از سیلیکون‏‏‌ولی تا سعادت‏‏‌آباد

دنیای اقتصاد دوشنبه 23 تیر 1404 - 00:06
وقتی چند روز پیش اعلام شد ارزش بازار انویدیا در معاملات نیویورک از مرز چهار تریلیون دلار گذشته است، رسانه‌‌‌های فارسی‌‌‌زبان موجی از حیرت و قیاس به راه انداختند. تیترِ غالب این بود که «یک شرکت آمریکایی ۳۵ برابرِ کل بورس تهران می‌‌‌ارزد.» روایت اغواگر است: انویدیا نه‌‌‌تنها از مجموع دو غول دیرپاى سیلیکون‌‌‌ولی (آلفابت و متا) سنگین‌‌‌تر شده، بلکه در بزنگاهی که سرمایه‌گذاران جهانی تشنه‌‌‌ سهام هوش مصنوعی‌‌‌اند، نخستین شرکتی است که به چنین رکوردی می‌‌‌رسد.

اما عدد مقابل آن در خیابان سعادت‌‌‌آباد چیست؟ تازه‌‌‌ترین برآورد رسمی نشان می‌دهد ارزش بازار مجموع شرکت‌های بورس تهران، با نرخ دلار آزاد، حدود ۱۲۰میلیارد دلار است؛ رقمی که نسبت آن به سرمایه‌‌‌ بازار انویدیا، همان حدود «۳۵ برابر» را به دست می‌دهد و چشم را خیره می‌کند. 

بزرگیِ این فاصله، پیش و بیش از هر چیز، محصول وزن فزاینده‌‌ اقتصاد داده و مقیاس‌‌‌پذیری سود در عصر پردازش ابری است. ریشی جالوریا، تحلیلگر آر‌‌‌بی‌‌‌سی کپیتال مارکتس، به رویترز گفته بود «هوش مصنوعی واقعا وجود دارد، اما به سرمایه‌گذاری وحشتناکی نیاز دارد و همین سرمایه‌‌‌کِشی در ارقام مخارج سرمایه‌‌‌ای غول‌‌‌ها پیداست.» این عطش سرمایه، انویدیا را در کانون زنجیره‌‌‌ای قرار داده که از دیتاسنترهای آمازون و مایکروسافت تا آزمایشگاه‌‌‌های استارت‌آپی را به پردازنده‌‌‌هایش وابسته کرده است. به تعبیر گزارشگر رویترز، «حاشیه‌‌ سود دیتاسنترِ این شرکت از ۷۶‌درصد گذشته و همین به‌‌‌تنهایی دلیل هجوم نقدینگی است.» 

در برابر این اقتصاد ناملموس، بورس تهران هنوز بر شانه‌‌‌های صنایع سنتی ایستاده است. طبق داده‌‌‌های منتشرشده در دی ۱۴۰۳، محصولات شیمیایی حدود یک‌‌‌چهارم و فلزات اساسی نزدیک به یک‌‌‌پنجم کل ارزش بازار را تشکیل می‌دهند؛ فناوری به معنای جهانی کلمه سهمی کمتر از دو‌درصد دارد. همین ترکیب باعث می‌شود هر شوک قیمتی در بازارهای کالایی یا هر تصمیم دولت درباره‌‌ نرخ خوراک پتروشیمی، شاخص ۲.۶میلیون واحدی را ده‌‌‌ها‌هزار واحد جابه‌‌‌جا کند؛ چیزی که به سرمایه‌گذار خرد مجال دوراندیشی چندساله نمی‌‌‌دهد.

از سوی دیگر، عمق نقدشوندگی هم حکایتگر «لیگ» متفاوت دو بازار است. یک روز معمولی وال‌‌‌استریت بیش از صد‌میلیارد دلار سهام انویدیا دست‌‌‌به‌‌‌دست می‌شود، در حالی که در تهران «روز پُرحجم» یعنی ۳۰‌هزار میلیارد تومان معامله‌‌ خُرد ـ چیزی معادل ۵۸۰میلیون دلار ـ که فقط یک ‌‌‌بار در یازدهم تیر ثبت شد؛ روزهای متوسط، ارزش معاملات به سه تا هفت‌هزار میلیارد تومان هم تنزل می‌کند. نقدشوندگی پایین به معنای تخفیفی است که سرمایه‌گذار برای بیرون‌‌‌کشیدن پولش می‌‌‌طلبد؛ تخفیفی که در مدل‌‌‌های ارزشیابی با عنوان «صرف ریسک نقدشوندگی» به ۱۰ تا ۱۵‌درصد می‌‌‌رسد.

همین تنزیل در کنار ریسک‌‌‌های ژئوپلیتیک، نرخ تنزیل سهام ایرانی را بالا نگه می‌‌ دارد. محاسبات اسوات داموداران در دانشگاه نیویورک نشان می‌دهد

«صرف ریسکِ سهام» ایران در سال ۲۰۲۵ حدود ۱۳‌درصد است؛ رقمی که در عمل، قیمت منصفانه شرکت‌های بورسی را به اندازه‌‌ یک‌‌‌سوم تا نیمی از همتایان جهانی پایین‌‌‌تر می‌‌‌آورد. 

شاید به همین دلیل است که سرمایه‌گذار ایرانی (دست‌‌‌کم در روایت دهه‌‌ گذشته) ملک را بر سهام ترجیح داده. برخی گزارش‌‌‌ها یادآور می‌شود قیمت مسکن تهران از ۱۳۸۹ تا تابستان ۱۴۰۰ بیش از ۲۱برابر شده است؛ بازدهی‌‌‌ای قریب به دو برابر تورم. چنین سودی، هرچند کاغذی و نقدناپذیر باشد، نگاه‌‌‌ها را از بازار سرمایه می‌‌‌دزدد و به بلوک‌‌‌های سیمان و آهن جلب می‌کند.

با این همه، خیره‌‌‌ماندن به تابلوی «۴تریلیون‌دلاری» انویدیا بی‌‌‌فایده نیست؛ نشان می‌دهد ثروت در اقتصاد دیجیتال چگونه ساخته می‌شود. 

سرمایه‌گذاری پژوهشی سالانه‌‌‌ای که این شرکت در ۲۰۲۵ به ۱۰میلیارد دلار رسانده (یعنی تقریبا برابر مجموع بودجه‌‌ پژوهش دانشگاه‌‌‌های ایران) صرف توسعه‌‌‌ اکوسیستمی شده که «کودا» در آن همان نقشی را دارد که ویندوز در دهه‌‌ ۹۰ داشت: انحصار نرم‌‌‌افزاری که مشتری را پای سخت‌‌‌افزار نگه می‌‌‌دارد. چنین مدل کسب و کاری در ایران هنوز چندان متولد نشده، اما ظرفیتش (از بینایی ماشین برای پایش خوردگی لوله‌‌‌های فولادی تا سیستم‌های پیشنهادگر سوخت‌‌‌رسانی در پالایشگاه‌‌‌ها) واقعی و آزمون‌‌‌شده است.

پس قیاس با آمریکا اگرچه در سرفصلِ «بزرگ‌ترها» نادرست به نظر می‌‌‌رسد، می‌تواند به‌‌‌عنوان آینه‌‌‌ای برای آینده‌‌ خودمان عمل کند. واقعیت این است که سرمایه‌گذار تهرانی، چه حقیقی و چه حقوقی، در جهانی زندگی می‌کند که پرشتاب به سوی داده و الگوریتم می‌رود. اگر بورس تهران می‌‌‌خواهد از حاشیه‌‌ بازارهای نوظهور فاصله بگیرد، باید راهی پیدا کند تا شرکت‌های کوچک دانش‌‌‌بنیان را از پارک‌‌‌های فناوری به تابلو فرابورس بیاورد؛ درست مثل کاری که نزدک در دهه‌‌ ۱۹۸۰ با مایکروسافت و همتایانش کرد. 

معافیت مالیاتی برای هزینه‌‌‌های تحقیق و توسعه، پذیرش صورت‌های مالی به استاندارد IFRS و گشایش در آیین‌‌‌نامه‌‌ پذیرش استارت‌آپ‌‌‌های زیان‌‌‌ده می‌تواند سه گام عملی در این مسیر باشد.

سرمایه‌گذار خُرد نیز می‌تواند از همین امروز پرتفو را با شاخص «ارزش‌‌‌افزوده فناورانه» غربال کند: هر نمادی که نشان می‌دهد داده را به بهره‌‌‌وری بدل می‌کند، لایق وزن بالاتر است؛ خواه تولیدکننده‌‌ فولاد باشد که با حسگرهای اینترنت صنعتی، توقف کوره را یک و نیم‌درصد کم کرده، یا هلدینگ پتروشیمی که بخشی از سودش را به صندوق جسورانه‌‌ داخلی اختصاص می‌دهد. چنین نگاه رو به داده‌‌‌ای، بیش از شکارِ نوسان‌‌‌های لحظه‌‌‌ای شاخص، می‌تواند بازدهی واقعی خلق کند.

در پایان، درسی که از این قیاس نابرابر می‌‌‌گیریم، این است: اندازه‌‌ اقتصاد مهم است، اما مسیر تحول آن مهم‌تر. فناوری در منحنی زمان ثروتی می‌‌‌آفریند که از تولید ناخالص ملی بسیاری کشورها پیشی می‌گیرد؛ اگر ما هم می‌‌‌خواهیم در زمینِ بازی آینده حضور داشته باشیم، باید قواعدش را همین امروز بیاموزیم و به‌‌‌جای حسرت خوردن برای رکوردشکنی‌‌‌های آن‌‌‌سوی دنیا، زمین خودمان را برای رویش «شرکت‌های ارزنده‌‌ ایرانی» آماده کنیم.

* مشاور مدیریت و فعال اقتصادی

منبع خبر "دنیای اقتصاد" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.