کاوه علیاسماعیلی - این بار نه خبری از خارجیهای پرهزینه و بیاثر است، نه دلالهایی که لیگ را به بازار مکاره بدل کرده بودند. لیگ جدید شاید فقیرتر باشد، اما اصیلتر است؛ اتفاقی ناخواسته اما خوشیُمن که شاید فوتبال ایران را تمیزتر و دلچسبتر کند.
به گزارش سرویس ورزشی تابناک، فصل جدید لیگ برتر فوتبال در شرایطی برگزار میشود که تقریبا هیچ چیز، سر جای خودش نیست. همه ما نگران و تحت تأثیر اخبار نگرانکننده در خصوص شروع دوباره جنگ هستیم و البته هنوز هم پروازهای داخلی به مثابه گذشته انجام نمیشود. ورزشگاه آزادی همچنان دور از دسترس است و همه بابت بیپولی گلایه دارند.
در این شرایط، اتفاقاتی رقم خورد که مشخص نیست برای فوتبال ایران خیر و برکت به همراه دارد یا افت شدید فنی. البته در سالهای اخیر سقوط کامل اخلاق و تاکتیک در فوتبال ایران را به چشم دیدیم و دیگر مثل گذشته متعجب نمیشویم، اما از میان این اخبار، یک موضوع جذاب رقم خورده که میتواند شکل و شمایل لیگ را تغییر دهد.
به صورت اجباری و ناخواسته، تعدادی از مربیان و بازیکنان خارجی دیگر به ایران بازنمیگردند و به همکاری خود با باشگاههای کشورمان پایان دادند. این در حالی است که در هیچ نقطهای از جهان به چنین مربیان بیکیفیت و بازیکنان عادی، قراردادهای سنگین داده نمیشود. ایران و تهران برای اکثر خارجیها، چیزی شبیه به بهشت بود. آنها هیچ کم و کسری نداشتند و گاهی اوقات، دهها برابر پولی که میتوانستند در یک فصل کسب کنند، در یک فصل از باشگاههای ایرانی گرفتند. موضوعی که همیشه جای بررسی دارد و شاید اگر بازرسی کاملی از قراردادها انجام شود، دست افراد زیادی درون باشگاهها از آستین دلالها بیرون بیاید.
به هر حال این اتفاق ناخواسته، بازگشت اصالت به تعدادی از باشگاههای ایران بود. برای فصل جدید، کارتال ترکیهای جای خود را به وحید هاشمیان داد. وحید با تجربه بازی در بایرن مونیخ وقتی به پرسپولیس آمد، بازوبند کاپیتانی را به بازو بست و یک پرسپولیسی به حساب میآید. او لباس قرمز را پرو کرده و آمده تا ادعاهای همیشگی خود را به اثبات برساند. وحید در همه مصاحبههایش گفته بود میتواند کارها را از تمام مربیان و مدیران ایران بهتر انجام بدهد.
سپاهان هم دچار این شیرینی ناخواسته شد. کارترون که غیر از تکرار پیروزی مقابل پرسپولیس، کار خاصی دیگری انجام نداد از رختکن تیم رفت تا جای خود را به اسطوره طلاییپوشان یعنی محرم نویدکیا بدهد. محرم قبلاً هم سرمربی سپاهان بوده و هرچند کارش به قهرمانی نکشید، اما تیم قدرتمند و جذابی ساخت. آن سمت اصفهان هم اتفاق دیگری رخ داد و شاهد بازگشت قاسم حدادیفر کاپیتان قدیمی ذوبآهن این بار به عنوان سرمربی هستیم. تمام زندگی قاسم در ذوبآهن سپری شد و عجیب اینکه او حتی در بیمارستان ذوبآهن اصفهان به دنیا آمده است! حالا به حق خود رسید و هدایت سبز و سفیدپوشان را برعهده گرفت.
در اهواز، دو کاپیتان قدیمی در کسوت سرمربی تیمهای خود باقی ماندند. یحیی گلمحمدی با وجود پیشنهادهایی که داشت، تصمیم گرفت تا در فولاد بماند. یحیی در گذشته بازیکن و کاپیتان فولاد بود و با فضای این باشگاه کاملاً آشناست. او فصل قبل، کاری شبیه به معجزه انجام داد و توانست فولاد قعرنشین را در جمع مدعیان بنشاند. کمترین انتظار این است که امسال به سمت قهرمانی حرکت کند. استقلال خوزستان هم رأی به حفظ امیر خلیفهاصل داد. مهاجم قدیمی فوتبال اهواز و حالا سرمربی خوشتیپ و خوشپوش آبیها در این فصل هم ماندنی است. مأموریت او چه خواهد بود؟ حفظ تیم یا تلاش برای حضور در جمع تکرقمیها؟ مهم این است که خلیفهاصل هم اصالتی خوزستانی دارد.
ملوان هم خوشبخت است که مازیار زارع را از دست نداد. مازیار و پژمان نوری توانستند لیگ را با تیمی قدرتمند، حسابی گرم کنند. آنها تا یک قدمی قهرمانی جام حذفی هم رفتند، اما نشد که بشود! مازیار قایقران هم ماندنی است و اصالت انزلیچیها در این فصل حفظ میشود. نفر آخر سعید دقیقی است. مهاجم و کاپیتان پیشین پیکان در این فصل هدایت خودروسازان را برعهده دارد. سعید یک مربی پرشور و هیجانی است و کارش را خیلی دوست دارد. حضور بازیکنان قدیمی روی نیمکت تیمهای سابق و محبوبشان، همان اصالتی است که انتظارش را داریم.
این روند که خبر از بازگشت اصالت به لیگ دارد، شاید در برخی تیمها به صورت ناخواسته رقم خورد، ولی قطعاً مسابقات را گرم میکند. البته به این شرط که فدراسیون فوتبال بتواند یک فصل خوب را رقم بزند. این لیگ نسبت به سالهای قبل متمایز است و میتوان آن را از فصلهای پیش تمیز داد.