گروه سیاست نامهنیوز – رصد میدان سیاست داخلی نشان میدهد که در این روزهای حساس، که ایران بیش از هر زمان دیگری نیازمند انسجام و همبستگی ملی است، یک جریان سیاسی خاص، با رفتارهای تنشآفرین و خلاف منافع ملی، تلاش میکند تا فضای کشور را ملتهب کند.
مردم ایران در جریان جنگ ۱۲ روزه اخیر، یکصدا و متحد، پشت کشور ایستادند و از هرگونه تفرقهافکنی فاصله گرفتند. با این حال، این جریان خاص کوشیده است با حمله به دولت، تخریب شخصیتهای نظام و ایجاد دوگانههای کاذب، انسجام داخلی را مخدوش کرده و عرصه دیپلماسی را برای نظام، کشور و مردم پرهزینه سازد.
تاریخ فعالیت این جریان نشان میدهد که در مقاطع حساس، مسیر جداگانهای از منافع ملی را پیمودهاند. سخنان نمایندگان آنها در مجلس، صداوسیما یا رسانههای وابسته، آکنده از اتهامزنی و تضعیف چهرههای ارشد کشور است. آنها چنان فضایی القا میکنند که گویی تمامی مشکلات ناشی از عملکرد دیگران است و خودشان از هر خطا و مسئولیتی مبرا هستند.
نمونه بارز این رفتارها، ادعای بیاساس درباره دکتر پزشکیان، رئیسجمهور منتخب است. این جریان با مطرح کردن گزارههایی عجیب مانند «کودتای پزشکیان علیه رهبری»، تلاش میکند نوعی دوگانه ساختگی میان رئیسجمهور و رهبر انقلاب ایجاد کند؛ در حالی که پزشکیان بهصراحت و بارها تأکید کرده است که در سیاستهای کلان، از رهبر انقلاب پیروی کامل دارد.
هدف اصلی آنها، بر هم زدن همبستگی سیاسی و اجتماعی در کشور است تا از آب گلآلود ماهی بگیرند. این جریان بهوضوح میان دولت و حاکمیت تفکیک قائل میشود و در پی القای شکاف در رأس نظام است.
در حوزه سیاست خارجی نیز این جریان بیکار ننشسته و با اظهارات تحریکآمیز، عملاً در زمین دشمن بازی میکند. در شرایطی که رژیم صهیونیستی و دولت آمریکا تلاش دارند چهرهای غیرواقعی از ایران به جهان ارائه دهند، آیا القای تصویر تنش درونساختاری و تضعیف دولت، پاسگل دادن به دشمن نیست؟
رادیکالها تلاش میکنند دولت را ضعیف، منفعل، بیبرنامه در حوزه امنیتی، بیمسئولیت در حوزه اقتصادی و ناتوان در مواجهه با نفوذ معرفی کنند؛ در حالی که در شرایط کنونی، آنچه اهمیت دارد همافزایی و همراهی همه ارکان نظام است.
همانطور که برخی مقامات اعلام کرده اند، در جنگ اخیر، حاکمیت در رأس فرماندهی حضور داشته و تصمیم به آتشبس نیز تصمیم کل مجموعه نظام بوده است. اگر در آینده نیز گفتوگویی با آمریکا صورت گیرد، بیتردید آن هم در چارچوب تصمیم نظام خواهد بود، نه یک فرد یا دولت خاص.
اگر واقعاً دولت، ناکارآمد یا بیصلاحیت تلقی میشد، نظام تعارف نمیکرد. زیرا منافع ملی فراتر از هر دولت یا جریان سیاسی است. اما واقعیت این است که دولت فعلی، با وجود دشواریها و موانع، برای مدیریت کشور تلاش کرده و مسئولیت خود را در چارچوب سیاستهای کلان انجام داده است.
رویکرد این جریان تندرو، که عمدتاً نزدیکیهای ایدئولوژیک و سیاسی با جبهه پایداری دارد، همواره بر ایجاد شکاف در ساختار حکمرانی و القای «حاکمیت دوگانه» استوار بوده است. با این حال، تدابیر رهبری و سیاست کلان نظام تاکنون اجازه عملیاتی شدن این پروژه را نداده و بر وحدت و یکپارچگی در شرایط خطیر فعلی تأکید داشته است.
امروز، در برابر هجمهها و توطئههای آشکار و پنهان دشمنان، همه با هر گرایش و نگاه سیاسی باید حول محور ایران متحد شوند؛ نه اینکه انسجام داخلی را قربانی جاهطلبیهای جناحی کنند.