بازتعریف عملیات روانی در هندسه قدرت نوین

خبرگزاری مهر سه شنبه 24 تیر 1404 - 11:54
دکتر سعید غفاری دانش‌آموخته رسانه و آینده‌پژوهی در یادداشتی به بازتعریف عملیات روانی در هندسه قدرت نوین و واکاوی روایت ایرانی در برابر پارادایم غربی پرداخته است.

به گزارش خبرنگار مهر، دکتر سعید غفاری دانش‌آموخته رسانه و آینده‌پژوهی در یادداشتی به بازتعریف عملیات روانی در هندسه قدرت نوین و واکاوی روایت ایرانی در برابر پارادایم غربی پرداخته و از درس‌هایی گفته که باید در حوزه عملیات روانی از تهاجم ۱۲ روزه دشمن صهیونیستی بگیریم.

متن یادداشت به شرح زیر است:

مقدمه اول:

پس از دفاع مقتدرانه جمهوری اسلامی ایران در نبرد ۱۲ روزه علیه تهاجم عبری–غربی، که با ناکامی رژیم صهیونیستی و ایالات متحده در دستیابی به اهداف سخت‌افزاری همراه بود، صحنه نبرد به‌سرعت دگرگون شد. دشمن، در مواجهه با انسجام عملیاتی، توانمندی دفاعی ایران، و اتحاد ملی مسیر تهاجم خود را از میدان‌های فیزیکی به میدان‌های شناختی، رسانه‌ای و روانی تغییر داد؛ جایی که هدف، نه تخریب زیرساخت‌ها، بلکه تخریب «ذهنیت ملت»، «اعتماد عمومی» و «سرمایه اجتماعی» نظام اسلامی است.

این تغییر فاز از نبرد فیزیکی به نبرد ادراکی، نشانگر ورود به مرحله‌ای عمیق‌تر و پیچیده‌تر از جنگ ترکیبی است که در آن، عملیات روانی به ابزاری برای استمرار دشمنی و جبران ناکامی در میدان واقع تبدیل می‌شود. آنچه امروز در رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی، تحلیل‌های بی‌پایه، و تولید شایعه‌ها علیه ایران جریان دارد، بخشی از یک سناریوی حساب‌شده برای تضعیف روایت ملی، القای بی‌ثباتی، و تفرقه‌افکنی در جامعه ایرانی است.

در چنین شرایطی، بازتعریف عملیات روانی متناسب با وضعیت کشور و در چهارچوب گفتمان انقلاب اسلامی، نه یک ضرورت نظری، بلکه یک الزام راهبردی برای استمرار بقاء، انسجام و پیشروی تمدنی است. مفهوم عملیات روانی باید از چارچوب‌های تقلیدی غربی خارج شده و بر پایه علوم شناختی بومی‌سازی‌شده، تجربه زیسته ایران در جنگ نرم، و چشم‌انداز تمدن نوین اسلامی بازسازی شود. این بازتعریف، جمهوری اسلامی را قادر خواهد ساخت تا در دو سطح آفندی و پدافندی، میدان ادراک را مدیریت، روایت را مهندسی، و ذهن ملت را در برابر حملات پیچیده و پنهان و آشکار مصون‌سازی کند.

مسئله اصلی این یادداشت، ارائه‌ی یک چارچوب مفهومی جدید برای عملیات روانی است که بتواند هم متناسب با شرایط جنگ ادراکی پس از بحران ۱۲ روزه باشد، و هم در خدمت گام‌های تمدنی ایران در هندسه جدید قدرت جهانی قرار گیرد.

مقدمه دوم: چرا باید عملیات روانی را بازتعریف کنیم؟

عملیات روانی، مفهومی آشنا و در عین حال پیچیده در ادبیات جنگ‌های نوین است؛ مفهومی که در طول دهه‌های اخیر به‌طور گسترده توسط قدرت‌های غربی، به‌ویژه ایالات متحده آمریکا، توسعه یافته و کاربرد یافته است. اما آیا می‌توان این مفهوم را به همان صورتی که در ساختار تمدن غربی تولید شده، در فضای گفتمانی انقلاب اسلامی نیز به‌کار برد؟

واقعیت این است که ساخت مفهومی عملیات روانی در ادبیات غربی بر پایه پیش‌فرض‌هایی چون انسان ابزارمحور، عقل ابزاری، منفعت گرایی و مداخله‌گری هژمونیک بنا شده است. این نوع نگاه، عملیات روانی را عمدتاً در سطح «آفند» (تهاجم شناختی، تحمیل معنا، برساخت واقعیت مصنوع) تعریف می‌کند؛ حال آن‌که زیست‌جهان جمهوری اسلامی ایران، که خود در معرض مستمر جنگ‌های شناختی و روانی قرار دارد، نیازمند تعریف و الگویی نو از این پدیده است. الگویی که نه‌تنها وجه پدافندی را لحاظ کند، بلکه با اتکا به مبانی فطری، معنوی، و شناختیِ تمدن نوین اسلامی، تعریف بدیلی برای عملیات روانی ارائه دهد.

۱. عبور دشمن از میدان سخت به میدان ادراک

جنگ ۱۲ روزه اخیر علیه ایران، تنها در میدان موشک و پهپاد به پایان نرسید. بلافاصله پس از ناتوانی دشمن در تحقق اهداف نظامی و آشکار شدن اقتدار بازدارنده جمهوری اسلامی، صحنه نبرد به جبهه‌ی ذهن، احساس و باور تغییر یافته است؛ به بیان دیگر، دشمن وارد فاز «تهاجم ادراکی» شد. این مرحله، نه با تجهیزات نظامی، بلکه با روایت، شایعه، تکرار هدفمند اخبار نادرست، و تصویرسازی‌های جعلی هدایت می‌شود.

هدف اصلی در این میدان، نه تصرف زمین، بلکه شکاف در اعتماد عمومی، تضعیف اراده ملی، و زوال همبستگی اجتماعی است. دشمن تلاش می‌کند شکست نظامی خود را در عرصه رسانه و ذهن جبران کند؛ دقیقاً در نقطه‌ای که نبرد واقعی تمدن‌ها رقم می‌خورد: در تراز اندیشه، هویت، و ادراک عمومی ملت‌ها.

۲. ناکارآمدی تعاریف غربی از عملیات روانی در تبیین وضعیت ایران

تعاریف رایج غربی از عملیات روانی، متکی بر نگاه ابزاری و تسلط‌محور به انسان است؛ انسانی که باید مدیریت، اقناع یا منحرف شود.

در این دیدگاه:

  • ذهن انسان، میدان نبرد است؛
  • مخاطب، هدف است نه شریک معنا؛
  • راست و دروغ، ابزارند نه ارزش؛
  • و هدف، کسب یا حفظ سلطه اطلاعاتی و شناختی است.

این نگاه، از سویی منجر به تولید تکنیک‌های پیچیده دستکاری روانی (از طریق رسانه، الگوریتم، سرگرمی و…) شده و از سوی دیگر، انسان را به ابژه‌ای تقلیل داده که باید کنترل و بازمهندسی شود.

در این مدل‌ها، عملیات روانی بخشی از جنگ شناختی است که هدف آن تسلط بر تصمیم‌سازی فرد و جامعه است. اما این چارچوب‌ها در تبیین شرایط جمهوری اسلامی ایران، که از بدو پیروزی انقلاب اسلامی همواره هدف تهاجمات شناختی و گفتمانی بوده، کفایت نمی‌کنند.

ایران نه فقط مخاطب عملیات روانی، بلکه صاحب تجربه‌ای منحصربه‌فرد در مدیریت، خنثی‌سازی و گاهی حتی معکوس‌سازی تأثیرات آن است. این تجربه نیازمند تولید یک تعریف بومی، مقاومتی و تمدنی از عملیات روانی است که انسان را نه به‌مثابه ابژه انفعال، بلکه به‌مثابه فاعل مختار در بستر هویت دینی–ملی ببیند.

۳. علوم شناختی؛ ابزار طراحی «میدان معنا» به‌جای «میدان سلطه»

ورود به مرحله جدیدی از جنگ رسانه‌ای و روانی، مستلزم فهم عمیق‌تر از مکانیزم‌های ذهن، حافظه، ادراک، و تصمیم‌سازی انسان است؛ یعنی همان حوزه‌ای که علوم شناختی ارائه می‌کند. دشمن با استفاده از داده‌های رفتاری، الگوریتم‌های هوش مصنوعی، و شناخت الگوهای ذهنی مخاطب، عملیات روانی را وارد فاز پیشرفته‌ای کرده است: حمله به فرآیند فهم و تولید معنا را سامان داده است.

اما همین ظرفیت را می‌توان در مسیر معکوس نیز به‌کار گرفت. جمهوری اسلامی باید به‌جای صرفاً واکنش نشان دادن، از علوم شناختی برای طراحی «الگوی معنا»، «روایت تمدنی»، و «افق امیدبخش» بهره ببرد. علوم شناختی در این الگو، نه ابزاری برای فریب، بلکه راهی برای هدایت، تبیین حقیقت، و تقویت توان تحلیل مردم و «ملت» است.

ضرورت بازتعریف مفهومی عملیات روانی در چهارچوب تمدن نوین اسلامی

جمهوری اسلامی ایران از بدو انقلاب اسلامی، نه صرفاً یک دولت، بلکه حامل یک طرح تمدنی جایگزین بوده است؛ طرحی که با اتکاء به گفتمان توحیدی، کرامت انسانی، و عقلانیت معنوی، در برابر ساختار قدرت مسلط جهانی ایستاده است.

در این چارچوب، عملیات روانی دیگر صرفاً ابزاری برای تحمیل نیست، بلکه عرصه‌ای برای تبیین، تنویر، و تزکیه ادراکات عمومی است. بازتعریف این مفهوم با تکیه بر علوم شناختی اسلامی، می‌تواند زمینه‌ساز طراحی الگویی بومی شود که هم قابلیت آفندی دارد و هم پدافندی؛ یعنی هم «دفاع فعال» است و هم «تولید معنا و اثرگذاری تمدنی».

۴. عملیات روانی در خدمت تمدن نوین اسلامی: از تاکتیک به راهبرد

با عبور از فاز صرفاً امنیتی و بحران‌محور، می‌توان عملیات روانی را به‌عنوان بازوی نرم تمدن‌سازی اسلامی درک کرد؛ ابزاری برای تحکیم ذهنی امت، پیوند اقوام، تقویت سرمایه اجتماعی، و ایجاد جاذبه تمدنی در جهان اسلام. در این چشم‌انداز، عملیات روانی صرفاً پاسخ به تهدید نیست، بلکه طراحی ذهن آینده است.

در این راستا، بازتعریف دو سطح پدافندی و آفندی عملیات روانی ضروری است:

سطح پدافندی (مقاومت‌شناختی):

  • تاب‌آوری روانی و شناختی جامعه در برابر هجمه‌ها
  • مدیریت افکار عمومی در شرایط بحران
  • تولید معنا و امید در شرایط پساجنگ
  • روایت ملی از پیروزی و قدرت بازدارندگی

سطح آفندی (روایت‌سازی تمدنی):

  • تضعیف گفتمان سلطه، تردید و خشونت از سوی غرب
  • ترویج منظومه فکری مقاومت و ایستادگی
  • معرفی الگوی مردم‌سالاری دینی و اقتدار مستقل
  • برندسازی نرم جمهوری اسلامی در ذهن نخبگان جهانی

در پایان: بازتعریف یک مفهوم برای ساخت آینده

نبرد ۱۲ روزه اخیر، گرچه به نظر می رسد لااقل در این مرحله در میدان نظامی خاتمه یافته است، اما نشان داد که آینده‌ی جنگ‌ها، آینده‌ای شناختی، ترکیبی و روایت‌محور خواهد بود. شکست دشمن در حوزه سخت‌افزاری، الزام طراحی ساختارهای هوشمند در حوزه ذهن و افکار را دوچندان کرده است.

در این شرایط، جمهوری اسلامی ایران نیازمند تعریفی نوین، تمدنی، و شناخت‌محور از عملیات روانی است. تعریفی که هم از تجربه زیسته جنگ نرم بهره مند باشد، هم از علوم روز شناختی بهره ببرد، و هم در افق تمدن نوین اسلامی معنا یابد.

اکنون زمان آن است که از «مقابله با عملیات روانی دشمن» به سمت «معماری میدان معنا» پیش برویم. آینده از آن ملت‌هایی است که ذهن مردم خود را نه با ترس، بلکه با آگاهی، امید و حقیقت تجهیز می‌کنند.

منبع خبر "خبرگزاری مهر" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.