به گزارش همشهری آنلاین، سینا کلهر-جامعهشناس: رویدادهای پس از جنگ اخیر، بهویژه موج خیزش ملی در دفاع از وطن، بار دیگر نشان داد که در ورای بسیاری از روایتهای رایج درباره زوال سرمایه اجتماعی در ایران، همچنان نوعی «انسجام اجتماعی برآمده از کنش دفاعی» در لایههای زیرین جامعه جریان دارد. این انسجام، نه حاصل سیاستگذاریهای از پیش طراحیشده یا مهندسی اجتماعی، بلکه نمونهای اصیل از آن چیزی است که جامعهشناسان آن را «سرمایه اجتماعی گرم» مینامند.
اما اکنون که موقتاً از شرایط تهدید نظامی عبور کردهایم، یک پرسش اساسی، که هم ماهیتی نظری دارد و هم نتایج سیاسی، پیش روی ماست: چگونه میتوان این انسجام را حفظ کرد و از آن بهمثابه پایهای برای توسعه، بازسازی و پیشرفت استفاده نمود؟ چگونه میتوان آمادگی اجتماعی برای دفاع از وطن را به توانمندی پایدار ملی تبدیل کرد؟
برخی نویسندگان و تحلیلگرانی که در بحبوحه جنگ دوازدهروزه یا سکوت پیشه کرده بودند، با تکرار گزارههایی از جنس «ضرورت تغییرات بنیادین در گفتمان و سیاستهای کلان»، میکوشند میراث این انسجام را مصادره به مطلوب کنند. برخی از ایشان که در گذشته سخن از بیاعتباری توان نظامی میگفتند و عباراتی چون «دنیای امروز، دنیای گفتوگوست، نه موشک» را ترویج میکردند، اکنون بیهیچ اشارهای به خاستگاه واقعی این انسجام یعنی ظرفیتهای دفاعی کشور، خواهان دگرگونیهای کلان شدهاند.
تجربه اخیر بهوضوح نشان داد که بسیاری از ادعاهای روشنفکران مخالف سیاستهای دفاعی و منطقهای، با واقعیت میدانی تطابق نداشت. آنچه موج انسجام ملی را در آن شرایط ممکن ساخت، نه تئوریهای انتزاعی وارداتی، بلکه حضور واقعی مردم در میدان خطر، پیوندهای عاطفی و ارزشی میان مردم و نیروهای مدافع وطن، و نوعی فهم مشترک از معنای استقلال و تهدید بود.
اگر توان موشکی و دفاعی عامل انسجام بوده، تقویت آن باید یک راهبرد باشد. اگر استقلال ایران و مقاومت در برابر تجاوز دشمن محور انسجام بوده، باید تقویت این ایستادگی در دستور کار بماند. اگر سیاست خارجی عقلانیِ همراه با حفظ استقلال، عامل همبستگی اجتماعی بوده، تثبیت آن باید محور مطالبه عمومی قرار گیرد. و اگر عقلانیت عرفی و تکیه بر ارزشهای بنیادین دینی و ملی، جامعه را حول معنایی مشترک متحد ساخته، صیانت از آنها مسیر پایداری اجتماعی است.