به گزارش خبرورزشی، مساله هرگز خود آن سیستمهای قدیمی نیست؛ موضوع، «تفسیر» آنهاست. این جمله را کریستیان کیوو بارها تکرار کرده و باز هم خواهد کرد؛ دعای او برای فصل نو، سرود مرد رومانیایی برای اینتر در حال تولد است.
برای کیوو، آنچه اهمیت دارد نه ساختارهای سخت و سنگوارهشده سالهای اخیر، نه تعویضهای کلاسیک پستبهپست که تغییری در ذات تیم نمیدهند، بلکه ترجمان ایدهها در زمین و انعطاف در اجرای آنیشان است؛ «اینجا» و «اکنون».
مربی جدید اینتر، همانند مدیرانی که او را برگزیدهاند، تیمی در ذهن دارد با چهرهای متغیر، چندلایه و از همه مهمتر، پُرشدت.
دقیقاً همین «دوام» حلقهی گمشدهی اینترِ اینزاگی در روزهای پایانیاش بود؛ تیمی که اسکودتو را به خاطر همان دقایق لعنتی از دست داد: دریافت نوزده گل از مجموع سیوپنج گل پس از دقیقه شصت، اتفاقی نیست. این معما باید گشوده شود.
برنامه این است: کنار گذاشتن کامل این روند، بالا بردن سطح انرژی تا در لحظات حساس غافلگیر نشوند. تاکتیک و تنوع سبک، گام بعدی خواهد بود.
با اینکه بیشتر ترکیب تیم — با وجود مصدومیتهایی میان موناکو و آمریکا — حفظ شده و البته تکانهای همیشگی در بازار ممکناند، اینترِ کیوو آمده تا از منطقهی آسایش سالهای اخیر خارج شود: فصل ۲۰۲۵—۲۶، سالی صفر خواهد بود؛ و این کم نیست.
ماهیچهها
استفانو راپتی، جادوگر آمادهسازی، پس از همکاری تاریخیاش در فصل سهگانه مورینیو، بازگشته تا مسئولیت حساس آمادهسازی بدنی را بر عهده بگیرد. یازده روز تا آغاز فصل مانده — با تأخیر به دلیل جام جهانی آمریکا — اما تمرینها از همان روز اول با بیشترین شدت شروع خواهند شد؛ هدف: عبور از محدودیتهای قبلی.
فشار نیاز به سوخت دارد.
اینترِ اینزاگی، بر پایهی سیستم ۳-۵-۲ی ثابتش ساخته شده بود. اما در درازمدت، نبود نقشهی جایگزین کاملاً حس میشد. برای همین، تغییر از همان آغاز شروع میشود: تیمی باید متولد شود که فقط یک نغمه نزند.
با ویژگیهای فنی مدافعانی مثل باستونی، خط دفاع سهنفره همچنان گزینهای طبیعیست؛ پلی بین گذشته و آینده. اما در میانهی میدان، ممکن است عددها عوض شوند: شاید نه سه، بلکه دو هافبک مرکزی، حتی به قیمت شکستن مثلث کلاسیک بارلا، چالهاناوغلو و میخیتاریان.
و دربارهی بازیکن ارمنی، در واپسین فصل پیش از پایان قراردادش در ۲۰۲۶، ممکن است جایگاهش به ناحیهای هجومیتر منتقل شود؛ جایی که اینتر بازی تازهای در آن آغاز میکند.
در این بخش، جایی برای شناور بودن هست: دو مهره پشت لائوتارو تصور میشوند؛ با احتمال عقب آمدن تورام یا جلو رفتن فراتسی (تا زمانی که مهاجم پنجمی با ویژگی مشابه به تیم بیاید).
یا حتی تنها یک نفر پشت زوج همیشگی «تولا»؛ اما باید چشم به پیوی مشتاق هم داشت.
در هر حال، هم ساختارها تغییر میکنند و هم نقشها: کیوو هافبکهایی میخواهد که به جلو حرکت کنند و مهاجمانی که عقب بازگردند.
لوئیس هنریکه نمونهی روشنی از این عصر تازه است: نه صرفاً نسخهای دیگر از دومفریز، بلکه یک وینگر بالای خط تهاجمی سهنفره.
به بیان سادهتر، حرف اصلی کیوو نه الگوهای تاکتیکی خشک، بلکه اشغال فضا، تنوع در حمله و دفاع، و اجرای بیدرنگ ایدههاست.
همهچیز ممکن است تغییر کند؛ حتی اگر ظاهراً چیزی عوض نشده باشد.