به گزارش رکنا، روایتی که می بینید از فردی است که با چشمان اشکبار و دلی سوخته، صحنهای باورنکردنی را توصیف میکند.
او(آتش نشان و دایی یکی از خانواده های شهدا) در حالی به منطقه اعزام شده بود که نمیدانست میان قربانیان، اعضای خانواده خودش نیز حضور دارند.
به گفته این آتشنشان، خواهرم بر اثر موج انفجار به پشت ساختمان پرت شده بود و تکههای پیکر خواهرزادهام را از ساختمان روبهرو جمع کردیم.
این داستان تکاندهنده، نمایی از عمق فاجعه انسانی ناشی از حملات بیهدف رژیم صهیونیستی به مناطق مسکونی را به تصویر میکشد، لحظاتی پر از غربت، سوگ و بیتابی که در قالب مستند، پرده از دردهای ناگفته بسیاری برداشت.