در بازی قدرت

منابع آگاه معتقدند ترامپ صرفاً بی‌توجه به هم‌پیمانان نبوده است؛ او آن‌ها را ابزار فریب کرد تا ایران را سردرگم و عملیات را محقق کند. تحلیل‌گران اندیشکدۀ چتم‌هاوس، این “بی‌تفاوتی آشکار” را نشانه‌ای از “نفوذِ رو به زوال یا  به‌حاشیه‌رفتنِ اروپا" قلمداد کرده‌اند.

پیامد آزادی دیپلماتیک: مخاطره برای وحدت و اثرگذاری

هزینۀ این ناتوانی دیپلماتیک برای اتحادیه اروپا سنگین است. از سویی، میلیاردها یورو صرف کمک به فلسطینی‌ها شده و از سوی دیگر، تنش شدید میان جناح‌های سیاسی در کشورهای مختلف اروپا را برانگیخته است. ناتوانی در اثرگذاری بر اسرائیل و کاهش اعتبار، به‌ویژه پس از بررسی‌های حقوق بشری علیه این کشور، موقعیت اروپا را به‌شدت تضعیف کرده است.

گفت‌وگوهای ژنو؛ وقفه یا فریب؟

مذاکرات E3 (فرانسه، آلمان و بریتانیا) با ایران در ژنو، درست قبل از بمباران، نویدبخش بود. ترامپ با فرمان وقفۀ دو هفته‌ای، به دیپلماسی مجال حضور داد، اما تحلیل‌گران نیویورک‌تایمز فاش کردند که این “معطلی”، عملاً برنامه‌ریزی‌ برای فریب بوده است: بمباران  ساعاتی پس از اتمام نشست ژنو آغاز شد. اروپا در جریان نبود و به ابزار زمان‌سنجیِ سیاسی واشینگتن بدل شد.

واکنش منحصر‌به‌فردِ رهبران اروپایی

جورجیا ملونی (ایتالیا) – با وجود نزدیکی انتخاباتی به ترامپ، از این اقدام کاملاً غافلگیر شد.

کی‌یر استارمر (بریتانیا) – پیش‌بینی کرده بود آمریکا وارد عملیات نظامی نخواهد شد؛ اما چنین شد.

امانوئل مکرون (فرانسه) – تلاش کرد این وضعیت را تاکتیک «نبرد استراتژیک و طولانی‌مدت» بنامد؛ اما ناظران، سخن او را توجیه ناموفق خواندند.

بازی ترامپ در خاورمیانه

 اروپا در این نبرد، نقش فعالی نداشت؛ نه در طراحی، نه در تصمیم‌گیری و نه در اجرا. هنوز معمای سرنوشت ژئوپولیتیکی‌اش در برابر آمریکا و بحران حاد خاورمیانه پابرجاست. وضعیت امروز به‌روشنی نشان می‌دهد بدون «صدای مشترک و تأثیرگذار»، ۲۷ کشور اروپایی در عرصۀ بین‌المللی به راحتی نادیده گرفته می‌شوند، حتی در شرایطی که مبالغ هنگفتی سرمایه‌گذاری شده باشد.

  کدام کشورهای اروپایی به جنگ ایران و اسرائیل واکنش نشان دادند؟ کدام کشورها حامی ایران بودند و کدام‌یک طرف اسرائیل را گرفتند؟ 

 در بحران اخیر ایران و اسرائیل، کشورهای اروپایی عمدتاً بر تنش‌زدایی و حمایت از مسیر دیپلماتیک تأکید داشتند، اما در عمل نتوانستند موضعی منسجم و مؤثر اتخاذ کنند.

فرانسه، آلمان و بریتانیا (معروف به گروه E3) از اصلی‌ترین بازیگران اروپایی بودند که تلاش‌هایی برای میانجی‌گری و گفت‌وگو با ایران انجام دادند، اما با حملۀ آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران، این تلاش‌ها بی‌ثمر ماند. این کشورها نه به‌طور رسمی از اسرائیل حمایت کردند و نه موضعی صریح علیه ایران گرفتند، بلکه صرفاً خواهان توقف درگیری و بازگشت به مذاکرات شدند.

هیچ کشور اروپایی به‌صراحت از ایران دفاع نکرد. برخی مانند اسپانیا، ایرلند و بلژیک در گذشته نیز مواضعی نسبتاً انتقادی علیه سیاست‌های اسرائیل داشتند. کشورهای شرق اروپا مانند مجارستان یا چک معمولاً در مواضع بین‌المللی به اسرائیل نزدیک‌ترند، اما در این بحران خاص، سکوت اختیار کردند و موضع‌گیری رسمی نکردند.

مذاکرات ژنو تا پیش از حملۀ اسرائیل به ایران در چه مرحله‌ای بود و به کجا رسیده بود؟

مذاکرات ژنو که میان سه کشور اروپایی فرانسه، آلمان و بریتانیا (گروه E3) به‌همراه اتحادیۀ اروپا و ایران برگزار می‌شد، تا پیش از حملۀ آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران در جریان بود. این مذاکرات با هدف کاهش تنش‌ها و یافتن راه‌حلی دیپلماتیک برای مهار برنامۀ هسته‌ای ایران برگزار شد و به نظر می‌رسید فرصتی واقعی برای پیشرفت مذاکرات وجود دارد. آمریکا نیز در ظاهر به این مذاکرات اهمیت می‌داد و حتی اعلام کرد دو هفته فرصت دیپلماسی می‌دهد. اما در عمل، گزارش‌ها نشان داد که مذاکرات به دلیل سرسختی ایران و عدم ارائه تضمین‌های کافی از سوی اروپا و آمریکا پیشرفت چشمگیری نداشته است.

چند ساعت پس از پایان نشست ژنو، حملۀ هوایی آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران آغاز شد. این اقدام، نشان‌دهندۀ این بود که تصمیم به عملیات نظامی قبلاً گرفته شده و مذاکرات بیشتر جنبۀ ظاهری و فریب‌دهنده داشته است. بنابراین، مذاکرات ژنو به نقطه‌ای نرسید که بتواند بحران را حل کند و در نهایت به ناکامی انجامید.

  بمباران ایران به فرمان ترامپ، قدرت‌های بزرگ اروپایی را به اردک‌های پوشالی و مانور فریب تنزل داد. آن‌ها چند ساعت پیش از حمله، درگیر مذاکرات بودند.

این رویداد برای اروپا در عرصۀ دیپلماسی، به‌اندازۀ شدت نظامی آن برای ایران، مهیب و تکان‌دهنده بود. تصمیم دونالد ترامپ به بمباران تأسیسات هسته‌ای ایران، بی‌تفاوتی محض او را نسبت به متحدان دیرینه‌اش در آن‌سوی اقیانوس اطلس به نمایش گذاشت؛ کشورهایی که همگی خواستار خویشتنداری بودند. اکنون، مقامات اروپایی می‌کوشند با ظاهری مصمم، بی‌اعتباری آشکار خود در قبال ایالات متحده و بحران لاینحل خاورمیانه را پنهان کنند.

شاید تأسف‌بارترین بخش ماجرا، تردیدی باشد که هنوز در فضای دیپلماتیک باقی مانده است؛ ترامپ همتایان اروپایی‌اش را نادیده گرفت و آنان را به‌عنوان طعمه‌ای ژئوپلیتیک به کار بست تا ایران را فریب دهد.

اروپا بهای سنگینی برای این ناتوانی می‌پردازد. اتحادیۀ اروپا میلیاردها یورو صرف کمک به فلسطینی‌ها می‌کند و این بحران، از زمان حملات حماس در اکتبر ۲۰۲۳، شکاف عمیقی در سیاست داخلی کشورهای اروپایی ایجاد کرده است. تحلیل‌گران معتقدند «حملات آمریکا به ایران نشان‌دهندۀ نفوذِ در حال افولِ قدرت‌های اروپایی در منطقه است.»

اروپا؛ «پل» بی‌رهگذر

کی‌یر استارمر، نخست‌وزیر بریتانیا، همواره بر «روابط ویژه‌» خود با ترامپ تأکید کرده و کوشیده نقش پلی ارتباطی میان واشنگتن و اروپا را ایفا کند. اما وقتی ابزار ارتباط، بمب‌افکن B-2 باشد، دیگر نیازی به پل نیست.

جورجیا ملونی، نخست‌وزیر ایتالیا و از محبوبانِ جریان MAGA نیز کاملاً غافلگیر شده بود؛ او هیچ‌گونه اطلاع یا آمادگی نسبت به بمباران آمریکا نداشت.

نادیده‌گرفتن درخواست‌های مکرر اروپا و بریتانیا برای تنش‌زدایی، شرم‌آور بود و از آن بدتر، بیرون نگه‌داشتنِ متحدان آمریکا از چرخۀ تصمیم‌گیری نظامی است. انگار ترامپ عامدانه تلاش‌های دیپلماتیکِ «دوستان» خود در اروپا را به ابزاری برای گمراه‌کردن ایران بدل کرده بود تا چنین وانمود کند که حمله‌ای در کار نخواهد بود.

وعدۀ ترامپ مبنی بر تصمیم‌گیری طی دو هفته برای حمله، صرفاً تاکتیکی فریب‌آمیز بود. ترامپ در ساعت ۵ عصر جمعه، ۲۰ ژوئن، دقیقاً چند ساعت پس از پایان گفت‌وگوهای ژنو میان سه کشور اروپایی (E3) و ایران، فرمان پرواز بمب‌افکن‌ها را صادر کرد.


دیپلماسی، قربانی قدرت شد

سانام واکیل، تحلیل‌گر  اندیشکدۀ چتم‌هاوس می‌گوید: «در روند منتهی به این حمله، E3 عملاً به حاشیه رانده شد. مذاکرات آمریکا و ایران نویدبخش بود و اروپا نمی‌توانست تضمین یا مشوق معناداری ارائه دهد.» نشست ژنو، به‌جای پیشرفت، ناتوانی اروپایی را عیان ساخت که فراخوان‌هایش برای خویشتنداری زیر سایۀ اقدام قاطع نظامی آمریکا رنگ باخته بود.

آلمان تلاش کرد نادیده‌گرفتن و کنار گذاشته‌شدن را کم‌رنگ جلوه دهد. یکی از مقامات آلمانی گفته است: «هر بحرانی دو بُعد دارد؛ نظامی و دیپلماتیک. ما می‌دانیم که آمریکایی‌ها نیز در تلاش‌اند راهی برای بازگشت به مسیر دیپلماتیک بیابند. به همین دلیل معتقدم توافق‌ها و تفاهم های شکل‌گرفته میان آمریکا، E3 و دیگر کشورها بی‌ارزش نبوده و کماکان پیش‌برنده است.»

این مقام در پاسخ به پرسشی دربارۀ مهلت دو هفته‌ای ترامپ، با لحنی طنزآلود گفت: «دو هفتۀ ترامپ، حالتی انجیل‌گونه و بشارت‌دهنده دارد و در تجربه‌های قبلی دیده‌ایم که ممکن است به بازه‌ای بسیار طولانی‌تر یا کوتاه‌تر از موعد ارجاع دهد. این‌بار، دریافتیم که دوهفته می‌تواند فقط چند ساعت به طول بیانجامد.»

مکرون؛ ادعای پیروزی در اوج انفعال

امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، روز سه‌شنبه کوشید نشان دهد که اروپا همچنان در حال پیروزی است: «می‌دانم وقتی سلاح‌ها به‌کار می‌افتند و ما در این حملات شرکت نمی‌کنیم، ممکن است حسِ به‌حاشیه‌رانده‌شدن به ما دست دهد. این همان چیزی است که گاه از زبان برخی افراد می‌شنوم. اما معتقدم وقتی تصمیم به ممانعت از حمله می‌گیریم و در موضع خود استوار می‌مانیم، در بلندمدت و از منظر راهبردی، برنده‌ایم.»

بازی بدون اروپا؛ اتحاد خارج از گود

واقعیت این است که اروپا حتی در میدان حضور ندارد. در بحران خاورمیانه، اتحادیۀ اروپا، بریتانیا و کشورهایی نظیر کانادا کوشیده‌اند بر اسرائیل فشار وارد کنند، اما هیچ‌یک از تلاش‌هایشان مؤثر نبوده و به‌ویژه روابط اروپا با دولت راست‌گرای بنیامین نتانیاهو به‌شدت تیره شده است. محاصرۀ چند هفته‌ای غزه و بحران انسانی ناشی از آن، که هزاران فلسطینی را در آستانۀ گرسنگی قرار داده، خشم رهبران اروپایی را برانگیخته است.

در همین راستا، گزارش کایا کالاس (مسئول ارشد دیپلماسی اتحادیۀ اروپا) نشان داد که اسرائیل مفاد حقوق بشریِ مندرج در توافق همکاری با اتحادیه را نقض کرده است.

   اکنون بروکسل در حال بررسی گزینه‌های تنبیهی علیه اسرائیل است. دولت اسرائیل این اقدام را در میانۀ جنگ، «وقیحانه و توهین‌آمیز» می‌داند و اروپا را شدیداً محکوم کرده است.

  برای اتحادیۀ اروپا، کاملاً روشن است که اسرائیل عملاً تصمیم گرفته دیگر به حرف اروپا گوش نکند. هرگونه اعتباری که «کایا کالاس» در تعامل با اسرائیل کسب کرده بود، اکنون به‌طور جبران‌ناپذیری تضعیف شده و به احتمال زیاد، اعتراضات اروپا نادیده گرفته خواهد شد.

  در حالی که اتحادیۀ اروپا بزرگ‌ترین تأمین‌کننده کمک‌های مالی به غزه است و این درگیری بازتابی گسترده در فضای سیاسی اروپا دارد، چنین جایگاهی برای بروکسل نامطلوب و تضعیف‌کننده است. با این حال، نتانیاهو نشان داده که فقط به حرف ترامپ گوش می‌دهد و گاه وقعی به ترامپ هم نمی‌نهد.

  «جسیکا روزنکرانتس» (وزیر امور اروپایی سوئد)، به پولیتیکو می‌گوید: «در بسیاری از مسائل خاورمیانه کاملاً روشن است که ایالات متحده نقش بسیار پررنگی دارد؛ اما فکر می‌کنم اتحادیۀ اروپا نیز می‌تواند در مواضع خود شفاف و قاطع باشد.»

اما آیا کسی در منطقه به اروپا گوش می‌دهد؟

روزنکرانتس می‌گوید: «خب، وقتی ۲۷ کشور بر سر موضوعی به توافق برسند و یک‌صدا سخن بگویند، قطعاً اهمیت دارد. اما باید واقع‌بین بود؛ بازیگران مهم و متعدد دیگری نیز در منطقه حضور دارند.»

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.