هشدار سیاستمدار ارشد قطری درباره جنگ ایران و آمریکا | ایران نباید وارد رویارویی نظامی با آمریکا شود | منطقه در معرض پیامدهای خطرناک جنگ اخیر قرار دارد

همشهری آنلاین شنبه 21 تیر 1404 - 20:08
نخست وزیر سابق قطر تاکید کرد: ایران نباید وارد رویارویی نظامی با ایالات متحده شود، چرا که این دقیقاً همان چیزی است که اسرائیل از مدت‌ها پیش در پی آن بوده و برای تحقق آن تلاش کرده است.اسرائیل می‌خواهد در نهایت خود را از صحنه درگیری کنار بکشد و از موضع نظاره‌گر، شاهد جنگ میان دو کشور باشد.

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از شفقنا، حمد بن جاسم بن جبر، نخست وزیر سابق قطر در یک سلسله تویت نوشت: در سایه تنش‌های فزاینده در منطقه خلیج فارس، مایلم تأکید کنم که همچنان فرصتی برای رسیدن به راه‌حلی وجود دارد که رضایت طرفین، یعنی ایالات متحده و ایران را فراهم سازد و از توسل به گزینه نظامی که راهکاری ویرانگر و تشدیدکننده وضعیت در منطقه‌ای بسیار حساس است، جلوگیری کند.

گزینه جنگ ممکن است در جهت منافع برخی طرف‌ها، به‌ویژه اسرائیل، باشد؛ اسرائیلی که احتمالاً در پی تحقق اهداف خاص خود از طریق سوق دادن آمریکا به‌سوی رویارویی مستقیم است. از همین رو، ضروری است با احتیاط کامل با این مسیر برخورد شود و تلاش جدی برای بهره‌گیری از فرصت باقی‌مانده جهت دستیابی به راه‌حل سیاسی و مسالمت‌آمیز صورت گیرد.

همچنین باید یادآور شد که ایران کشوری کلیدی در منطقه‌ای راهبردی برای کل جهان است، و باید با آن با احترام متقابل برخورد شود؛ رویکردی که زمینه را برای راه‌حلی متوازن در خصوص پرونده هسته‌ای ایران، با در نظر گرفتن منافع هر دو طرف، فراهم می‌سازد.

منطقه ما، با توجه به تنش‌ها و بحران‌های فراوانی که در آن جریان دارد، نیازی به شعله‌ور شدن تنش‌های جدید ندارد، بلکه بیش از هر زمان دیگری نیازمند تلاش‌های واقعی برای خنثی‌سازی هرگونه عامل تشدیدکننده بحران است. از این‌رو، دعوت صمیمانه‌ای دارم خطاب به کشورهای خلیج فارس تا با جدیت و مسئولیت‌پذیری در مسیر دستیابی به راه‌حل مسالمت‌آمیز گام بردارند؛ راه‌حلی که به امنیت، ثبات، اقتصاد و مناسبات سیاسی منطقه خدمت کند.

پیش‌تر قطر پیشنهادی ارائه کرده بود مبنی بر این‌که انتخاب دبیرکل اتحادیه عرب باید برای نامزدهایی از تمام کشورهای عربی آزاد باشد و نه منحصر به کشور خاصی. این پیشنهاد در آن زمان با موافقت کتبی هجده کشور عضو مواجه شد.

با این حال، قطر تصمیم گرفت از پیشبرد این پیشنهاد خودداری کند، به‌ویژه پس از وقوع انقلاب مصر در سال‌های موسوم به بهار عربی، تا مبادا این اقدام به‌عنوان موضعی ضدانقلاب تعبیر شود. اما در شرایط کنونی، بنده بر این باورم که باید منصب دبیرکلی اتحادیه عرب به روی تمام شخصیت‌های شایسته از تمامی کشورهای عربی گشوده باشد. اگر چنین اتفاقی رخ دهد، این امر نه تنها از جایگاه و نقش مهم و محوری مصر نمی‌کاهد، بلکه خون تازه‌ای در پیکره ساختار اتحادیه عرب تزریق خواهد کرد که می‌تواند به فعال‌سازی و توسعه نقش این نهاد بینجامد.

همچنین، اگر این رویکرد اجرایی شود، می‌تواند زمینه‌ساز ایجاد سازوکار مؤثر و عاقلانه‌ای برای انتخاب کارکنان اتحادیه باشد؛ روندی که تحت نظارت کشورهای عربی صورت گیرد و نه صرفاً به تصمیم دبیرکل واگذار شود، تا از این طریق اتحادیه عرب از رکود عمیق و طولانی‌مدتی که سال‌هاست در آن گرفتار شده، خارج شود و بتواند نقش مورد انتظار خود را در قبال بسیاری از مسائل مهم جهان عرب ایفا کند.

همان‌طور که در اتحادیه اروپا و سازمان وحدت آفریقا نیز منصب دبیرکل و دیگر مناصب عالی‌رتبه در انحصار کشور خاصی نیست، چنین امری باید در اتحادیه عرب نیز به اجرا درآید.

اما در خصوص مقر اتحادیه عرب، اساسنامه تأسیس آن قاهره را به‌عنوان محل استقرار مقر تعیین کرده، مگر آن‌که کشورهای عضو تصمیمی خلاف آن اتخاذ کنند. با این حال، به نظر من باقی‌ماندن مقر اتحادیه در قاهره اهمیت دارد، چرا که قاهره یکی از مهم‌ترین پایتخت‌های عربی و از مراکز اصلی تصمیم‌سازی در جهان عرب به شمار می‌رود.

متأسفانه، منطقه خلیج [فارس] بهایی سنگین برای تنش‌های کنونی و جنگی که در پی حملات اسرائیل به مواضع نظامی و غیرنظامی ایران آغاز شد، می‌پردازد – بلکه در واقع هم‌اکنون نیز در حال پرداخت این بهاست. این در حالی است که هم‌زمان، مذاکراتی میان ایالات متحده و ایران برای دستیابی به راه‌حلی مسالمت‌آمیز و از طریق گفت‌وگو در خصوص پرونده هسته‌ای ایران در جریان بود.

از این‌رو، کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس – که بیش از دیگران مستقیماً در معرض خطرات این تنش‌ها قرار دارند – باید موضعی روشن اتخاذ کنند و با استفاده از روابط خود با متحد آمریکایی، برای توقف این جنگ وارد عمل شوند؛ جنگی که پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم آن در کوتاه‌مدت و بلندمدت، منطقه را به شدت تهدید می‌کند.

باید با صراحت تأکید کرد که فروپاشی ایران – این همسایه بزرگ و مهم – به هیچ‌وجه به سود کشورهای خلیج(فارس) نیست. چنین سناریویی، بی‌تردید به هرج‌ومرجی ویرانگر در منطقه منجر خواهد شد که تبعات آن، تمامی بازیگران منطقه‌ای را متأثر خواهد ساخت. برای جلوگیری از این وضعیت، کشورهای خلیج(فارس) باید از مجاری تصمیم‌سازی و ارتباطات دیپلماتیک، موضعی صریح و قاطع برای توقف فوری این جنون آغازشده از سوی اسرائیل اتخاذ کنند؛ جنونی که ابعاد کامل تأثیر آن بر منطقه هنوز به‌روشنی نمایان نشده است.

تجربه‌های تاریخی نیز این ضرورت را تأیید می‌کند؛ همچنان‌که اشغال ظالمانه کویت توسط رژیم بعثی عراق، پیامدهای سنگینی برای کل منطقه به دنبال داشت، جنگ جاری نیز بی‌تردید دارای تبعاتی گسترده و عمیق برای خاورمیانه و حتی جهان خواهد بود. در نهایت، هیچ پیروزی‌ای پیروزی قطعی نیست و هیچ شکست‌خورده‌ای تا ابد بازنده نخواهد ماند.

بر این اساس، بر ما در کشورهای خلیج(فارس) فرض است که برای متوقف ساختن این سرکشی و دیوانگی در کاربرد قدرت، تلاش کنیم؛ چرا که ما نخستین قربانیان آن خواهیم بود. منافع ما ایجاب می‌کند که خلیج [فارس] دریایی از آرامش و صلح برای همگان باشد. امیدوارم رهبران ما در اسرع وقت از طریق مجاری دیپلماتیک شناخته‌شده خود وارد عمل شوند و این دیوانگی را متوقف سازند.

ما به‌خوبی می‌دانیم که پس از شکست طالبان در سال ۱۹۹۱ در افغانستان، اوضاع به چه سمت و سویی رفت و چه تحولاتی در پی داشت. ایران با افغانستان تفاوت دارد و به‌مراتب بزرگ‌تر و مهم‌تر از آن است. با وجود اختلافات فراوانی که میان کشورهای خلیج(فارس) با ایران – و البته با اسرائیل – وجود دارد، این بدان معنا نیست که در این منازعه جانب یک طرف را بگیریم، اما در عین حال، نمی‌توانیم نیز فقط نظاره‌گر باقی بمانیم یا به اتخاذ موضعی خنثی، منفی و بی‌اثر بسنده کنیم. بلکه بی‌طرفی ما باید فعال، مؤثر و مثبت باشد

ایران نباید وارد رویارویی نظامی با ایالات متحده شود، چرا که این دقیقاً همان چیزی است که اسرائیل از مدت‌ها پیش در پی آن بوده و برای تحقق آن تلاش کرده است. اسرائیل می‌خواهد در نهایت خود را از صحنه درگیری کنار بکشد و از موضع نظاره‌گر، شاهد جنگ میان دو کشور باشد.

همان‌گونه که در یکی از توییت‌های پیشین اشاره کردم، روشن است که آن‌چه اخیراً در منطقه رخ داده، پیامدهایی در پی خواهد داشت. این پیامدها در چندین جهت خود را نشان خواهند داد، از جمله در قالب طرح‌هایی برای تجزیه برخی کشورها – نظیر کشور برادر سوریه – یا تحمیل وضعیتی که منطقه را وادار به پرداخت هزینه‌هایی سنگین برای سالیان دراز خواهد کرد.

و همان‌گونه که پیش‌تر نیز گفته‌ام، کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس نخستین کسانی خواهند بود که از این پیامدها آسیب خواهند دید. از این‌رو، ضروری است که این کشورها با یکدیگر به توافقی روشن و مبتنی بر دیدگاهی مشترک در قبال این تحولات و پیامدهای آن دست یابند.

با آن‌که همواره به ضرورت اتحاد کشورهای خلیج(فارس) ایمان داشته‌ام، اما معتقدم این اتحاد در شرایط کنونی نمی‌تواند ادامه یابد مگر آن‌که حاکمیت قانون، و نه منطق زور، معیار حل‌وفصل اختلافات میان اعضا و نیز مبنای تفسیر مواد منشور تأسیسی این اتحادیه قرار گیرد. تنها زمانی که قانون مرجع نهایی و بی‌طرف باشد، اتحادی سیاسی شکل خواهد گرفت که ضمن تضمین استقلال تصمیم‌گیری خلیجی، از کشورهای عضو در برابر هرگونه مداخله در امور داخلی‌شان حفاظت خواهد کرد.

من کاملاً باور دارم که کشورهای خلیج(فارس) از توان لازم برای تحقق این هدف برخوردارند، مشروط بر آن‌که اراده‌ای جدی وجود داشته باشد و دل‌ها پاک و نیّت‌ها صادق باشد. اگر چنین شود، این امر آغازی خواهد بود برای شکل‌گیری اتحادی قدرتمند و اثرگذار؛ اتحادی که شاید من شاهد آن نباشم، اما فرزندان یا نوه‌های ما آن را در آینده خواهند دید. و برای تحقق این آرمان، لازم است با تمام توان خود بکوشیم تا این منطقه را در بهترین وضعیت به نسل‌های آینده بسپاریم.

چنان‌که همگان می‌دانیم، در اتحاد قدرت نهفته است، اما این اتحاد نیازمند پایه‌ای محکم است؛ و متأسفانه، این پایه در حال حاضر فراهم نیست. من هیچ طرفی را متهم نمی‌کنم، بلکه بر این باورم که مسئولیت این وضعیت بر دوش همگان است.

منبع خبر "همشهری آنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.