به گزارش مشرق، در بحبوحه تحولات منطقهای و انسجام مثالزدنی ملت ایران در برابر تهدیدات خارجی، برخی معتقدند که بخشی از جریان موسوم به اصلاحطلبی تلاش میکند با طرح مسائلی چون مذاکره مجدد و آزادی محکومان امنیتی و بازخوانی نقش خود در فضای سیاسی کشور، از حاشیه به متن بازگردد. این تلاشها در حالی صورت میگیرد که افکار عمومی، بهویژه پس از جنگ و تحرکات اخیر، با نگاهی انتقادیتر از گذشته، عملکرد و رویکرد این جریان را ارزیابی میکند.
اسدالله بادامچیان، رئیس شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی در گفتوگویی این تلاشها را نه از سر دغدغه مردم، بلکه برای بقای سیاسی و جلوگیری از حذف کامل این طیف میداند. وی جریان اصلاحات را به چند شاخه تقسیم کرده و از فروریزی پشتوانه اجتماعی آن سخن میگوید.
بادامچیان صراحتاً میگوید که اصلاحات حذف شده است و جریانش مرده است.وی به تأخیر در بیانیههای همدلی بخش و زمانبندی نامناسب طرح مطالبات سیاسی در بحبوحه جنگ انتقاد میکند و این اقدامات را ناشیگری سیاسی سنگین میخواند. وی همچنین از برخی نشریات اصلاحطلب بابت طرح موضوع مذاکره در شرایط حملات دشمن انتقاد میکند.
به گفته بادامچیان، طرح موضوعاتی چون مذاکره با آمریکا یا آزادی زندانیان امنیتی، تلاشی برای گردن انداختن فشارها به گردن عدم مذاکره و بقای خودشان در سپهر سیاسی است. وی معتقد است که پمپاژ فضای منفی در رسانههای این جریان، حتی پس از ایثار فرماندهان ملی، به همدلی عظیمی که پس از جنگ شکلگرفته، آسیب میزند.
در نهایت، بادامچیان به این نکته اشاره میکند که قدرت واقعی ایران در ایمان، همدلی و رهبری مقتدرانه است، نه در سازش با دشمنان. او با استناد به فرمایش امام خمینی (ره) یادآور میشود که آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند.
مشروح گفتوگوی تفصیلی با اسدالله بادامچیان را در ادامه میخوانید:
ناشیگری اصلاحطلبان درباره درخواست آزادی زندانیان امنیتی
برخی معتقد هستند در فضای فعلی سیاسی، عملاً اصلاحطلبان از معادلات تصمیمگیری حذف شدهاند. آیا این «حس حذفشدن» واقعی است یا بیشتر ناشی از انفعال است؟
بسمالله الرحمن الرحیم. اولاً باید گفت وقتی از اصلاحطلبان صحبت میکنیم، منظور یک جریان کلی به نام اصلاحات است، نه صرفاً چندچهره خاص که در کشور مطرح بودهاند و فکر میکردند با روشها و دیدگاههای خودشان میتوانند کشور را در برخی حوزهها به سمت اهداف و خواستههایشان هدایت کنند. اینها بهتدریج متوجه شدند که نمیشود؛ یعنی افکار جبهه اصلاحات با عصر انقلاب اسلامی که به رهبری امام، بر اساس اسلام فقاهتی و مردمسالاری دینی شکلگرفته، همراه نیست. در نتیجه، آنهایی که بیدار بودند، فاصله گرفتند و این جریان به چند دسته تقسیم شد.
یک دسته کسانی بودند که برگشتند و مواضعشان کاملاً مشخص است که با گذشته خود فاصله گرفتهاند، اگرچه شاید برخی همخوانیها هنوز باقیمانده باشد، ولی در مجموع دیگر در آن جریان اصلاحطلبی نیستند. دسته دوم، افرادی بودند که متعصب باقی ماندند اما منزوی شدند؛ دیدند فایده ندارد و بهاصطلاح بریدند. البته اینها را نمیشود دقیقاً جزو یک دسته حساب کرد.
دسته سوم کسانیاند که با اینکه هنوز همان افکار را دارند، اما فعلاً در برابر موج مردمی و اخلاص عقیدتی، سکوت کردهاند؛ آراماند، بیسروصدا. دو دسته دیگر باقی میماند: یک دسته متعصبانی که با شدت، صراحت و وضوح، افکارشان را اعلام میکنند و مقابل این جریانات ایستادهاند. اینها در خط آمریکا، در خط ترامپ و حتی در خط اسرائیل هستند. به همین دلیل بود که اسرائیل آمد سردر زندان اوین را هدف قرار داد تا اینها آزاد شوند یا فرار کنند. اسرائیل و ترامپ فکر میکردند ملت ایران ناراضی هستند و ممکن است اغتشاش شود.
در این ماجرا مرتکب اصلاحطلبان دچار یک ناشیگری سیاسی بسیار سنگین شدند. آن هم این بود که نامهای نوشتند از خانه احزاب، با این عنوان که اصلاحطلب، اصولگرا و مستقل با هم متفق شدهاند و درخواست آزادی دار و دستهشان را دارند؛ همانهایی که اسمشان را گذاشتهاند «زندانیان سیاسی». درحالیکه در ایران، ما زندانی سیاسی نداریم. در ایران کسی بهخاطر صرفاً داشتن نظر مخالف سیاسی زندانی نمیشود. اما کسانی که حتی اگر فعالیت سیاسی هم دارند، وقتی دستگیر و محکوم میشوند، بهخاطر ارتکاب جرم است؛ جرائم امنیتی، مالی، اجتماعی.
میبینید که نشریات اصلاحطلب، دقیقاً همان مشی گذشته را ادامه میدهند. صریح هم میگویم، در روزنامه شرق شما ببینید این روزها چه میکند. سال گذشته نیز خطاب به مدیرمسئول آن نامهای نوشتم. درست است؟ در همین موقعیتی که آمریکا حمله کرده، شما حرف از مذاکره میزنید؟ حالا همنشان داده که این نوع اصلاحطلبی با آنچه ادعا میکنند، تفاوت دارد. مواضع آقای پزشکیان در ایام جنگ خیلی روشن بود. حالا قبلش هم بود، ولی حالا دیگر کاملاً واضح است. آن نامه را که نوشتند و در روزنامه شرق، ببینید چه میکنند.
مذاکره برای دشمنان مفهومی ندارد
اخیرا انتقاداتی بود که اصلاح طلبان بقای خود را روی مسائلی مانند آزادی زندانیان امنیتی یا مذاکرات تاکید دارند، اما این مطالبات گاه حالت مقطعی و موجسوارانه به خود میگیرد. این نوع سیاستورزی چه پیامدهایی دارد؟
اینها دنبال مذاکره و آزادی نیستند که برای کشور کاری بکنند؛ دنبال بقای خودشان در سپهر سیاسیاند، میخواهند همچنان در معرض دید مردم باشند. شاید یک انگیزه این باشد که ببینند دارند حذف میشوند و تلاش میکنند ناپدید نشوند.
مسئله بعدی این است که آنها دیگر به انتها رسیدهاند. وقتی بحث مذاکره را مطرح میکنند و میگویند آقا با آمریکا مذاکره کنید، با رئیسجمهور آمریکا، این یعنی میخواهند همه فشارها را گردن مذاکرهنکردن بیندازند. حالا دولتی آمده که به اصلاحات منتسب بوده. رفته مذاکره هم کرده. وزیر خارجهاش هم گفته بیایید باواسطه عمان مذاکره غیرمستقیم کنیم درحالیکه کاملاً روشن است مذاکره برای آنها مفهومی ندارد.
به قول خود آقای پزشکیان گفت که آقای ترامپ، اگر میخواهی مذاکره کنی، پس این غلطها چیست که میکنی؟ این دیگر خیلی صریح است. با این عبارتها حرفزدن باز هم برای اینها فایدهای نداشت. حالا اسم مذاکره را که نمیآورند، ولی در مقالاتشان نگاه کنید میگویند اگر بخواهیم باید برویم سراغ دیپلماسی و اسمش را گذاشتهاند دیپلماسی. خب، شما ببینید ما در چه وضعیتی هستیم.
چند سال پیش هم گفتم که اصلاحات مرده است
این مسئله هم بیان می شود که اصلاحطلبان در فضای دوقطبی، عملاً به قطب سوم بدل نشدهاند، بلکه به حاشیه رفته و منفعل شدهاند. نظر شما چیست؟
به نظر من، آنچه شما میپرسید که اصلاحطلبان الان چه میکنند، پاسخ این است که اصلاحات حذف شده. چند سال پیش هم گفتم که اصلاحات مرد؛ جریانش هم مرده است. آن موقع کسی گوش نکرد. همین چند بخش را که گفتم نگاه کنید. در همین ایام، آن متعصبها فرار کردند. آن آقایی که خیلی هر روز مقاله مینوشت در این ۱۲ روز هیچ نگفت. بعد از ۱۲ روز که خیالشان راحت شد، در سایه جهاد بزرگان و فرماندهانی مثل سردار سلامی، سردار باقری و حاجیزاده عزیز که آدم هر وقت یادش میآید، درد ازدستدادن چنین انسانهایی را حس میکند حالا شما هنوز میبینید هر روز در رسانههایشان فضای منفی پمپاژ میشود.
حالا که موفق نشدند کسی را از زندان آزاد کنند، در یکی از مقالاتشان رفتند سراغ موضوع «زنان در زندان»! خب شما اصلاً چهکارهاید؟! ترامپ، همانی است که روی میز مذاکره بمب انداخته بود، میخواستید مذاکره کنید! این دیگر آخر خط است. واقعاً اگر سر از سیاست درمیآوردند، اینطور رفتار نمیکردند.
اسرائیل آمده در این کشور، بچه دانشمند هستهای را شهید کرده بعد رفته گیلان، همه خانواده را هم شهید کرده. همان کاری را که در غزه میکنند، اینجا هم انجام دادند. منتها زورشان به ایران نمیرسد، چون ایران مقتدر است. ایران عزیز. ایرانی که شب عاشورایش رهبرش چنان حماسهای خلق کرد و ملت چنان عاشقانه با او همراه بودند. چه کسی میتواند این ملت را بشکند؟
خودشان حذف شدهاند. حالا بعضیهایشان دنبال این هستند که دستوپا بزنند؛ یکبخشی دارند برمیگردند. یک عده دیگر ول کردهاند، میگویند برویم دنبال زندگیمان. اما یک گروه هنوز تعصب دارند و همان حرفها را تکرار میکنند. به نظرم، از طرف مردم با واکنش سختی روبهرو خواهند شد؛ چون نظام و حکومت خیلی با آنها کاری ندارد.
اصلاحطلبان با رویهای که در پیش گرفتهاند به همدلی آسیب می زنند
جریان اصلاحطلب در سالهای اخیر تا چه حد در ایجاد یا شاید ازبینبردن «همدلی اجتماعی» نقش داشته است؟
اما این رویهای که در پیش گرفتهاند، باعث میشود همان همدلی عظیمی که بعد از جنگ شکل گرفت، آسیب ببیند. خداوند در قرآن، در دو سوره آخرش میفرماید:قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاس، مَلِکِ النَّاس، إِلَٰهِ النَّاس، مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاس» ...و «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَق، مِن شَرِّ مَا خَلَق، وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَب، وَمِن شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَد.این آیات مشخص کرده که کسانی که در این شرایط، درحالیکه هنوز خون شهدای ما میجوشد، دنبال حاشیهسازی و مزاحمت هستند، وسواس خناساند. آنها خودشان را نابود میکنند و رستگار نمیشوند.
چه کسی رستگار میشود؟ قد أفلح المؤمنون. آنهایی که ایمان دارند، مردم این مملکت. چه کسی الان میرود دنبال چهرههایی که این حرفها را میزنند؟ چه کسی به آنها توجه میکند؟ اینها را در رسانه ملی هم آوردند، بهجای اینکه در آن روز حمایت جدی کنند، فقط از فرصت سوءاستفاده کردند و حرفهای همیشگی خود را زدند. حالا هم درخواست دارند که همه زندانیها را همینطوری آزاد کنید!
اصلاً این درخواست عفو برای این زندانیان یعنی چه؟ اینها مجرماند. حالا شما میخواهید عفو بدهید؟! این وسط یک شیطنتی هم هست که بعضیها نمیفهمندش؛ اینکه میخواهند موضوع را عمومی جلوه بدهند، درحالیکه اصلاً عفو عمومی نمیخواهد! این چند نفر را اسم ببرید، مشخص کنید، لیست بدهید، تا مردم بفهمند جریان چیست.
به نظر من، باید از آنها مصاحبه بگیرید. بگویید آقای فلانی که نامه نوشتی، لطفاً بگو دقیقاً چه کسانی را میخواهی عفو بشوند؟ خطتان را برای ملت روشن کنید. البته تا حد زیادی روشن شده. با این ملت یکپارچه، اینها که مقابلش ایستادند، سخت اشتباه میکنند.
قدرت امروز ما نه در سلاح، که در ایمان، همدلی و رهبری مقتدرانه است
عیبی ندارد، بیایند بگویند ما چند گروهیم. اما کل ملت ایران اصلاحطلب است؟ نه. فقط یک جریان سیاسی خاص با سوابق مشخص و روزنامههایشان با نهایت آزادی دارند حرف میزنند.
الان شما نگاه کنید در همین شرایط جنگ، ببینید اسرائیل چه میکند؟ آمریکا چه میکند؟ آیا کسی آنجا جرئت دارد یک خبر یا عکس منتشر کند؟ اما اینها همینجا آزادانه مینویسند، تحلیل میدهند، خط سیاسیشان را پیش میبرند و باز هم طلبکارند!
در شرایطی که برخی در دنیا تصور میکنند ایران عرصهای بسته برای بیان دیدگاههاست، واقعیت این است که در کشور ما، افراد با نهایت آزادی سخن میگویند، نقد میکنند، حتی منفیبافی و سیاهنمایی میکنند؛ اما فراموش کردهاند که این ملت، ملتی هوشیار و بیدار است که سالهاست در برابر تهاجم استکباری، با آگاهی و مقاومت ایستاده است. تهاجمی که دشمنان، با ایجاد شبکههای نفوذ پیچیده و خائنانه، برای آن زمینهسازی کرده بودند.
برخی میپندارند که این شبکههای نفوذ میتوانند ملت ایران را دچار تزلزل کنند، غافل از اینکه مردم ما در برابر این فشارها با اقتدار ایستادهاند. در همین زمینه، اظهارات نخستوزیر اسبق ژاپن قابلتأمل است. او تصریح میکند که برخلاف تصور سابق مبنی بر اینکه حضور پایگاههای آمریکایی در کشورها به امنیت منجر میشود، در جنگ ۱۲ روزه اخیر، واقعیت عکس آن را نشان داد. آمریکا که تصور میشد مانع حمله شود، نتوانست از پایگاهش دفاع کند. ژاپن اکنون نگران است که در صورت بروز جنگ میان چین و آمریکا، پایگاه اکیناوا هدف قرار گیرد و امنیت ملیاش به خطر افتد.
این جنگ، جنگی عادی نیست. این یک نبرد الهی است؛ نبردی که تجلی نصرت الهی و اتحاد ملی ماست. در همین شرایط است که مسئولان کشور، با وحدت و تدبیر در کنار ملت ایستادهاند. امروز، ما ملتی متحد و یکپارچهایم که در برابر توطئههای آمریکا و رژیم صهیونیستی، عزم راسخ دارد.
در تحلیل این نبرد، باید توجه داشت که دشمنان جمهوری اسلامی، از منافقین تا سلطنتطلبان و گروههای کممایه اپوزیسیون، دیگر جایگاهی در معادلات ندارند. آنها تنها در قامت جاسوسانی فرسوده و بیاثر باقیماندهاند. از همین رو، دشمن ناچار شد خود مستقیماً وارد میدان شود و با طراحی شبکههای نفوذ پیچیده، به اقدامات زیرزمینی و مخرب روی آورد.
اما ملت ایران بیدار است. جوانان انقلابی، بسیجیها و نیروهای وفادار بهنظام در سراسر کشور هوشیارانه به میدان آمدهاند. من خود شاهد بودم که حتی یک نفر در برابر این تحرکات عقب ننشسته است. این یعنی وحدت ملی، این یعنی وفاق واقعی. قدرت امروز ما نه در سلاح که در ایمان، همدلی و رهبری مقتدرانه است.
به تعبیر امام راحل، «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند». امروز نیز همان منطق پابرجاست. اگر مذاکرهای هم شد، صرفاً برای روشنشدن چهره واقعی دشمن بود. حالا دیگر هیچکس نمیتواند مدعی شود که فریب نخوردیم؛ دشمن، همان بود که گفتیم: شیطان بزرگ.
برخی سادهلوحانه انتظار دارند از چنین دشمنی خیری ببینند. این مثل آن است که کسی بخواهد از نمک، شیرینی طلب کند! اما ما اهل این سادهاندیشیها نیستیم. ملت ما، ملت صبوری است که باقدرت و آگاهی ایستاده است.
فراموش نکنیم که نبرد نهایی ما، همان گونه که پیشتر هم اشاره کرده بودم، آغاز شده است؛ نبردی که از سال ۱۳۴۱ تا امروز، گامبهگام ما را به این نقطه رسانده است. امروز، آمریکا و رژیم صهیونیستی با تمام توان آمدهاند، اما در برابر اراده این ملت، راه به جایی نخواهند برد.