همشهری آنلاین- فهیمه طباطبایی، لیلا شریف: جنگ ۱۲ روزه با ناگفتهها و روایتهای کمتر شنیدهای گره خورده است که هر کدام را میتوان به عنوان نقطه درخشان از همدلی مردم و سازمانهای دولتی بیان کرد، درست مانند مددکاران داوطلب بهزیستی که در همان اولین روزهای جنگ در کنار مردم آسیب دیده حاضر شدند و در روزهای بعد از جنگ هم مسئولیت کنترل سلامت روان جامعه را برعهده گرفتند.
حسن موسوی چلک که سالها ریاست انجمن مددکاران اجتماعی ایران فعال بود، حالا در سمت معاون سلامت اجتماعی سازمان بهزیستی فعالیت میکند و در روزهای جنگ با کمک مددکاران توانستند باری از دوش مردم بردارد.او در گفتگو با همشهری از کمک رسانی در شرایط خاص گفت.
*شما سالها رئیس انجمن مددکاراجتماعی بودید، اگر بخواهیم دست به تحلیل سلامت روان جامعه بعد از جنگ بزنیم، شما وضعیت را چطور میبینید؟ چطور میتوان مردم را برای عبور از این مرحله اضطراب یاری کرد؟
موضوع ۲ بخش دارد، اول شرایطی بود که در حین جنگ تجربه شد. بخش دوم اثرگذاری جنگ، مربوط به روزهای بعد از جنگ است، یعنی ماندگاری آثار روانی جنگ باید مورد توجه قرار بگیرد. ما در این حوزه فعال هستیم، از ابتدا آماده افزایش تماسهای مردمی بودیم.
در تعامل با مردم متوجه شدیم که به واسطه پایبند نبودن رژیم غاصب اسرائیل به آتشبسها، آثار منفی بر روح و روان مردم به جای مانده است، به عبارت دیگر چنین فضایی موجب شد تا مردم هنوز نگران باشند. در این شرایط مردم باید چند کار را انجام دهند. اول اینکه بدانند زندگی جریان دارد، با تکیه بر همین نگاه بود که ما در روز اول، درست ۳ ساعت پس از حمله در محل کار خود مستقر شدیم. دوم کارهای عادی را نباید تعطیل کرد.
*برای مدیریت شرایط جنگ شما دست به چه تمهیداتی زدید؟
هیچ کجا مانند ایران، دست به نگهداری همزمان افراد در یک مرکز نمیزند، ۵۰۰ هزار نفر در کل مراکز ما به دلیل بیخانمانی، مجهول الهویه بودن و شرایط خاصی که دارند، خدمات دریافت میکنند. ما در این شرایط خاص دست به اجرای تمهیداتی برای مراکزمان زدیم، به عنوان مثال مواد دارویی و غذایی ماندگار را ذخیره کردیم، دست به تخلیه مراکز حساس زدیم، از ظرفیتهای کمک رسانی استفاده کردیم. در تهران یکی از مراکز غیردولتی ظرفیتی ایجاد کرد که به شکل روزانه ۲۰ هزار نان برای مراکز ما پخت میکرد.
جنگ ۱۲ روزه نشان داد که اگر خدمات اجتماعی در کنار اقدامات نجات و امنیتی دنبال شود، میتواند شرایط را برای تاب آوری و اعتماد بیشتر مهیا کند. به عنوان مثال مددکارهای ما در روزهای جنگ با خانوادهای مواجه شدند که حاضر نبود خانه تخریب شده را پس از حمله موشک ترک کند، همکار اورژانس اجتماعی ما با استفاده از نردبانهای آتش نشانی خود را به این خانه میرساند و آنها را برای تخلیه خانه مجاب میکند. این اتفاق در روز اول رخ داد.
خانواده دیگری به دلیل حمله دشمن، وسایلش دچار آسیب شده بود، این فرد آنقدر نگران اموالش بود که نمیخواست محل را ترک کند، همکاران اورژانس اجتماعی و تیم محب ما با مداخله درست توانستند، همدلی این خانوادهها را به دست بیاورند. در ۲ سال گذشته و در کمیته مدیریت بحران شهرداری تهران اقداماتی شکل گرفت که در این روزها کمک کننده بود.
*در این روزها شاهد بودیم که مردم به هر شکلی علاقه داشتند به یکدیگر کمک کنند...
من از دهه ۶۰ که زلزله رودبار اتفاق افتاد، به دلیل اینکه دانشجوی مددکاری اجتماعی بودم، تقریبا در تمام بحرانها حضور داشتم. در این بحران شاهد یک تفاوت بودم، ما دیدیم که در کنار مردم، تمام سازمانهای دولتی و غیردولتی تلاش کردند تا تمام ظرفیتهای خود را پای کار بیاورند. ما به مدلی از همکاری مشترک در این روزها دست پیدا کردیم. یک نکته مهم این است که قانون مدیریت بحران فعلی کشور، مربوط به بلایای طبیعی است اما فعلا قبول کردیم که در زمان جنگ هم ذیل همین قانون کار کنیم. با توجه به تجربه جنگ ۱۲ روزه، یک مکاتبهای با وزارت کشور داشتیم که به دنبال اصلاح قانون مدیریت بحران کشور در شرایط جنگ باشیم.
بیشتر بخوانید:حمله چند باره اسرائیل به اطراف شیرخوارگاه آمنه | خروج ۶۰ نوزاد نیم ساعت قبل از حمله
*بسیاری از خانوادهها در این جنگ آسیب دیدند، آیا رابطهتان را با این دسته از افراد حفظ کردید؟
ما آمادگیمان را اعلام کردیم که به همه افراد آسیبدیده که در این شرایط نیازمند دریافت خدمات مشاوره از بهزیستی باشند،خدمات رایگان ارائه بدهیم.
در کنار نیروهای سازمان بهزیستی باید بدانیم که ۷۲۹ تیم محب که متشکل از نیروهای داوطلب هستند، بدون دریافت یک ریال هزینه، مشغول کمک رسانی و فعالیت هستند.
*ما شاهد بودیم که در آستانه اشرفیه نزدیک به ۱۶ نفر از اعضای یک خانواده به شهادت رسیدند. در تهران هم دیدیم که پدر و مادر شهید شدند، فرزندشان زنده مانده است. آیا آماری از کودکانی که بدون سرپرست شدند، دارید؟
کودکی به بهزیستی ارجاع نشده است، این کودکان به سرعت تحت پوشش بنیاد شهید قرار میگیرند. ما در جلسه ای که با مدیر کل مشاوره و مددکاری بنیاد شهید داشتیم، آمادگیمان را برای ارائه هر نوع کمکی این کودکان و جانبازان اعلام کردیم.
* برای اینکه افراد جامعه بتوانند از این واهمه و ترس خارج شوند، چه راهکاری ارائه میدهید؟
اولین نکته پذیرش واقعیت جنگ است، بالاخره جنگ با وجود اینکه خواست ایران نبود، اتفاق افتاد. بدون شک همه مردم این مسئله را راحت نمیپذیرند، در این شرایط افراد باید مراقب باشند که در این شرایط ماندگار نباشند. در چنین موقعیتی باید اطرافیان به افراد کمک کنند که به پذیرش زندگی عادی برسند و آنها را برای طولانی مدت تنها نگذارند.
راهنمایی گرفتن از متخصصان این حوزه میتواند کمک کننده باشند، شماره ۱۴۸۰ به شکل شبانه روزی برای ارائه مشاوره آماده است. در گام بعدی ممکن است که افراد نیاز به مشاوره حضوری داشته باشند، ما در سازمان بهزیستی تلاش میکنیم که برای مشاوره مراکز دولتی، خدمات رایگان ارائه کنیم و در مورد مراکز خصوصی هم بستههای حمایتی در نظر گرفتهایم.
نکته مهم دیگر مربوط به خودمراقبتی است. باید بدانیم که رصد کردن خارج از کنترل اخبار منفی موجب میشود تا هراس افراد بیشتر شود. در این زمینه جالب است که بگویم در زمان جنگ، یکی از افراد تحت پوشش مرکز شبانه روزی بهزیستی در یکی استانها ازدواج کرد، گزینش با من تماس گرفت که در این شرایط چه کنیم؟ من گفتم که مراسم را برگزار کنید. حتی استاندار هم به این مراسم رفت. ما تلاش کردیم که بگوییم زندگی جریان دارد و تمام خدمات را با همان شرایط قبلی ارائه دادیم. درست است که جنگ رخ داد اما نباید چراغها را خاموش کرد.